خانهها اما متعلق به شهر بادگیرها نیست. خانهها در میان آبهای نیلگون خلیجفارس شهری را ساختهاند که به بندر بادگیرها معروف شده است. اینجا از بادهای کویری خبری نیست. اما شرجی و نمناکی بادهای برخاسته از آبهای تنگه هرمز از لابهلای همین بادگیرها خانه اهالی «لافت» را خنک میکند.
پاییز امسال که رخت بربندد 200 بادگیر از مجموع 300 بادگیر بندر لافت قرار است مرمتش پایان بگیرد زیرا بیش از 70 درصد آنها نیازمند مرمت اضطراری بودهاند.
بندر «لافت» در شمالیترین نقطه بزرگترین جزیره خلیجفارس قرار گرفته است و میتواند فرصت مغتنمی برای دید و بازدید من و شما باشد؛ درست در نزدیکی جایی که کمترین فاصله را با سرزمین اصلی دارد؛ همان جایی که قرار است پل خلیجفارس ساخته شود.بندر لافت و بادگیرهایش تنها جاذبه جزیره قشم نیستند.
ولی میتوانند میزبان مهمانانی باشند که در آن میشود به معماری 3 هزار سال قبل سری زد و در عین حال بازمیتوان با دیدن آبی آسمان و طبیعت بکر قشم دمی آسوده و با فراغ بال به زندگی اندیشید.
همین یک ماه قبل بود که نگرانی از نفتی شدن این جزیره زیبا همه ذهنها را به خود مشغول کرده بود.
سازمان محیط زیست استان هرمزگان نسبت به اجرای زیرساختهای پالایشگاه و تأسیسات نفتی در قشم هشدار داده بود و بیم آن میرفت که این فرصت مغتنم گردشگری و اکوتوریسم قربانی اقتصاد مبتنی بر نفت شود.
حالا شاید این خبر فرصتی دیگر را برای شناختن بیشتر قشم فراهم کند. بندر بادگیرهای ایران با یک میلیارد ریال اعتبار از محل اعتبارات سازمان منطقه آزاد قشم مرمت میشود. این مرمت شامل 200 بادگیر از بادگیرهای این شهر میشود که نیازمند عملیات اضطراری بودند. محمدابراهیملاریجانی معاون سیاحتی سازمان منطقه آزاد قشم در گفتوگو با میراث آریا قول داده تا پایان فصل پاییز این کار به اتمام برسد.
حفظ این سازهها معماری بافت لافت را در شرایطی حفظ میکند که گامهای بلند و تیزروی توسعه، پیکر جزیره قشم را نیز آزرده است. وقتی قدم به این سرزمین افسانهگون میگذاری به جای قدم گذاشتن به فضایی با نشانههایی از 3 هزار سال قبل، در شهر قشم با سازههایی مواجه میشویم که با نمای شیشهای ناهمگون با طبیعت این خطه، فقط میخواهند کجسلیقگی این توسعه را به رخ بکشانند.
گرچه به درستی درباره بادگیرهای لافت هیچ سندی برای مطالعه در دست نیست، اما با توجه به تاریخ 3 هزار ساله این خطه به نظر میرسد پیش از یزدیها، ساکنان این منطقه به طراحی و معماری بادگیرها پرداختهاند.
محسن تحصیلدار، مدیر کل دفتر فنی بنیاد مسکن درباره ویژگیهای خاص بندرلافت و شهر بادگیرهایش میگوید: «لافت در گذشته بارانداز قدیمی بوده و قدمت بسیاری دارد. آبانبارها و بادگیرهای این منطقه بسیار منحصر به فرد هستند و برای حفظ آنها نیاز به مشاوران با تجربه و متخصص داریم.»
با توجه به اینکه نام لافت جزو قدیمیترین روستاهای کشور به ثبت رسیده، میتوان علاوه بر ویژگی معماری به عنوان یک بافت تاریخی به آن بیشتر توجه کرد و ضمن حفظ و احیای آن فرصتی برای رشد و پیشرفت آن به وجود آورد.
اینک عملیات مرمت و احیای بادگیرهای بندر لافت از هفته دولت آغاز شده است و همین میتواند بهانه خوبی باشد تا وجوه فرهنگی –تاریخی چنین بافت و معماریای بیشتر مورد توجه قرار گیرد و دستکم متولیان سازمان منطقه آزاد قشم را به این موضوع متوجه کند که میشود توسعه و رونق اقتصادی را برپایه همین نوع فرهنگ و معماری بنا کرد و بهتر پیش برد.
