نوشته زیر بخشی ازجلد چهارم کتاب تحلیلی سید محمد درودیان است که با عنوان روند پایان جنگ از سوی دفتر تحقیقات جنگ سپاه پاسداران منتشر شده و همشهری آنلاین در هفته دفاع پرشور ومقدس جنگ[آشنایی با هفته دفاع مقدس] در چند بخش آن را تقدیم خوانندگان گرامی می کند.
ایران پس از عملیات رمضان، به دلیل تغییر اوضاع سیاسی – نظامی، گزینه دیگری جز ادامه جنگ و کسب پیروزی نظامی نداشت.[آشنایی با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران] نتیجه عملیات رمضان ایران را در موقعیت دشواری قرار داد؛ زیرا برتری سیاسی – نظامی و روانی ناشی از فتح خرمشهر را از دست داد و در عین حال امتیاز مهمی در اختیار نداشت تا متکی بر آن برای اتمام جنگ اقدام نماید.
در عین حال، نتیجه عملیات رمضان نشان داد پیشروی در منطقه شرق بصره و کسب پیروزی بسیار دشوار است. بعدها وفیق سامرایی نیز در تحلیل خود از عملیات رمضان و تاثیر آن بر ایران نوشت: «نبردهای اول شرق بصره در هر پنج مرحله آن، این احساس را در ایرانیها به وجود آورد که باید به مناطق دیگر جبهههای جنگ بیندیشند تا ضمن کاهش زیانهایشان، نیروهای ما را در مناطق عملیاتی دیگر پراکنده سازند و شرایط لازم برای غافلگیری هم فراهم آید».
ضرورت کسب پیروزی با انتخاب منطقه جدید به سلسله مباحثی برای «تعیین استراتژی جنگ» منجر شد. در این روند، به تجزیه و تحلیل عملیات رمضان و علت ناکامی در مقایسه با مرحله قبل آن توجه شد. شهید صیاد شیرازی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، در یکی از جلسات درباره عملیات رمضان به نکاتی اشاره میکند که مهم است.
وی میگوید: «ما در شروع عملیات رمضان، عملیاتی درخور جمهوری اسلامی آغاز کردیم که دشمن را کاملا متزلزل کرد، اما بعد کمکم عملیات ما ضعیف شد. هر چه زمان جلو میرفت کارمان محدودتر میشد. در آخر دیگر طوری شده بود که پیشنهادها روی دو مثلث دور میزد»)
1). ایشان سپس چنین نتیجه میگیرد: «این نشان میداد که ما همچنان برای جنگ استقامت داریم و میخواهیم ادامه دهیم ولی توان ما و آن امکاناتی که داشتیم جوابگوی آن حرکتی که باید به هدف برسد، نیست».
در یکی دیگر از همین جلسات آقای رضایی، فرمانده وقت سپاه، با توجه به جابهجایی نیروهای دشمن به منطقه معتقد بود که «دیر جنبیدیم» و «باید یک هفته زودتر عمل میکردیم». شهید باقری، جانشین فرماندهی وقت نیروی زمینی سپاه نیز معتقد بود ما از دشمن عقب افتادیم و به گفته آقای رضایی «هر چه تلاش کردیم، نتوانستیم جبران کنیم». شهید باقری معتقد بود تردید در ادامه دادن یا توقف جنگ در نتیجه عملیات رمضان موثر بوده است.
آقای رضایی با این توضیح اضافه میکند که «حادثه لبنان هم موثر بود» و نتیجه میگیرد «باید این را خدمت امام بگوییم». بعدها آقای رضایی نتیجه عملیات رمضان را جمعبندی میکند و میگوید: «توان دشمن از عملیات طریقالقدس افزایش یافت و در عملیات رمضان به ثمر نشست. ما در این زمینه نمیتوانستیم بر دشمن غلبه کنیم ولی این موضوع را متوجه نشده بودیم. ما در عملیات رمضان در تاکتیک و مکان دشمن را غافلگیر نکردیم و در زمان جای بحث دارد! تلفات سنگین بر دشمن وارد کردیم ولی دور عملیات مانند گذشته در دست ما نبود و بعد هم به عملیات محدود روی آوردیم».
آقای رضایی ضمن تجزیه و تحلیل عملیات رمضان، برای استفاده از نتایج این عملیات در طراحی استراتژی جدید معتقد است: «چند مسئله اساسی ما به نام اصول جنگ که در تمام عملیاتها از آن استفاده میکردیم برای دشمن لو رفته است. مثلا دشمن میداند ما در شب حمله میکنیم، ما متکی به موانع طبیعی یا مصنوعی (احداث خاکریز) هستیم، ما در روز کاری از دستمان ساخته نیست، ما با تکیه بر نیروی پیاده حمله میکنیم؛ بنابراین باید فکر کنیم و اصول جدیدی طراحی کنیم».
در جلسه مشترک ارتش و سپاه پس از بررسی عملیات رمضان به این نتیجه رسیدند که برای تضمین موفقیت باید:
1- زمان و فرصت کافی برای طرحریزی پیشبینی شود (حداقل دو ماه).
