اين نمايش 60دقيقهاي هر روز ساعت 19:30روي صحنه ميرود.
- جانگز به چه معناست و چه شد به فكر اجراي آن افتاديد؟
جانگز به عملياتي گفته ميشود كه نيروهاي زيادي در آن به خطمقدم ميروند اما تعداد اندكي بازميگردند. 2اتفاق باعث انتخاب متن و اجراي آن شد؛ اول پيشنهاد خانم هاله مشتاقينيا، نويسنده متن بود. وقتي طرح را خواندم به تفاهم رسيديم آن را اجرا كنيم و نمايشنامهاي با اين مضمون بنويسيم. دليل دوم هم پيگيريهاي حسين پارسايي، دبير جشنواره تئاتر مقاومت بود. او ميخواست اين نمايش در سالن تازهتاسيس سرو در بنياد روايت اجرا شود. متن بارها بازنويسي شد و در طول تمرين گروه اجرايي و بازيگران با پيشنهادهايي كه ميدادند، به كامل شدن نمايشنامه كمك كردند.
- اين نمايش هم مانند ديگر كارهاي دفاعمقدسي شما با نقد همراه است؟
مهم همان نقد اجتماعي است كه نمايش با خود دارد. جانگز رويكردي امروزي دارد و نسبت به نمايش قبليام بسيار انتقاديتر است. داستان درباره يكي از بازماندگان جنگ است كه با آمدن 175شهيد، خودش هم شهيد ميشود و در مسير از زندگي 6نفر عبور ميكند.
- داستان كمي شبيه نمايش «ترن» شماست.
اين نوع نمايش و ساختار را در كارهايم دارم و آن را امضاي نيما دهقان بهعنوان كارگردان تئاتر ميدانم. معتقدم شهدا ناظر اجتماع امروز ما هستند و نميتوان آن را ناديده گرفت.
- فكر ميكنيد جانگز هم مثل ديگر كارهاي دفاعمقدسي شما حاشيه داشته باشد؟
هرگز دوست نداشته و ندارم حاشيههاي يك نمايش، مخاطب را به سالن بكشاند و خود اجرا بايد تماشاگر را جذب كند. نمايش نقد اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي دارد و ما براي آگاه كردن تماشاگران كار ميكنيم. در اين سالها اگر جمله يا ديالوگي از نمايش حذف شده، مشكلي با آن نداشتم اما بايد بگذاريم نمايش روي صحنه حرفش را بزند و حرفها و حتي عصبانيتها را به مخاطب انتقال دهد.
- بازيگران را از گروه خودتان انتخاب كردهايد؟
جانگز 13بازيگر دارد كه 5نفرشان از گروه خودمان هستند و بقيه جواناني كه در طول سال از آنها كار ديدهام. در يك سال اخير بازي بازيگران جوان را در كارهاي مختلف ديدهام و با انتخاب آنها سعي كردهام كار خوبي روي صحنه ببرم.
- چطور شد حسين مسافر آستانه را براي بازي در نمايش انتخاب كرديد؟
شناخت من از مسافرآستانه به اوايل دهه 80برميگردد. آن زمان شناختي از تئاتر دفاعمقدس نداشتم و بهگونهاي بيگانه بودم. برگزاري همايشها و جشنوارههاي تئاتر دفاعمقدس و سفر به مناطق جنگي كه در دوره مديريت ايشان در انجمن تئاتر انقلاب برگزار ميشد، باعث شد به اين فضا هم توجه كنم. با حمايت مسافرآستانه «خنكاي ختم خاطره» را روي صحنه بردم و در ترن هم او حامي من بود. ميدانيد كه مسافر سابقه بازيگري دارد و هميشه علاقهمند بودم با او كار كنم. بازي در جانگز را پيشنهاد دادم و بعد از خواندن متن، پذيرفت. ضمن اينكه در اجرا مشاور هم من هست.
- به جان خريدن يك خطر بزرگ
در اين نمايش 13بازيگر به علاوه گروه اجرايي حضور دارند. اگر بخواهيم يك ميانگين از دستمزدها در حد معقول داشته باشيم، با توجه به 45اجرا، در حالت خوشبينانه 120ميليون تومان هزينه نمايش است كه اداره كل هنرهاي نمايشي 25ميليون تومان و بنياد روايت هم 5ميليون تومان به گروه دادهاند. اگر اين كار سفارشي بود، آيا فقط 30ميليون تومان ميگرفتيم؟ من هم دغدغه تأمين هزينه و فروش گيشه را دارم. اجراي جانگز در سرو يك خطر بزرگ است اما حتي اگر شكست هم بخورم، اجراي آن را يك موفقيت ميدانم. هميشه دوست داشتم با گروهي منسجم مانند جانگز كار كنم.
نظر شما