ورزشی که ما فرزندان نهچندان خلف، آن را فراموش کردهایم و چسبیدهایم به فوتبال. گفتم ورزش مادران و پدران، چون که خانمها هم در ایران باستان گوی میزدند و گوی میباختند و چوگان بازی میکردند. بد نیست یک بار داستان بازی چوگان شیرین و خسرو پرویز را بخوانید.
صفحه رازهای سرزمین من، تنگتر از آن است که چوگانبازان ایران باستان در آن بتازند. ولی چه میشود کرد، میدان بازتری در کار نیست. همیشه همینطور است.
بد نیست بدانید
چوگان از قدیمیترین ورزشهای جهان است که چند هزار سال پیش به دست ایرانیان به وجود آمده. دقیقا کی، خدا میداند!
نام قدیمی این ورزش به زبان فارسی گویزنی، گویبازی (به معنی باختن گوی) یا چوگانبازی است که اروپاییان به آن Polo میگویند.
امروزه به هر بخش بازی چوگان، چوکه میگویند که از چوگان فارسی و چوپیگان پهلوی گرفته شده.
چوگان قدیم با امروز فرق داشته؛ سر چوب کاسه مانند بوده و گوی را در هوا میگرفتهاند و باز به هوا میانداختند.
در قدیم هر گروه، 8 سوار داشته که 2 سوار دروازهبان بودهاند و 6 سوار دیگر در میان میدان میتاختند.
در شاهنامه فردوسی داستانهای زیادی از بازی چوگان در ایران باستان آمده است.یکی از روایتهای شاهنامه، گزارش چوگانبازی سیاوش است.
برخلاف چیزی که مشهور است، چوگان فقط مخصوص شاهان و شاهزادگان و درباریان نبوده. در یک متن پهلوی به نام «خسرو قبادان و ریدگی» که برنامه درسی کودکان در ایران باستان بوده است، چوگان نیز دیده میشود.
فدراسیون بینالمللی چوگان در صفحه اول سایت اینترنتی خود به تاریخ چوگان و ایرانی بودن آن اشاره کرده است. تا همین چند سال پیش هر جای دنیا که چوگان بازی میکردند، حتی اگر تیم ایران در آن بازیها حضور نداشت، در کنار پرچم کشورهای 2 تیم و پرچم فدراسیون جهانی به احترام مبتکران باستانی چوگان، پرچم ایران هم به چشم میخورد.
چوگان از ایران به دیگر سرزمینهای جهان رفت. در زمان ساسانی، رومیها آن را از ایرانیان آموختند. بعد از اسلام، اعراب آن را از ایرانیان یاد گرفتند و به آن الصولجان گفتند. چوگان از ایران به هند رفت و در زمان اشغال هند به دست استعمارگران انگلیسی، انگلیسیها آن را به اروپا بردند. حالا هندیها مدعی اختراع چوگان شدهاند و انگلیسیها آن را ورزش سلطنتی خود میدانند!
مینیاتور ایرانی معاصر با موضوع چوگان اثر استاد محمود فرشچیان. در مینیاتورهای ایرانی از دوره تیموری تا دوران معاصر میتوان صحنههای زیبایی از گویزنی و چوگان و تاخت و تاز سواران در میدان را تماشا کرد. اینها جزو نخستین تصویرهای ورزشی تاریخاند. بسیاری از اطلاعات تاریخی چوگان را میتوان از نقاشیها به دست آورد.
برای دوباره زنده کردن چوگان، باید قدیمیترین میدان چوگان را زنده کرد. شاید روزی مسابقات بینالمللی چوگان در این میدان برگزار شود...
هنوز 2 دروازه سنگی چوگان دوره صفوی، از همانهایی که در مینیاتورها هم دیده میشود، در دو طرف میدان نقش جهان اصفهان ایستادهاند؛ یکی در مقابل مسجد امام و دیگری جلوی دهنه بازار قیصریه. اما دیگر سواری در حال تاخت و تاز، گوی سبقت را از حریفان نمیرباید. تنها سواران این میدان درشکهچیهایی هستند که جهانگردان را میگردانند و پولی به جیب میزنند.
این میدان قدیمیترین زمین چوگان و استادیوم ورزشی جهان است که مثل روز اول باقی مانده. صفویان بزرگترین و زیباترین میدان پایتخت افسانهای خود، اصفهان را به چوگان اختصاص داده بودند. شاه عباس و درباریان از ایوان عالیقاپو مسابقه را تماشا میکردند و مردم از حجرههای اطراف میدان. هنوز بعد از چند قرن، اندازه استاندارد بینالمللی زمین چوگان، همان ابعاد میدان نقش جهان است.
در خیلی از کتابهای ایرانی به زبانهای پهلوی، فارسی و عربی مطالب جالبی درباره چوگان نوشته شده. در متن پهلوی کارنامه اردشیر بابکان موسس سلسله ساسانی، از چوگان با اسم چوپیگان یاد شده. کتاب «فی آیین الصولجان» نوشته خصیب اصفهانی از قدیمیترین آثار درباره چوگان است. کتابهای «قابوسنامه» و «آداب الحرب و الشجاعه» هم مطالبی درباره چوگان دارند.