هرچند اين دو جوان انگشت اتهام را به سمت يكديگر نشانه گرفتهاند اما اقرار كردهاند كه بهخاطر سرقت كارت 180ميليون توماني مقتول دست به جنايت زدهاند.عصر 31مرداد امسال با پيدا شدن جسد زني پاي درخت كاجي در جاده امامزاده داوود، تحقيقات كارآگاهان جنايي پايتخت براي كشف راز جنايت شروع شد. بررسيها نشان ميداد وي در محل ديگري به قتل رسيده و پس از آن قاتل يا قاتلان جسد وي را در آنجا رها كردهاند.
با حضور قاضي مديرروستا طي تحقيقات اوليه مشخص شد كه حدود 12تا 24ساعت از زمان مرگ اين زن حدودا 45ساله گذشته است اما هيچ سرنخي كه هويت او را برملا كند بهدست نيامد.درحاليكه تحقيقات در اين پرونده ادامه داشت زني 3روز پس از كشف جسد به دادسراي جنايي تهران رفت و خبر از ناپديد شدن خواهر 60سالهاش داد. مشخصاتي كه او از خواهرش ميگفت با جسد زني كه پاي درخت كاج كشف شده بود مطابقت داشت. با شناسايي هويت مقتول، خواهرش گفت: مقتول مقيم كشور سوئيس بود و به تازگي به تهران آمده بود و به تنهايي زندگي ميكرد. او از چند روز پيش به طرز مرموزي ناپديد شد و حتي موبايلش را هم در خانهاش جا گذاشته بود. در اين مدت همه جا را دنبالش گشتم. حتي متوجه شدم كه 180ميليون تومان از حسابش برداشت شده است تا اينكه جسدش پيدا شد.
با افشاي اين حقايق تحقيقات كارآگاهان وارد مرحله تازهاي شد. تيم تحقيق راهي خانه مقتول در غرب تهران شدند و در تحقيق از سرايدار آنجا دريافتند كه قرباني حدود 20ساعت قبل از كشف جسدش با كيسه زبالهاي در دست از ساختمان خارج شده و ديگر برنگشته است. از سويي مشخص شد كه 180ميليون توماني كه از حساب وي برداشت شده صرف خريد دلار از يك صرافي شده است. مأموران در ادامه تحقيقات خود متوجه رفتوآمدهاي پسرجواني به خانه مقتول شدند؛ پسري كه كارهاي او را انجام ميداد. اين پسر 22ساله بهعنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقيب قرار گرفت اما پس از جنايت به طرز مرموزي ناپديد شده بود.
- دستگيري
ماموران كه حدس ميزدند پسر جوان به نام مهدي از راز جنايت باخبر باشد در نهايت توانستند مدتي قبل او را دستگير كنند. پسر جوان اصرار داشت كه بيگناه بوده و از ماجراي قتل زن مقيم سوئيس خبري ندارد. با اين حال كارآگاهان يقين داشتند كه او راز جنايت را ميداند. بازجويي و تحقيق از تنها مظنون پرونده ادامه داشت تا اينكه او سرانجام قفل سكوتش را شكست و مدعي شد كه قتل توسط يكي از دوستانش به نام جلال صورت گرفته است. او گفت: من و جلال بهخاطر سرقت كارت عابربانك 180ميليون توماني مقتول، نقشه قتل او را كشيديم.
وي گفت: من در نزديكي خانه قرباني مغازه ساندويچي داشتم. او چندين بار به مغازهام آمد كه همين باعث آشنايي ما شد. من بيشتر كارهاي خانهاش ازجمله خريد و رفع خرابي و تعميرات وسايل خانهاش را انجام ميدادم و در ازاي آن پولي دريافت ميكردم تا اينكه چند وقت پيش مغازهام كه اجاره بود را تعطيل كردم و در جست و جوي كاري مناسب بودم.
تصور ميكردم كه اين زن به من كمك ميكند تا كاري دست و پا كنم اما او گفت «برو يك پرايد بخر و با آن مسافركشي كن.» اين حرف او مرا عصباني كرد چرا كه او هزينههاي زيادي براي كلاسهاي موسيقياش پرداخت ميكرد و معلم خصوصي داشت با اين حال حاضر نبود به من كمك كند، درحاليكه من خيلي هواي او را داشتم و حتي يكبار هم او را به سفر خارج بردم و تمام هزينههايش را خودم پرداخت كردم.
وي ادامه داد: يكي از روزها كه بهشدت از دست او ناراحت بودم جلال يكي از دوستانم نزد من آمد. ماجرا را برايش تعريف كردم. جلال وقتي شنيد كه كارت عابربانك قرباني دست من است و من خريدهاي خانهاش را انجام ميدهم وسوسهام كرد تا هرچه پول در حسابش دارد را سرقت كنيم. جلال يك فرزند بيمار داشت كه هزينه درمان او بالا بود. از طرفي مشكل مالي شديدي داشت كه اصرارهاي او باعث شد به مقابل دستگاه خودپرداز بروم و ببينم چقدر پول در حسابش هست.
زن مقيم سوئيس هميشه به من ميگفت كه پول زيادي در حسابش دارد و آن روز وقتي موجودي گرفتم متوجه شدم 180ميليون تومان پول در حسابش است. ابتدا ميخواستم پول هايش را سرقت كنم اما او از طريق پيامك متوجه شد و كارت عابربانكش را سوزاند و كارت جديد گرفت. همين باعث شد كه نقشه قتل او را بكشيم.
شب حادثه با قرباني تماس گرفتم و به بهانه رفتن به مهماني حوالي خانهاش قرار گذاشتم. در آنجا من دستهايش را گرفتم و جلال وي را خفه كرد. پس از آن كارتش را سرقت كرديم و به يك صرافي رفتيم. جلال از يك پيرزن و پسرش كه نميدانم چطور آنها را ميشناخت، خواست تا از صرافي دلار بخرند. وي ادامه داد: سهم من پس از فروش دلارها 75ميليون تومان شد و قصد فرار داشتم كه كه در نهايت گير افتادم.
- دستگيري همدست
اقرار نخستين متهم كافي بود تا مأموران تحقيقات خود را براي دستگيري همدستش شروع كنند. بررسيها حكايت از اين داشت كه او به يكي از شهرهاي جنوبي كشور فرار كرده است. با انجام رديابيها در نهايت او عصر جمعه دستگير شد و به اداره آگاهي تهران انتقال يافت. مرد جوان در بازجوييها انگشت اتهام را به سمت دوستش مهدي نشانه گرفت و گفت روز حادثه قصد كشتن زن ميانسال را داشتيم اما دلم به رحم آمد و نتوانستم جانش را بگيرم، براي همين دوستم مهدي او را خفه كرد. به گزارش همشهري، هماكنون تحقيقات از اين دو جوان توسط كارآگاهان جنايي ادامه دارد تا مشخص شود كه كداميك از آنها، قرباني را خفه كرده و جانش را گرفته است.
نظر شما