قشم اینک پذیرای اجرای 10 طرح گردشگری است و اگر به خصوصیات اقلیمی و در عین حال فرهنگی- تاریخی این خطه توجه نشود قطعاً از میزان جذابیتهای بکر بودن این خطه نزد مهمانانش کاسته میشود.
محمدشریف ملک زاده، معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور در این باره به میراث آریا توضیح داده است که «براساس طرحهای توسعه گردشگری، تجهیز، بهسازی، تأمین روشنایی اسکله تفریحی طبل، طرح مرمت و احیای بادگیرهای تاریخی لافت و تجهیز هتل بینالمللی قشم و طرح توسعه و تجهیز اسکله تفریحی سهیلی در حال اجرا است.
به گفته این مقام مسئول در مجموع 12میلیارد و 700 میلیون ریال برای این 10طرح گردشگری در قشم اعتبار در نظر گرفته شده است.
گرچه یکی از مهمترین بسترهای توسعه گردشگری، هتل و ظرفیتهای اقامتی است اما به نظر میرسد قشم بیش از این نوع زیرساختها نیازمند برنامههایی دقیق برای حفظ فرهنگ و تاریخ خود و در عین حال توسعه زیرساختهایی چون جادههایش است.
شاید گشتی در این خطه ایران زمین که از چندین کشور جهان بزرگتر است بیشتر وجوه این نظر را بنمایاند؛جزیرهای که اینک با فرا رسیدن نیمه دوم سال و خنک شدن هوایش میتواند میزبان شما حتی در شرایط سهمیهبندی بنزین باشد. میپرسید چگونه؟ مگر این جزیره در جنوبیترین نقطه ایران قرار ندارد؟ واقعیت این است که گشتی در قشم، هم اوضاع را ملموستر میکند و هم شما را به یک برنامهریزی دقیقتر نزدیک میکند تا بتوانید با استفاده از مسیر راهآهن تهران-بندرعباس سفری ارزان را تدارک ببینید.
اگر بخواهید از تهران راهی قشم شوید و در شرایط کنونی فکر بنزین و سهمیهاش را در سر مرور نکنید 2راه را باید در نظر بگیرید. راه اول مربوط به مسیرهوایی تهران- قشم است. راه دوم نیز مسیر راهآهن تهران- بندرعباس است. بدینترتیب شما برای پیمودن راه اول دستکم 3روز و برای پیمودن مسیر دوم دستکم 5روز تا یک هفته زمان لازم دارید، زیرا فاصله زمانی تهران- بندرعباس با قطار24ساعت است. البته اگر زمانی توانستید با خودرو راهی استان هرمزگان شوید میتوانید با ماشین خود قدم به قشم بگذارید.
برخلاف جزیره کیش که فقط برخی خودروها امکان ورود به درون جزیره را مییابند به راحتی میتوانید با هر خودرویی که دارید به قشم سفر کنید. کافی است فاصله 45کیلومتری بندرعباس- بندر خمیر را بپیمایید.
از این مکان در نزدیک ترین نقطه با جزیره قشم قرار میگیرید؛ درست در نزدیکی شهر قدیمیترین بادگیرهای ایران. این فاصله یکهزار و 800متری که قرار است همان مکان ساخته شدن پل خلیجفارس باشد مسیری است که 2دکل بلند مسیر برقدار شدن جزیره را مهیا کردهاند.
به هر حال هر یک از راههای پیشنهادی مزایا و معایبی دارد. مثلا اگر راه آسمان را برگزینید قطعا از فرصت سواری در اتوبوس دریایی یا لنجهای مسافربری که فاصله بندرعباس تا قشم را میپیمایند بینصیب میمانید و نمیتوانید لذت موج سواری در خلیجفارس و تجربه نمناکی این آبها را ببرید.
اینک دستکم روزانه 20هزار مسافر به وسیله 200فروند اتوبوس دریایی و قایق به جزیره قشم میرود. اتوبوس دریایی فاصله بندرعباس تا قشم را در زمانی حدود یک ساعت میپیماید و لنجها فاصله 22کیلومتری قشم-بندرعباس را در زمانی حدود 2ساعت و نیم طی کنند.
به هر حال اگر بتوانید یکی از راههای پیشنهادی ما را انتخاب کنید میتوانید به سرزمینی افسانهگون در میان موجهای آبی نیلگون خلیجفارس قرار بگیرید که 250کیلومتر راه آسفالت دارد. علاوه بر آن 35کیلومتر راه شنی و بیش از 72هزارنفر جمعیت ساکن در 115کیلومتر در ازای این جزیره به استقبالتان میآید. پهنای جزیره در باریکترین محور 10کیلومتر و در پهنترین محور 35کیلومتر طول دارد.
باوجود این آمار و ارقام و در حالیکه اسکلهای مدرن به نام «کاوه» هم در این جزیره ساخته شده، اما هنوز این جزیره از داشتن جادههای مطلوب و مطمئن محروم است و در چند زلزله اخیر نیز این جادهها آسیب دیدهاند.
بنابراین شاید نخستین چیزی که به چشمتان بیاید و اندکی دلخورتان بکند نبود راه مناسب برای پیمودن مسیرهای این جزیره بزرگ و پهناور است. اما اگر میپرسید چرا این سرزمین میتواند افسانهگون باشد حکایتی متفاوت دارد که در ادامه میتوانید بخوانیدش.
فارغ از این بحث که زبان به زبان میچرخد و میگوید حال وهوای جزیرهها حال وهوای دیگری است میگویند از «آگاتار خیدوس» مورخ یونانی نقل کردهاند که 113سال قبل از میلاد یک ایرانی در حکومت مادها به نام «ارتیراس» یا «ارتیره» که دامدار و فردی ثروتمند بود از ترس حمله شیران به گلههایش پا به این منطقه در میان آبها گذاشت.
جالب است به این نکته تاریخی از سرزمین قشم هم توجه کنیم که این خطه 400سال عرصه تاخت و جنگ میان صاحبان اصلی یعنی ایرانیان و بیگانگان نظیر پرتغالیها، انگلیسیها و عربها بوده است. ساکنان جزیره که ایرانی یا سیاه آفریقایی و عرب هستند از قدیمالایام بناهای تاریخی بسیاری ساختهاند که اینک میتوان به بنای صخرهای در 15کیلومتری قشم، بندها و سدها، قلعهها و بقعهها اشاره کرد.
اینک قشم پذیرای 5مرکز دانشگاهی است. دانشگاه بینالمللی شیراز، دانشگاه آزاد، پیامنور، کارلتون کانادا و دانشگاه علمی– کاربردی فرصتی برای جذب دانشجو و توریست علمیشدهاند. بخش غربی جزیره نیز با وسعتی حدود27هکتار برای تأسیس ژئوپارک در نظر گرفته شده و با همکاری یونسکو در حال ساخت است.
سایتهای غواصی جزایر مرجانی را نیز باید به عنوان جاذبههای طبیعی قشم مدنظر قرار دهیم. اما همه این جذابیتها یک طرف، جنگلهای حرا هم طرف دیگر. فقط اگر به این منطقه رفتید و پا به خنکای آب گذاشتید مراقب سفره ماهیها باشید.
خلاصه اینکه بادگیرهای لافت بهانه است برای دمیآسودن در طبیعتی که هنوز دست من و شما به تخریبش آلوده نشده و از سوی دیگر فرصتی است که باید به این منطقه بدهیم و با ظرافت و دقت حفظ کنیم. زیرا دیر یا زود ممکن است به جای همین بادگیرها با معماری 3هزار ساله، ساختمانهایی با نمای شیشهای و ناهمگون با طبیعت و زیبایی، آنجا را پر کند، به ویژه آنکه شرکت نفت برای این جزیره زیبا خوابهای آشفتهای دیده است!
لافت و بادگیرهایش تنها جاذبه این خطه به شمار نمیروند. در واقع نوع زندگی و فرهنگ سکونت در این منطقه نیز خود جاذبههایی ایجاد کرده است.
«علی بلوکباشی» در کتاب «جزیره قشم، صدف ناشکفته خلیجفارس» در اینباره آورده است:«هرخانه یک اتاق نشیمن، یک آغل و یک انباری داشت. در خانههای قدیمیروستایی، آشپزخانه و فضاهای شستو شو بهداشتی وجود نداشت.
وقتی که پسری از خانوادهای زن میگرفت، از خانه پدری به خانه پدرهمسرش میرفت و با خانواده زنش در همان خانه و در اتاقی که پدر همسرش برای آنها ساخته بود زندگی میکردند.
زمانی که دختر دیگری از این خانواده شوهر میکرد، داماد پیشین اتاق را به تازه عروس و داماد میداد و با همسرش به خانهای که برای خود ساخته بود، میرفتند.»