البته بعيد بهنظر نميرسد كه شما هم خواننده اين دعا را نشناسيد اما احتمالا صداي دعا خواندنش را از دعاي عهد گرفته تا زيارت عاشورا و دعاي ابوحمزه و زيارت آلياسين بارها شنيده باشيد. حاجمحسن فرهمندآزاد هيچ تعلق خاطري نسبت به شهرت و نامآوري ندارد و شايد همين امر باعث شده كه معمولا در مصاحبههاي رسانهاي حضور نداشته باشد. هم و غمش اين است كه ادعيه و زيارات را طوري بخواند كه به دل مخاطب بنشيند و جمع زيادي را به تعمق و تعقل در ادعيه و مناجاتهاي نقل شده از امامان معصوم عليهمالسلام دعوت كند. ميگويد صدق و اخلاص 2شرط اساسي در فعاليت هر كدام از خادمان امام حسين عليهالسلام است و خودش در تمام طول گفتوگو از خود دم نميزند و همهچيز را بر محور امام حسين عليهالسلام ميبيند.
- من، مهر حسين با شير از مادر گرفتم
اولين زمينههاي تعيين گرايشها و تمايلات دوران نوجواني در خانواده ايجاد ميشود. خيلي از قاريان قرآن در فضاي قرآني بزرگ شدهاند و كم نيستند مبلغان دينياي كه تحتتأثير پدر و مادر خود به فعاليت در حوزه دين علاقهمند شدهاند. حاج محسن فرهمندآزاد هم از اين قاعده مستثني نيست. خودش تعريف ميكند كه «در يكي از محلات قديمي تهران به نام اميريه و در يك خانواده مذهبي سنتي به دنيا آمدم. فرزند پنجم خانواده بودم و پدرم كسب آزاد داشت. پدر و عمويم در كنار شغل آزاد خود، هر دو از ابتداي جواني توفيق ذاكري و نوحه خواني امام حسين عليهالسلام را داشتند. در آن فضا و خانواده بهطور طبيعي اين تمايل وجود داشت كه فرزندان هم راه پدر را طي كنند. برادر بزرگم تا دوران جواني در هيئتها شيوه پدر را ادامه ميداد.»
به اين ترتيب بود كه حاجمحسن هم از حدود 10سالگي در جمع همسن و سالان مداحي و ذاكري ميكرد. اما نخستين بار كه در هيئت بزرگسالان مداحي كرد، ماجرايي دارد؛ «تقريبا 17 سال داشتم كه در منزل شخص بزرگواري كه در آنجا روضه بود و هنوز هم مجلس روضه بر پا هست به ذكر و مدح اهلبيت عليهمالسلام پرداختم. بهخاطر دارم كه نخستين شعرم را با توسل به امام زمان(عج) قرائت كردم. تشويقهاي اطرافيان و تمايل خودم براي ادامه پيدا كردن مسير مداحي و خدمت به اهلبيت عليهمالسلام در خانواده ما، دليلي بود كه در مسير عرض ارادت به اين خاندان قرار گرفتم و چند سال بعد بهطور تخصصي به دعاخواني و مناجاتخواني مشغول به خدمت شدم.» او حتي محيط زندگي را هم در شكلگيري علايق خود نسبت به دستگاه حضرت سيدالشهدا عليهالسلام بيتأثير نميداند و ميگويد: «دوران زندگي با خانواده پدري در محله اميريه گذشت و امروز هم ساكن همين محله مذهبي هستم. چون اين بخش از تهران هنوز هم رنگ و بوي مذهبي دارد و خانوادههاي مذهبي و اصيل زيادي در آنجا زندگي ميكنند. طبيعتا هيئتها و مجالس حسيني هم در اين محله قدمتهاي حدود صدساله دارند».
