ماجراي اين جنايت به 10ديماه سال 89برميگردد. آن روز مأموران كلانتري افسريه در جريان مرگ مرموز زني در خانهاش قرار گرفتند و راهي آنجا شدند. قرباني زن 34سالهاي بود كه گزارش مرگ او را دختر14سالهاش به پليس اعلام كرده بود. اين دختر نوجوان به كارآگاهان گفت: پدر و مادرم مدتي بود كه با هم اختلاف داشتند بهطوري كه بيشتر وقتها من براي درس خواندن به خانه مادربزرگم ميرفتم. وي ادامه داد: روز گذشته طبق معمول آنها با هم مشاجره كردند و من از خانه بيرون رفتم. وقتي برگشتم، مادرم روي زمين افتاده بود. هرچه صدايش كردم جوابم را نداد. پدرم هم خانه نبود. من كه ترسيده بودم با اورژانس تماس گرفتم و وقتي آنها آمدند مشخص شد كه مادرم به قتل رسيده است.
- دستگيري قاتل
با دستور قاضي ويژه قتل، جسد قرباني به پزشكي قانوني منتقل شد تا علت مرگ وي مشخص شود. از سويي مظنون اصلي اين پرونده همسر 36ساله اين زن بود كه بهگفته همسايه شب قبل از حادثه صداي دعوا و درگيري آنها به گوش ميرسيد. اين مرد دستگير شد و در بازجوييها به قتل همسرش اقرار كرد.
وي درخصوص جزئيات درگيري مرگبار چنين گفت: من و همسرم از مدتها قبل با هم اختلاف داشتيم. او چند وقتي ميشد كه دچار توهمات عجيبي شده بود و نسبت به من بهشدت بدبين بود. روز حادثه من از سركار به خانه آمدم كه او مدعي شد مبلغ هزار و پانصد تومان در كيفش پول داشته كه گم شده است. او به من تهمت سرقت زد و با داد و فرياد از من خواست تا پولي كه دزديدهام را برگردانم. سعي كردم او را آرام كنم اما همسرم به اتاق رفت و با باز كردن پنجرهها همسايهها را هم خبر كرد.
ديگر آبروي ما در محل رفته بود و هر روز همه شاهد درگيري ما بودند. حتي صاحبخانهمان بارها تذكر داده بود و با اين حال همسرم دست بردار نبود و هميشه بهدنبال بهانهاي بود تا جنجال به پا كند. وي ادامه داد: آن روز حتي پليس را هم خبر كرد كه چند دقيقه بعد مأموران كلانتري به مقابل خانه آمدند تا به اختلافات ما رسيدگي كنند. هرچند همسرم به من تهمت دزدي زده بود اما مأموران ادعاي او را نپذيرفتند و رفتند. بعد از آن دعوا فيصله يافت اما همسرم باز هم دست بردار نبود.
او دوباره شروع به فحاشي كرد و ناسزا گفت. من هم براي اينكه آرامش كنم به او سيلي زدم. بعد از آن با كپسول تافت چند ضربه به پشت سرش زدم. بعد از آن با يك شيشه عطر ضرباتي هم به پهلويش زدم. وي ادامه داد: با اينكه سرش زخمي شده بود اما حالش مساعد بود و من اصلا قصد كشتن او را نداشتم. پس از آن براي انجام كارهايم از خانه بيرون رفتم كه متوجه شدم همسرم جان باخته است.
- گذشت از قصاص
اين مرد پس از اعتراف به قتل همسرش روانه زندان شد و مدتي بعد در شعبه 113دادگاه پاي ميز محاكمه رفت. وي در پايان جلسه از سوي قضات به قصاص محكوم شد و حكم در شعبه نهم ديوان عالي كشور به مرحله تأييد رسيد. درحاليكه پرونده به اجراي احكام دادسراي جنايي تهران فرستاده شد و متهم در يك قدمي چوبه دار قرار داشت، مادر مقتول به دادسرا رفت و داماد خود را بخشيد. او اظهار كرد كه ميخواهد پول ديه دخترش را صرف كمك به زنان بيسرپرست كند. بدينترتيب با بخشش اولياي دم، مرد همسركش از چوبه دار فاصله گرفت تا بهزودي از لحاظ جنبه عمومي جرم در دادگاه كيفري محاكمه شود.
نظر شما