افزایش انفجارگونه نرخ زاد و ولد در دهه 1360 و تغییراتی که به تبع آن در ساختار جمعیت کشور ایجاد شد، توجه به پدیده سالمندی را به عنوان پدیدهای حتمی در آینده، ضرورت میبخشد. دستگاههای اجرایی و نهادهای مسئول و مرتبط با سالمندان، در حد وظایف جاری خود و اعتبارات تخصیصیافته، اقداماتی را در زمینه حمایت از سالمندان انجام میدهند. اما این اقدامات کافی به نظر نمیرسد، چرا که حل مشکل سالمند شدن جمعیت، به عنوان مسالهای که هم اکنون آثار آن مشهود است و در آینده شدت بیشتری خواهد یافت. نیازمند مسئولیتپذیری و همکاری تعداد بیشتری از دستگاههای اجرایی و نهادهای عمومی است.
به خصوص، وظایف و اقداماتی که در آییننامه تشکیل شورای ملی سالمندان بیان شده، نیازمند توجه بیشتری از سوی دستگاههای مربوط است، شورایی که از سال 89 در صدد تدوین و تصویب سندی برای این قشر از جامعه است. در خبرها آمده است که رئیس شورای ملی سالمندان با بیان اینکه سند ملی سالمندان در جلسه شورای عالی رفاه مطرح شده و به تصویب خواهد رسید، اعلام کرده است: «سازمان مدیریت نیز سندی برای سالمندان در دست تدوین دارد.» «فرید براتی سده» افزوده است: «تدوین این سند مدتی به طول انجامید، زیرا منتظر بودیم گروهی از متخصصان داخلی و خارجی آن را بررسی و تدوین کنند.
این سند به وزارت رفاه ارسال شده است و پس از بررسی در این وزارتخانه، در اولین جلسه شورای عالی رفاه در دستور بررسی و تصویب قرار میگیرد.»
- و کمی آمار سالمندی
بر اساس سرشماری سال 90 تعداد سالمندان کشور 6 میلیون و 100هزار نفر بود که به نظر میرسد در چند سال اخیر، این تعداد افزایش پیدا کرده و حدودا به 6 میلیون و 400 نفر رسیده باشد. از این تعداد 3میلیون و 100هزار نفر زن هستند (یعنی 90/50درصد) و 3میلیون و 22هزار نفر مرد (یعنی 49 درصد).
هماکنون تعداد زنان 60 تا 64ساله 981هزار نفر و تعداد مردان در این سن 880هزار نفر است. همچنین تعداد زنان 65 تا 69 ساله 700 هزار نفر و تعداد مردان 442هزار نفر است. تعداد زنان 70 تا 74 ساله 558 هزار نفر و مردان در این سن 561 هزار نفر هستند.
در فاصله سنی 75 تا 79 ساله نیز 436هزار نفر زن و 470 هزار نفر مرد هستند. در سن 80 به بالا هم 459 هزار زن و 459هزار مرد هستند. از طرف دیگر، از هر 100 سالمند 13 نفر تنها زندگی میکنند که این آمار افزایش پیدا میکند. البته نسبت به جمعیت سالمندی 5 درصد مردان سالمند و 21 درصد زنان سالمند تنها هستند. بیشتر زنان تنها در استانهای محروم ایلام، کرمانشاه و لرستان زندگی میکنند و بیشتر مردان سالمند تنها هم ساکن گیلان هستند.
- زمان تولد شورای سالمندان
تاسیس شورای ملی سالمندان به خیلی وقت پیش مربوط است. این شورا بر مبنای آییننامه اجرایی جزء 5 بند الف ماده 192 قانون برنامه سوم مصوب سال 1383 هیات وزیران و با حضور وزارتخانهها و دستگاههای اجرایی متولی امور سلامت، رفاه و تكریم سالمندان كشور با هدف ساماندهی، بهبود روش زندگی و ارتقای كیفیت آن و ایجاد رضایت از زندگی در سالمندان از طریق ارائه خدمات رفاهی، بهداشتی ـ درمانی و توانبخشی ایجاد شد. خطوط مشی مشخصشده در این زمینه فراهم ساختن امكان تداوم حضور سالمند در جامعه، تاكید بر حفظ موقعیت و جایگاه سالمند در خانواده، تامین حداقل نیازهای اساسی سالمندان نیازمند در كشور، تاكید بر حفظ احترام، شأن و حرمت سالمند را شامل میشود.
- نگاه کلی نظام به پدیده سالمندی
سیاست کلی جمعیت (بند7) مربوط به سالمندان است. در این بند بر چند نکته تاکید شده است: اول، فرهنگسازی و رعایت شأن و منزلت سالمندان، بعد تلاش برای مراقبت سالمندان در منزل و در نهایت استفاده از توانمندیها و ظرفیتهای سالمندان به شکل و طریق مناسب. ما در سالهای آینده سالمند کمسواد نخواهیم داشت، بلکه اکثر آنها باسوادند. در نتیجه، نمیتوان از فردی که 60 سال دارد و باسواد است، انتظار داشته باشیم خانهنشین شود! بنابراین، کمک به چنین افرادی به برنامهریزی نیاز دارد. البته اینها همه آن چیزی است که قرار است محقق شود و آینده سالمندی را به تصویر میکشد، اما به شرط تحقق.
عدهای معتقدند که باید سن بازنشستگی را از 60 سالگی افزایش دهیم، چون در کشور ما سن بازنشستگی در مقایسه با کشورهای دیگر پایینتر است. البته مخالفان این نظر معتقدند که این دیدگاه خیلی علمی نیست.
- سالمندی بحران نیست
به هر حال باید این مورد را نیز در نظر داشت که سالمندی بحران نیست، ولی به نظر میرسد مسئولان هنوز خیلی به این قضیه حساس نشدهاند، شاید چون تا جامعه سالمند 20 سال زمان داریم! عدهای البته نگاه دیگری دارند. از نظر آنها سالمندی حرمت خاصی دارد و در این زمینه به برنامه و قانون خاصی نیاز نداریم، چون وقتی پای قانون وسط میآید، بحث دولتی میشود و کار را مشکل میکند. به هر روی، تا 15 سال آینده جمعیت سالمند ما دو برابر میشود و اگر برای 12 میلیون سالمند برنامه نداشته باشیم، آن وقت با مشکل روبهرو میشویم و موضوع به یک بحران تبدیل میشود و در اوج بحران نمیتوان برنامه نوشت.
این سند، یک سند راهبردی است و فقط راهبردها را مشخص میکند؛ یعنی وضع موجود را بررسی میکند و راهبردها را ارائه میدهد. بعد، راهبردها به برنامه تبدیل میشود. البته سند باید تصویب شود تا ضمانت اجرایی پیدا کند.
*همشهري حقوق
نظر شما