و از مشوقهايش در عرصه دعاخواني و خدمت به ساحت پاك حضرت سيدالشهدا عليهالسلام ياد ميكند؛ «مشوقهاي اصلي در فعاليت مداحي و دعاخواني پدر، مادر و عمويم بودند. بعد از ازدواج هم همسرم يكي از مهمترين پشتيبانهايم است. در واقع هر مبلّغ موفقي در امور ديني، بهطور حتم خانواده همراه و موافقي دارد و اگر خانواده مويد او نباشند، در مسير تبليغ امور ديني دچار سختيهاي زيادي خواهد شد. منصفانه بايد اعلام كنم كه يكي از پشتيبانهاي اصلي من در فعاليت تبليغ و دعاخواني، همسرم است كه حمايت او هميشه به من دلگرمي داده است. من هم بهعنوان جبران بخشي از لطفهاي او گفتهام تا زماني كه زنده هستم هر فعاليت ديني كه انجام بدهم، نيمي از ثواب آن متعلق به همسرم خواهد بود.»
- خاطراتي از كربلا
محسن فرهمندآزاد ميگويد: «4بار به زيارت كربلا مشرف شدهام و آخرين بار هم حدود 15سال قبل بود. بعد از آن به دلايل و مشكلاتي ممكن نشده كه از سال 79 تا به حال توفيق زيارت داشته باشم». به اين ترتيب ميتوان نتيجه گرفت كه سفرهاي او به عتبات عاليات در زمان حكومت بعث عراق و صدام ملعون اتفاق افتاده. خودش ميگويد: «بهدليل فضاهاي امنيتي در آن زمان بهصورت محدود امكان دعاخواني و ذكر مصيبت در بينالحرمين را داشتيم. اما يك روز عرفه در صحن حضرت سيدالشهدا عليهالسلام حضور داشتيم و با بعضي از معلمانمان محفل دعاي عرفه داشتيم كه يكي از بهترين خاطرات من است.
سال 1378 بود و روز عرفه با روزهاي شهريور سال شمسي مقارن بود و ما جمع 200نفره در حرم مطهر امامحسين عليهالسلام بوديم و دعاي عرفه ميخوانديم. آنچه كه حس خواندن دعاي عرفه در آن مكان شريف را زيباتر ميكرد توجه به 2نكته بود؛ اول اينكه در روايات نقل شده كه در غروب روز عرفه، خداوند اول به زائران حرم امامحسين عليهالسلام نظر رحمت مياندازد و بعد به زائران خانه خودش در عرفات. دوم اينكه ما در روز عرفه دعايي را ميخوانيم كه در حرم گوينده آن حاضريم و وقتي به اين فراز ميرسيم كه راوي ميگويد از چشمان حضرت مانند مشك اشك ميريخت و اين عبارتها را ميفرمود، در جهت تداعي معاني اين دعا بسيار مؤثر است. خواندن دعاي عرفه در صحن امامحسين عليهالسلام يكبار در زندگي براي من روي داد و بابت آن تا ابد شاكر درگاه خداي متعال و اهلبيت عليهمالسلام هستم».
- پيرغلامي در حرم
سفر اول به كربلا خاطرات و ماجراهايي دارد كه حلاوت آن تا هميشه در كام زائر حضرت سيدالشهدا عليهالسلام و حضرت ابالفضل عليهالسلام باقي ميماند. فرهمندآزاد نيز اين حلاوت را به ياد دارد و از آن دوران اينطور ياد ميكند: «اولين بار به همراه پدر و مادرم به كربلا مشرف شدم. اين سفر، نخستين سفر پدرم به كربلا هم بود. چون عمده سن پدر به دوران بسته بودن مسير كربلا گذشت و بعد از آن بهدليل تأمين هزينههاي خانواده امكان چنين زيارتي را نداشت. هر بار هم كه چنين فرصتي مهيا شد، هزينه را به شخص ديگري داد تا ديگري زائر شود. در آن زمان حس و حال پدرم برايم اهميت زيادي داشت تا بدانم او در زمان ورود به كربلا چه حسي دارد. چون آن زمان حدود 70ساله بود و يك عمر خدمت به امامحسين عليهالسلام را در كارنامه زندگي خود داشت، اما هيچ وقت موفق نشده بود به خدمت آن حضرت شرفياب شود».
ثبت لحظات نحوه ورود و حالات پيرمردي كه سابقه خدمت به حضرت سيدالشهدا عليهالسلام را به اندازه يك عمر دارد و سالها از آن حضرت و سرزمين كربلا براي مردم گفته اما هيچ وقت توفيق قدم گذاشتن در آن آستان را نداشته و حالا يكباره در صحن و سراي ارباب و مولاي خود حاضر ميشود، ميتواند درس اخلاص و خدمت را به همه ما بياموزد. پدر حاجمحسن چنين روحياتي داشت. حاجمحسن درباره نحوه ورود پدر به بارگاه حضرت سيدالشهدا عليهالسلام ميگويد: «فكر ميكردم كه شايد ميخواهد در لحظه رسيدن به حرم مطهر امامحسين عليهالسلام از آن حضرت درخواستي داشته باشد يا روضه بخواند. اما در حدود 10دقيقه اول ورود اين پيرمرد ذاكر با آن سابقه خدمتگزاري در محضر امامحسين عليهالسلام چيزي ديدم كه هيچ وقت از ذهنم پاك نميشود و آن، اين بود كه اين پيرمرد در ابتداي ورود خود به حرم مطهر مدام تشكر ميكرد و ميگفت: ممنونم كه من را راه داديد، ممنونم كه من را اينجا آورديد».
داشتن چنين طرز تفكر و نگاهي نسبت به اهلبيت عليهمالسلام كه ما مديون آن بزرگان هستيم حتي اگر تمام عمر خود را صرف خدمت به محضر پاكشان كنيم، لطفي است كه شامل حال مان شده، معرفتي است كه پدر پير حاجمحسن فرهمندآزاد در همان لحظات و دقايق اول ورودش به حضرت سيدالشهدا عليهالسلام يادمان داده. بيادعايي، خلوص، ادب، معرفت نسبت به جايگاه حضرت سيدالشهدا و حضرت ابالفضل عليهمالسلام، دانستن مقام و توفيق خدمتگزاري در اين آستان و شكرگزاري بابت الطاف بيكراني كه از ناحيه خدمت به دين نصيبمان ميشود، همگي درسهاي آموزنده همين چند دقيقه لحظه ورود پيرغلام حضرت سيدالشهدا عليهالسلام به كربلاست.
- نمايي از سفرنامه كربلا
اگر در خيابانهاي كربلا راه بروي و در ذهنت به محرم سال 61هجري سفر كني، دقيقا در معرض كارزار و نبرد حق محض و باطل محض قرار داري. هر قدم تو در كربلا محل شهادت يكي از شهداي كربلا، جاي پاي امام حسين عليهالسلام، مسير عبور حضرت ابالفضل عليهالسلام، رد قدمهاي حضرت زينب كبري سلاماللهعليها و حتي رد قدمهاي قاتلين شهداي كربلاست. اينطور است كه تمام سرزمين كربلا يادآور آن واقعه عظيم ميشود. اما براي هر كسي، محلهايي هست كه آن را از ديگر مناطق كربلا متمايز ميكند. حاجمحسن فرهمندآزاد هم كه بارها در مناجاتها، مداحيها و دعاخوانيهاي خود از اين سرزمين ياد كرده، در اينباره ميگويد: «2جا در شهر كربلا آنقدر فضاي سنگيني برايم داشت كه در طول 4سفر به كربلا، فقط 2بار در اين دو محل حضور پيدا كردم. يكي فضاي گودال قتلگاه است كه سنگينتر و بيشتر از تحملم است. به همين دليل نتوانستم در آنجا بايستم و روضه بخوانم. محل ديگر در منطقه تل زينبيه است؛ چون تداعي وقايع عاشوراي سال61 است.
وقتي لحظات پاياني عمر امامحسين عليهالسلام در زيارت ناحيه ترسيم ميشود، شاهد اين لحظات حضرت زينب سلاماللهعليها بر بالاي تلزينبيه است. در تاريخ نقل شده كه امامحسين عليهالسلام هر بار كه به ميدان ميرفتند، در هر نبرد صداي ملكوتي خود را با اين ذكر بلند ميكردند كه لا حول و لا قوه الا بالله و اين ذكر به خانواده آن حضرت نويد ميداده كه آن حضرت در ميدان نبرد زنده هستند. در تاريخ نقل شده كه در بيان اين ذكر توسط امامحسين عليهالسلام فاصله افتاد و حضرت زينب سلاماللهعليها بر بلندي آن تپه رفتند تا از بالا معركه و گودال نبرد را ببينند. وقتي بانوي بزرگوار و تنهايي بر بلنداي تل زينبيه به يادم ميآيد كه همه زندگياش در مقابل چشمش بهدست عدهاي از خدا بيخبر و به نام خدا به فجيعترين شكل ممكن به قتل ميرسد و سپس حضرت عبداللهبنحسن كه كودك بود، به سمت آن فضا ميدود، توان حضور من و امثال من را در قرار گرفتن بر تل زينبيه غيرممكن ميكند. به همين دليل در 4سفر خود به كربلا، فقط 2بار در اين محل حاضر شدم و فورا رد شدم، چون تحمل آن داغ سنگين را نداشتم».
- دعاي عهد را بعد از سفر كربلا خواندم
حتما بارها صداي حاجمحسن فرهمندآزاد را شنيدهايد. در اين ميان حتما دعاي عهد بعد از اذان صبح كه از صدا و سيما پخش ميشود را به ياد داريد. اين دعاي عهد حال و هواي بهخصوصي دارد. نخستين نكتهاي كه حاج محسن به آن اشاره ميكند اين است كه اين دعايي كه ضبط شده و منتشر ميشود را يك روز بعد از زيارت عتبات عاليات خوانده است. شايد حلاوت اين دعاي عهد و تأثيرگذاري آن بر قلبها، دليل همان زيارت امامحسين عليهالسلام باشد. با وجود اين، شنيدن نحوه دعاخواني آن از زبان حاج محسن شنيدني است؛ «ماجرا از اين قرار بود كه ارديبهشت سال 77 براي نخستينبار به زيارت عتبات عاليات مشرف شدم. آن زمان دوراني بود كه صدام ملعون در عراق پابرجا بود و براي ورود به عراق بايد به سوريه ميرفتيم و وارد خاك عراق ميشديم.
سفر طولاني اما پربركتي بود كه به همراه حدود 200نفر از دوستان و همكاران زائر كربلا شديم. 23روز بعد از بازگشت به ايران بود كه مدير مؤسسه امامرضا(ع) از من خواست تا تمام دعاهاي مربوط به امام زمان(عج) را اجرا و ضبط كنم. چون ضبط را از صبح شروع كرده بودم، از دعاي عهد شروع كردم و مدت 8دقيقه بدون هيچ وقفهاي دعا را خواندم. بعد از ضبط آن دعا، من و صدابردار تا اندازهاي منقلب بوديم كه آن روز ديگر نتوانستيم دعاي ديگري را ضبط كنيم. البته اين دعا را با يك اشتباه لفظي خواندهام اما با وجود اينكه آن اشتباه را چندين بار اصلاح كردم و ورژنهاي بهتر و باكيفيت بالاتري ضبط كردم، ولي هيچ كدام جاي دعاي آن روز را نگرفت.»
