جديدترين اثري كه اين هنرمند خلق كرده است تحت عنوان «ببار باران» بهمنظور تقدير و تعظيم به مقام حضرت ابوالفضلالعباس(ع) است كه با توجه به رونمايي اين اثر در آستانه محرم، با وي درخصوص خلق اين اثر به گفتوگو نشستهايم.
- چه شد كه تصميم گرفتيد به موضوع نقاشيخط بپردازيد؟
من حدودا از سن 9سالگي شروع به خوشنويسي و تقريبا از سال 1370شروع به شاگردي در زمينه نقاشيخط كردم؛ يعني قريب32سال است كه خوشنويسي و 24سال است كه مشق نقاشيخط ميكنم و از محضر آقايان استادان احمد نژاد، نوريان، گنجي، صمدي در خطوط نستعليق و ثلث بهره بردهام و در نقاشيخط شاگردي مكتب استاد جليل رسولي را كردهام. البته ايشان بهطور مستمر و مستقيم فرصت تدريس نداشتهاند ولي حضور هرازگاهي در محضر ايشان و بهرهبرداري از نگاه استادانه ايشان بسيار راهگشاي اين مسير بود.
- از مشخصـــات و ويژگيهاي جديدترين اثرتان «ببار باران» بگوييد؟
اين اثر يك سروده دلي از «حسين تقي پور» رئيس سابق مركز موسيقي و سرود صدا وسيماست كه درزماني كه بنده در آنجا مسئوليت داشتم، اين قطعه نيمايي را براي من خواندند و همان جا تصميم گرفتم كه اين قطعه را كار كنم. اينطور سرودند: «رو به دريا كنم... از ابر بخواهم گريان...تا ببارد باران».
همانطور كه ملاحظه ميكنيد در عرض، تعداد كاشيهاي فيروزهاي 12تاست كه هر كاشي هم دقيقا 5در 5طراحي شده، همينطور كاشيهاي سرمهاي حاشيه نيز 12سانتيمتر است كه به نيت 12امام و 5 تن آل عبا تدارك ديده شده كه هر كدام هم معني خاص خود را دارد.كاشيهاي فيروزهاي را در حاشيه و متن اصلي كار قرار دادم بهمنظور القاي رنگ آب و معنويت آب در دستگاه اهلبيت، مهريه حضرت زهرا(س) و از جانگذشتگيهاي ساقي كربلا در رساندن آب.
رنگ قرمز در ميانه هم نمادياست از تيرهاي متعددي كه به آن بزرگوار در كارزار كربلا زده شد و او را غرق در خون كرد و در عين حال بهمعناي عطش و حرارت كارزاري است كه اهلبيت حضرت در آن قرار داشتند.رنگ مشكي در مركز هم نشان عزاي از دست دادن آن بزرگوار و سياهپوشي در محرم است. اما رنگ غالب رنگ فيروزهاي است چون آنچه در كارزار كربلا اتفاق افتاد بنا به فرمايش حضرت زينب سلاماللهعليها «ما رايت الا جميلا » بود.
- وقتي اين اثر را خلق ميكرديد چه حس و حالي داشتيد؟
من طي اين سالها براي تقديم به ساحت اهلبيت تابلوهاي متعددي را نوشته بودم، اما تاكنون هيچ فرصتي پيش نيامده بود كه براي عرض ارادت به حضرت ابالفضل(ع)كاري را بنويسم تا اينكه خوابي ديدم كه از شرحش معذورم و از قضا آن روزي كه در دفتر جناب تقي پور اين شعر را شنيدم تصميم به نوشتن اين كار گرفتم و تمامي لحظاتي كه روي اين تابلو كار كردم سرشار از عشق بوده و حال و هوايي كه وصف شدني نيست.
- يك جايي هم تقاضايي از هنرمندان داشتيد كه به موضوع عاشورا بيشتر توجه كنند درست است؟
عصري كه در آن زندگي ميكنيم عصر عجيبي است! احساسم اين است كه همگي روي لبه تيغ راه ميرويم. خطر از همه نوعش در كمين ماست و يك وقتهايي تشخيص سره از ناسره، خوب از بد، صداقت از كژي، راستي از ريا و... سخت شده. در چنين فضايي بهنظرم تنها در سايه توكل به درگاه خداوند و ارادت به اهلبيت(ع) و اتصال پرفروغ آنها به پروردگار است كه ميشود از اين دالان تو در توي خطرها گذر كرد و به آرامش رسيد.
و هنرمندان بهطور خاص با دميدن حس و روح هنرمندي خود و ارائه و خلق اثري هنري ميتوانند بر دلها قدم بگذارند و چه توفيقي بالاتر از اينكه با خلق يك اثر هنري با دستان هنرمندان، دلي لرزيده و آرام گيرد به ياد خداوند رحمان و رحيم...
- در ميان آثارتان كداميك را بيشتر دوست داريد؟
سال 87كه در ايام شهادت حضرت رقيه(س)- براي ماموريت سازمان صدا وسيما- مشرف به كشور سوريه شده بودم، شرايطي پيش آمد كه در حرم جديد حضرت رقيه(س) 3 گوشه از مقرنسهاي سقف حرم با خط حقير نوشته شود، در واقع خطاط آن كار، استاد مرحوم حبيبالله فضائلي بودند كه پس از ارتحال ايشان، آن 3 بخش خالي مانده بود كه توفيق شد طرح يك بخش را در همان داخل حرم و در روز شهادت حضرت رقيه(س) كار كردم و 2 تاي ديگر را از ايران فرستادم.
نظر شما