2- افزایش توان انجام پذیرد.
3- به تجهیزات مناسب شامل تانک، نفربر و لودر و بولدوزر توجه شود.
در حالی که با تجزیه و تحلیل عملیات رمضان ضرورتهای نظامی از جمله تغییر در تاکتیکها و انتخاب زمین مناسب برای کسب پیروزی نظامی پیگیری میشد، ضرورتهای سیاسی برای اجرای عملیات و کسب پیروزی، روند تصمیمگیری را تشدید و تسریع میکرد. با توجه به اینکه هدف کلی جنگ تنبیه متجاوز و سقوط صدام بود در سلسله مباحثی که برای پاسخ دادن به استراتژی جنگ و تعیین سرنوشت آن انجام شد این موضوع روشن شد که منطقه جنوب از نظر سیاسی و استراتژیک حائز اهمیت است و میتواند اهداف جنگ را تامین کند به ویژه اینکه اگر بتوانیم بصره را تصرف کنیم، تاثیر سیاسی آن فوقالعاده خواهد بود. در عین حال، برای افزایش توان و کسب زمان، میتوان برخی عملیاتهای محدود در سایر مناطق به ویژه در منطقه غرب انجام داد تا تمرکز دشمن در منطقه جنوب از میان برود.
بنابراین، هرگونه اقدام و تلاش در سایر مناطق در خدمت هدف کلی جنگ در منطقه جنوب طراحی و پیشبینی میشد تا این نتایج حاصل شود: زمان لازم در اختیار نیروی خودی قرار گیرد تا توانش افزایش یابد و به کیفیت آموزش افزوده شود؛ عملیات در منطقه غرب خطوط پدافند گستردهای را بر دشمن تحمیل خواهد کرد؛ فضای جنگ حفظ میشود و با کسب پیروزی در این عملیاتها مواضع سیاسی برتری برای ایران حاصل خواهد شد.
براساس یادداشت سردار غلامعلی رشید از جلسه مشترک ارتش و سپاه در قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش در غرب، استراتژی کلی ایران در جنوب و غرب به شرح زیر اعلام شد:
1- به بصره در مقایسه با سایر مناطق اولویت بیشتری داده شود.
2- در منطقه جنوب امکان تصرف بصره وجود دارد.
3- در منطقه جنوب امکان به زانو درآوردن دشمن بیشتر است و اگر در این وضعیت (با پیروزی ایران) جنگ متوقف شود به سود جمهوری اسلامی ایران است.
4- انهدام نیروهای زبده و کیفی دشمن در جنوب بیشتر ممکن است.
اختلافنظر ارتش و سپاه از مرحله
استراتژی جدید در جلسه شورای عالی دفاع بررسی شد و سه ماه زمان برای سازماندهی و آمادگی نیروها در نظر گرفته شد. آقای هاشمی در این جلسه تاکید کرد که با توجه به وضعیت ما بهتر است خواستهها و شرایط خود را بر دشمن تحمیل کنیم و جنگ را به پایان برسانیم.
آقای هاشمی در خطبههای نماز جمعه تهران به وضعیت دشوار جنگ و سخنان امام خمینی مبنی بر حضور مردم در جنگ به عنوان واجب کفایی (2) توجه میکند و بر نظر و اعلام سران سپاه و ارتش برای حضور جوانان در میدانهای جنگ چنین تاکید کرد: «روزهای حساس و سرنوشتساز آخرین حرکت مهم جنگ در پیش است». توضیحات آقای هاشمی مفهوم «تعیین سرنوشت جنگ» با عملیات سرنوشتساز را شکل داد.
پاورقی:
سوم و چهارم عملیات رمضان تدریجا درباره موضوعات مختلف شروع شد و تا پایان جنگ ادامه داشت. حضور دائمی و تفکیک منطقه عملیاتی و ماموریت سپاه و ارتش با هدف مواضع دفاعی عراق در منطقه شرق بصره در عملیات رمضان به شکل مثلث بود. (روزشمار جنگ، جلد 20، ص231، 404 و 405).
2 - امام در پاسخ به استفتاء درباره کسانی که به تحصیل علوم انسانی اشتغال دارند یا در حال انجام وظیفه و خدمت به جمهوری اسلامی مشغولاند برای رفتن به جبهه فرمودند: «در حال حاضر تمام افرادی که قدرت دارند به جبهه بروند، باید به مقامات مسوول مراجعه کنند و چنانچه تشخیص دادند که جبهه به آنها نیاز دارد واجب است به جبهه بروند و بر هر کار دیگری مقدم است». آقای هاشمی در دفتر خاطرات خود مینویسد: «احمدآقا آمد و راجع به نظر اخیر امام که همه و دارندگان هر شغل موظفاند که برای رفتن به جبهه مراجعه کنند تا اینکه «من به الکفایه» تامین شود، صحبت شد. قرار شد این نظریه کمی تعدیل شود تا مسوولان مشاغل حساس نروند». (روزنامه جمهوری اسلامی، پس از بحران 24/3/80، ص 14، خاطرات شنبه 15 آبان 61)