- رسالت مبلغ ديني
ماه محرم اوج فعاليت مبلغين اعم از واعظ، سخنران، مداح، ذاكر، باني هيئت و... است. به همين دليل توجه به رسالتها و مسئوليتهاي اين قشر اثرگذار و فعال در جامعه اهميت زيادي دارد. فرهمندآزاد كه سالهاست در حوزه مناجاتخواني، ذاكري و دعاخواني فعاليت دارد، در اينباره ابراز عقيده ميكند؛ «اگر هر كسي بداند چه چيزي را تبليغ ميكند، شرح وظايفش براي او مشخص ميشود. اگر من مروج و مبلغ خودم و صداي خودم باشم، بهطور طبيعي عملكرد من در راستاي جذب مخاطب بيشتر خواهد بود و آنچه در اين جذب محوريت دارد، شخص خودم است. بهعبارت ديگر فعاليت ديني تا زماني براي من موضوعيت دارد كه خودم جزئي از آن باشم. درحاليكه در ذات تبليغ ديني اين امر منتفي است؛ يعني قرار نيست هيچ سخنران و عالم و مداح و نوحهخوان و شورخواني افراد را بهخودش دعوت كند و خودش محور جلب توجه باشد. بلكه قرار است همه را به سمت و سوي 14نور پاك بخواند و ماه محرم را فرصت مناسبي بداند تا در جهت بازگو كردن حقايق عاشورا و قيام امامحسين عليهالسلام فعاليت كند.»
به اين ترتيب رسالت مبلغ ديني، اين است كه افراد را متوجه شخصيت والاي حضرت سيدالشهدا عليهالسلام و قيام آن حضرت كند و اين، نكتهاي است كه فرهمند آزاد بر آن تأكيد دارد و ادامه ميدهد؛ «آنچه موضوعيت دارد گفتن از آن حضرت و علو نام مطهر حسيني است اما يكي از اموري كه در اين راستا بايد انجام شود، همان مطلبي است كه در زيارت جامعه به امام معصوم عليهالسلام خطاب ميكنيم كه انالا نملك الا ان نطوف حول مشاهدكم. به اين معنا كه اي امام من! از من كاري برنميآيد مگر اينكه به دور محل شهادت شريف و مطهر شما طواف كنم و پي در پي گريه كنم در مصيبت شما. به اين ترتيب يكي از مطالب مهم در ماه محرم، ذكر مصيبت امامحسين عليهالسلام است و ما در سايه ذكر مصيبت، متوجه جايگاه رفيع آن حضرت ميشويم.»
اما بعد از مشخص شدن اين هدف غايي در ماه محرم و فعاليت مداحان، ذاكران، سخنرانان و تمامي مبلغان ديني و خادمان حضرت سيدالشهدا عليهالسلام در اين راستا، نكته مهم اين است كه مسير رسيدن به اين هدف و ابزارهاي آن مشخص شود. بهعبارت ديگر مشخص شود كه ملاك و خط كش كار مبلغ چه باشد. و چه بايد كرد كه دستگاه عظيم حسيني كه خيرات و بركات فراواني دارد به همان مجرايي برگردد كه مورد رضايت آن حضرت و حضرت صاحبالزمان عليهالسلام باشد؟ اين دعاخوان مشهور و فعال در جامعه معتقد است؛ «حدودي بايد در فعاليت تبليغي و مداحي رعايت شود كه شامل اخلاص و صدق است. درواقع مبلغ در هر رده و جايگاهي اگر اخلاص نداشته باشد، كار بيارزشي انجام داده». فرهمندآزاد تأكيد ميكند: «هيچكسي وسيله اخلاص سنج مبلغ ديني و خادم ديگر امامحسين عليهالسلام را ندارد تا مشخص كند آن شخص در ماه محرم امسال تا اين اندازه خلوص نيت داشته يا نه. در مورد صدق و راستگويي هم بايد دانست كه آنچه مبلغ ميگويد برگرفته و مأخوذ از اسناد ديني باشد؛ يعني اگر تاريخ ميگويد بايد طبق تاريخ متقن و ويراست شده امامان معصوم عليهمالسلام باشد. هر كتابي كه در هر جاي دنيا چاپ شده نميتواند ابزار دست مداحان و سخنرانان و ذاكران امام حسين عليهالسلام باشد.»
نظر شما