شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۶ - ۰۵:۲۲
۰ نفر

مریم درستانی: «باله با انگشتان شکسته» عنوان نمایشی است که توسط «فرهاد شریفی» کارگردانی و بر اساس نوشته «طلا معتضدی» به اجرا درآمده است.

 بیش از هر چیز این نمایشنامه‌ را می‌توان روایت زندگی 2 خواهر به نام‌های صبا و  صنم به‌حساب آورد که اسم هر 2 نشان‌دهنده شکنندگی یکی و مقاوم بودن دیگری است.

زندگی 2 شخصیتی که در این نمایش هستند زندگی است که هیچ‌وقت باب‌میلشان نبوده و نیست و اکنون نیزمجبورند در نبود مادرشان به شرایطی که این  زندگی برایشان رقم زده تن دردهند.

«طلا معتضدی» درباره این نمایشنامه می‌‌‌گوید: «بعداز نمایشنامه‌ای با نام «رستگاری در شب دور» آقای شریفی پیشنهاد نمایشنامه‌ای را دادند که من نمایش «باله با انگشتان شکسته» را نوشتم.

 در این نمایش آنچه برای من مهم بود، رابطه این 2 خواهر بود، 2 خواهر با ویژگی‌های متفاوت که هر 2 در یک خانه بزرگ شدند. «برای من مهم نبود که چرا صبا به  زندان می‌افتد یعنی همان‌گونه که در نمایش این موضوع را می‌بینید، از زمانی که صبا از زندان آزاد می‌شود و دلیلش را تماشاگر خود باید حدس بزند، آنچه برای من مهم بود اتفاق میان این 2 خواهر بود و  اگر حس می‌کنید این کم‌اهمیتی باعث ایجاد ابهام‌های متعدد در نمایشنامه شده از نظر من باز هم اهمیت ندارد، چون به نظرم مثل زندگی است، زندگی را نمی‌توان خط به خط ترجمه کرد و هر کس ممکن است از یک دیالوگ ساده، برداشت خودش را داشته باشد.»

 معتضدی تحصیل‌کرده نمایشنامه‌‌ نویسی از دانشکده هنرهای زیباست و تاکنون تجربه نوشتن  7-8 نمایشنامه را دارد، اولین آن «بکش تا آنجا که نفس داری» بوده و اکنون نیز او در تدارک نوشتن نمایشنامه‌ای با نام «راهش را پیدا کن»  است که به این شکل نیز او سعی دارد با نشانه‌های متفاوت مقصودش را به تماشاگر بفهماند.

«فرهاد شریفی» سال گذشته نمایش «حکایت ناتمام آن زن خوشبخت» را روی صحنه داشت؛ تئاتری تک پرسوناژ که «فریده سپاه‌منصور» نقش آن را بر عهده داشت. این نمایش در بلاروس نیز به نمایش درآمد.

شریفی درباره این نمایش می‌گوید: «چون در نمایشنامه رستگاری در شب دور بازی داشتم از نمایشنامه‌های این نویسنده خوشم آمد و این متن را خواندم و جاهایی که نیاز به بازنویسی داشت انجام شد.» او می‌گوید: «ابتدا قرار بود یک نفر نمایش را بازی کند بعد تصمیم گرفتیم تعداد بازیگران را زیاد کنیم. در هر حال حس کردیم این نمایشنامه درام خاصی دارد. و از دیالوگ‌های خوب و محکم‌تری برخوردار است.»

او درباره ویژگی این درام خاص در نمایش باله با انگشتان شکسته می‌گوید: «همان که مادری ستم کشیده   و فکر می‌کند اگر دایره ارتباط دخترانش را بسته نگه دارد، آنها مورد ظلم قرار نمی‌گیرند و...»

شریفی برای کارگردانی باله با انگشتان شکسته به متن وفادار مانده و با تحلیلی که بازیگران از متن داشتند و چارچوبی که آنها در تمرین برای نقششان به آن رسیده‌اند را به مرحله اجرا درآورده است.

