فرقی هم نمیکند این راه کدام است یا مثلا حوزه اش چیست: سینماست یا تئاتر، هنر است یا سیاست، اقتصاد است یا فرهنگ. من تجربه یکی از اینان را در حوزه روزنامه نگاری برایتان بازگو میکنم؛ تجربهای که فراتر از تجلیل از یک «نام»، میتواند نشانگر یک «راه» برای ما باشد: هم امروز و هم فردا...
نمیدانم چقدر با نام محمود مختاریان آشنایی دارید؛ مرد آرام و فروتنِ روزنامه نگارِ ما که باید او را بشناسید تا بتوانید او را در میان سایرین تشخیص دهید. اتو کشیده و عصا قورت داده نیست، فکر نمیکند آسمان دهان باز کرده و یکی چون او را تحویل ما داده، آرام و قرار ندارد و از همه مهمتر با مقولهای به نام «پشت میز نشینی» اساسا بیگانه است و نمیداند این کلمه چطور و از کجا پایش به روزنامهنگاری ما باز شده است.
اینها را که میگویم درباره یک تازه کار نیست! درباره مردی است که حداقل 40 سال است به صورت مستقیم و عینی کار روزنامه نگاری میکند و این 40 سال اما «غره»اش نکرده است به کاری که میکند. با اینکه هم درسِ روزنامه نگاری در دانشگاه میدهد و هم بی شمار کارگاه و کلاس درباره فتوژورنالیسم، چاپ و گرافیک و صفحهآرایی در کارنامهاش دارد، حرجی بر خیلیها از جمله بسیاری از روزنامه نگاران ایران نیست که «احیانا» او را نشناسند چرا که او به مانند خیلیها اهل سر و صدا نیست؛ گوشهای نشسته و کارش را میکند، درست مثل یک آدمِ حرفهای. حتما باید به همکارانش در تحریریهها و شاگردانش در کارگاهها و دانشجویانش در دانشگاهها حسادت کرد که چون اویی را در کنارشان دارند؛ اویی که سالها با «مهدی سمسار»، «ذبیحالله منصوری»، «مجید دوامی» و خیلیهای دیگر کار کرده و چه تجربه ها که در چنته ندارد. گذر سالها و نشستن گرد پیری بر چهرهاش هم او را از تک و تا نینداخته است: هر روز در پی آموختنِ نکتهای تازه بر دانستههایش است، از کنار هیچ رویداد مطبوعاتی و هیچ صفحه اولی به آسانی نمیگذرد و از هر ملاتی برای ساختن بنای محکم و اصولی یک روزنامه یا مجله خوب بهره میبرد. تنها این هم نیست، به واسطه حضور سالیان در کشورهای جهانِ دیگر، این روزها هم اخبار روزانه روزنامهها و خبرگزاریهای خارجى بهويژه رسانههای انگليسى و عربى را دنبال مىكند و از آنها برای انتقال تجربه به دانشجویانش بیشترین بهره را میبرد.
مهمتر از همه اینها اما همان بیگانگی ذاتیاش با مقولهای به نام «میز» است؛ تقریبا هیچگاه او را پشت میز نمیبینید، نه آرام دارد و نه قرار: او یک مدیر واقعیِ تحریریه است با تمام مختصات آن. در تمامِ لحظاتِ روز، حواسش به مراحل تایید نهایی همه صفحات هست و مسیر تحریریه تا فنی را شاید صد بار در طول روز میپیماید: بدون خستگی زیرا اساسا خستگی برای او تعریفی ندارد و او با این مقوله از اساس بیگانه است. همه اینها را بگذارید در کنار شخصيتى دوست داشتنى، جذاب و شوخ طبعش که او را به یکی از جذابترین روزنامهنگاران پیشکسوت زمانه ما بدل ساخته است. فراتر از نامِ «محمود مختاریان» اگر بنگریم، ویژگیهایی که شرحش رفت، به نظر، همان گمشده این روزهای ما در ساحتِ روزنامهنگاری است: ساحتی که فروتنی در آن در حالِ رنگ باختن است و «پشت میز نشینی» و «فخر فروشی» در حال پر رنگتر شدن. محمود مختاریان و زندگی و زمانهاش، برای ما درسها دارد: اگر بیاموزیم...
- منبع: ویژهنامه کرگدن روزنامه اعتماد
نظر شما