و آن را اقدامیمنطقی و غیر قابل اجتناب در جلوگیری از وقوع 11 سپتامبری دیگر دانسته و از این رو تعجبی ندارد که نمایش استادانه ارائه گزارش ژنرال پترائوس در کنگره همزمان با سالگرد حملات تروریستی 11 سپتامبر شده باشد.
البته نادرست بودن ارتباط ادعا شده بین صدام حسین و حمله 11 سپتامبر مدتها قبل اثبات شد، اما هر از چند گاهی مثل جسد متعفنی که روی آب میآید،در عرصه جهانی توسط امریکاییها مطرح میشود.
اما اگر این گزارش در سالگرد حادثه مسجد طلایی در سامرا قرائت میشد چه اتفاقی میافتاد ؟ حادثه سامرا قبل از هر چیز نشان دهنده شدت درگیریهای فزاینده فرقهای در عراق بود که چندان امیدی به توقف آنها نمیرود.
عادل عبد المهدی سیاستمدار شیعه و یکی از 2 معاون رئیس جمهوری، عراق در این زمینه میگوید:این حادثه مشابه 11 سپتامبر در آمریکا بود.
شاید بهتر باشد ما از عراقیان بپرسیم که نظرشان در مورد افزایش نیروها برای ایجاد امنیت (که ظاهرا به درخواست عراقیها صورت گرفته است )چیست. جالب است که اگر این کار به طور علمیو غیر جانبدارانه انجام شود مشخص میشود این اقدام کاملا شکست خورده است.
بنا به نظر سنجی که اخیرا به شکل مشترک از سوی شبکههای تلویزیونی بیبیسی، ان اچ کی وای بیسی انجام شده است از هر 10 عراقی،6 نفر این نظر را دارد که اوضاع عراق نسبت به شرایط قبل از اجرای طرح افزایش نیروها بدتر شده است.
میزان عراقیانی که سطح امنیتی خود را بالا دانستهاند تنها 43 درصد بوده که نسبت به ماه مارس تغییری نداشته است و از طرفی دو سوم عراقیها معتقدند که شرایط امنیتی پس از اجرای طرح افزایش نیروها به مراتب بدتر شده است و موانعی را برای توسعه برنامه گسترش سیاسی و اقتصادی بوجودآورده است.
در منطقه انبار که آمریکایی دست به ائتلاف تاکتیکی نظامیسیاسی با رهبران سنی زدند، چشمانداز شرایط امنیتی هنوز ناامیدکننده است، گرچه 38 در صد از افراد نظر سنجی شده در انبار از شرایط امنیتی تازه ابراز رضایت کردهاند اما هنوز نیمی تاکید دارند که عدم وجود امنیت بزرگترین مشکل برای زندگی در این منطقه محسوب میشود و البته درگیریهای فرقهای در انبار همچنان ادامه دارد.
اما شرایط در بغداد به مراتب بدتر است و 68 درصد از افراد نظر سنجی شده شرایط امنیتی در بغداد را بسیار بد توصیف کردهاند که تعداد آنها به مراتب بیشتر از ماه مارس گذشته است.
از سوی دیگر خشونت علیه نیروهای آمریکایی بیش از گذشته تایید میشودو 57 درصد عراقیها عنوان کردهاند که خشونت علیه آمریکاییها قابل قبول است و این 6 درصد بیش از زمانی است که طرح افزایش نیروها آغاز شد، اما در فوریه 2004 این آمار فقط شامل 17 درصد عراقیها میشد.
اکنون بدبینی،وحشت و خشم کشور را فرا گرفته است ولی آیا دلیلی وجود داردکه شرایط چیزی به جز این باشد ؟عراقیان نمیتوانند زندگی شان را با نابودی و محرومیت انطباق دهند آن هم در شرایطی که شبکههای تلویزیونی آمریکا تاکید دارند که به گفته مقامات آمریکایی شرایط در عراق دائما در حال بهبود است. آیا واقعا ممکن است به شیوهای بدتر از این نسبت به رنج و درد مردم عراق بیتفاوت بود ؟
برای دولت سنگدل بوش و کنگره عجول آمریکا تنها یک عامل تعیین کننده تمامیبحثها و راه کارها در مورد عراق است و البته این قضیه هم نباید ربط چندانی با مردم عراق داشته باشد.تمام نگرانیهای کاخ سفید فقط در آینده نظامیگری آمریکا، پرستیژ سیاسی این کشور و دسترسی آن به منابع نفتی عراق خلاصه میشود.
حال با توجه به اینکه بوش خواهان واگذاری پایان بازی در عراق به رئیس جمهوری بعدی است نمایندگان کنگره در پی آن هستند تا راهی را برای رئیس بعدی کاخ سفید داشته باشند که دارای حداقل ریسک جانی و مالی باشد.
آمریکاییها همیشه خود را تافته جدا بافته میدانند و در پیروزیها و تلفات جنگی حساب خود را از سایر مردم جهان سوا کردهاند ولی پس از حوادث 11 سپتامبر این حس درآنها تقویت شده است و سیاستهای آنها نیز به تبع همین مسئله دچار تحولاتی شده است.
تاریخ در این روز پایان یافت یا به بیان دیگر آغاز شد اما در هر صورت اگر این سوال مطرح شود که چرا عراقیها از ما متنفر هستند شاید بهتر باشد که نگاهی دوباره به این نظر سنجیها داشته باشیم تا پاسخ واقعی را در یابیم.
واشنگتن پست
13 سپتامبر