شریفی درباره شیوه ارائه نقش‌های 2 بازیگرش اضافه می‌کند: «با توجه به آنچه که متن ایجاب می‌کرد، لازم بود که «گلچهره سجادیه» چنین  ویژگی‌ای را برای نقشش در نظر بگیرد، او10 سال در زندان بوده. انواع و اقسام آدم‌ها را دیده پس لازم بود چنین باشد و آن  رفتارهایی که از این نقش‌ها به یاد داریم را به نمایش بگذارد، صبا با صنم متفاوت است، ویژگی‌های او کاملاً با صبا متفاوت است.

 صنم موهای مادر را شانه می‌کرده و او را دوست داشته اما صبا... کارگردان نیز هدف خود را چنین بیان می‌کند: «هدف من ویرانی این آدم‌ها بود؛ ویرانی ای که مادر ناخواسته به آنها منتقل کرده و آنها مورد ظلم قرار گرفتند.»

کارگردان «باغ آلبالو» درباره طراحی این اثر  نیز می‌گوید: «می‌خواستیم فضای اتاق راحتی فضای نمایش را برساند و تا آنجا که با طراح صحنه (پروین کوثری) صحبت داشتیم سعی کردیم از آکسسوار استفاده نکنیم، تا فضای سرد حاکم به تماشاگر منتقل شود و شما همان‌طور که در نمایش می‌بینید اگر قرار است لیوان آبی باشد، آن لیوان نیز دیده نمی‌شود.»

شریفی در پایان به حالت تعلیق صبا اشاره دارد که این به‌خوبی در نمایش درآمده. این که نمی‌داند باید برود یا بماند و نیز در پایان با نشستن نشان می‌دهد که می‌خواهد بماند.» این حالت تعلیقی که کارگردان به آن اشاره می‌کند با نور موضعی که بر روی 2 شخصیت نمایان می‌شود، نشان داده می‌شود.

اما بازی بازیگرها، از میان 2 بازیگر شناخته شده عرصه هنر، «رویا افشار» با فضای رؤیاگونه و در‌عین‌حال واقعی که برای نقش صنم می‌آفریند تا آنجا که معتقد است ویژگی نقش در خود نقش متبادر است و کلمات به شما خواهند گفت که ماجرا از چه قرار است. افشار  می‌ گوید: «بار دیالوگهای این نمایش بر روی دوش صباست و صنم تنها شنونده است ولی باید بار تمام ماجرا را هم با خود داشته باشد. در هر حال هر 2 پرسوناژ برای من جالب بود.»

رؤیا افشار برای ارائه این  نقش به سه دسته‌بندی رسیده است، اول: شخصیت صنم که بیمار است، دوم مادر و سوم دیالوگهایی که می‌شنود و تماشاگر را متوجه سکوت خود نمی‌کند.» افشار ادامه می‌دهد: «ارائه  حس صادقانه پرسوناژ برای من مهم است، هیچ چیز دیگر برای من مهم نبود، کارهایی که حجم مطلب آن کم است و درواقع به اصل مطلب پرداخته می‌شود بی‌متنی است که خود بازگوکننده همه چیز است.

به نظر من این که در متن پرگویی شود که چرا صبا به زندان رفته و برای چه؟ اصل مطلب ما نیست. اصل مطلب آن است که یک آدم بدبخت باعث می‌شود تا 2 پرسوناژ دیگر هم از دست بروند یا این که مادر برای قانع شدن خودش 2 پرسوناژ دیگر را نیز ویران  می‌کند.»

افشار درباره تبادل نظر با بازیگر نقش مقابلش می‌گوید: «زیاد اهل تبادل‌نظر نیستم، بیشتر فکر می‌کنم و اگر آنچه که می‌شنوم صحیح باشد به آن عمل می‌کنم و اگر اشتباه باشد آن را تصحیح می‌کنم، در هر حال فکر می‌کنم هر پرسوناژی خود را نشان می‌دهد مثلاً  صبا نشان می‌دهد که 10 سال پیش چگونه بوده یا این که چه برخوردی با مادرش داشته، پیراهن او را پاره کرده و...»

در هر حال دیدن نمایش «باله با انگشتان شکسته» تجربه خوبی است، تجربه‌ای بزرگ با حضور بازیگران زن شناخته شده‌ای چون «گلچهره سجادیه» و «رویا افشار»، کارگردانی فرهاد شریفی و نویسندگی، نویسنده‌ای تازه وارد که به جرگه نمایشنامه‌نویسان پیوسته است.

کد خبر 31440

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز