یکشنبه ۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۰
۰ نفر

همشهری دو - مریم ساحلی: زمستان با غروب‌های زود هنگامش از راه رسیده است.

smiley

وقتي شهرت با دريا همسايه باشد و ابرها خواهران تني آسمانش باشند؛ غروب‌هايت چنان خاكستري است كه هواي گريه مي‌زند به سرِ چشم‌هايت. هي مي‌نشيني پشت پنجره‌هاي شيشه‌اي تلويزيون، لب‌تاپ، تبلت، موبايل اما اين بغض ناشناس رهايت نمي‌كند.

كاش مي‌شد رها شوي از دايره زمان، شبيه همه نياكان در خاك خفته‌ات، فانوس بگيري توي دست و راهي شوي تا خانه گالي‌پوش فاميل يا همسايه‌اي كه مي‌شود نشست در برابرش و از درازاي اين شب سرد كاست. آن وقت در يك استكانِ كمرباريك چاي مي‌نوشي و كاسه سفالي برنج و عدس برشته، طعم دهانت را تازه مي‌كند و هي حرف مي‌زني و حرف مي‌شنوي و از ياد مي‌بري اين بغض ناشناس را. خيابان‌هاي خلوت، درختان عريان و شب‌هاي مه‌آلود را گم مي‌كني پشت نقل‌ها، لبخندها و آه‌هاي همنشينان ساده‌ات و هنگامي كه بازمي‌گردي، پلك‌هايت سنگين است و خوابي شيرين در انتظار توست.

روزگاري اهالي اين ديار، شب‌هاي بلند زمستانشان را با شب‌نشيني‌هايي كوتاه مي‌كردند كه اصلا شبيه مهماني‌هاي چند هفته يك‌بار اكنون نبود. آدم‌ها مي‌نشستند زير يك سقف و چشم در چشم هم حرف مي‌زدند. سر تكان مي‌دادند و با لبخندي دلنشين حرف‌هاي هم را تأييد مي‌كردند بي‌آنكه بدانند لايك و استيكر چيست.

رد مهرباني روزهايي كه گذشت در خاطرات ما باقي است؛ كاش امروز ما هم قدمي برداريم تا رها شويم از دست اين بغض‌هاي دامن‌گير تنهايي و ردي بيافرينيم از مهر در دنياي واقعي براي آنها كه فردا روزگارِما را به ياد مي‌آورند.

کد خبر 319505

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha