احمد مسجدجامعی . عضو شورای شهر تهران در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر« جذب مخالف در مرام مدرس» نوشت:
یکی از چهرههایی که مرحوم امام (ره) همواره از ایشان به نیکی و بزرگی یاد میکرد و حتی توصیه کرده بود بر نخستین اسکناس جمهوری اسلامی ایران، تصویر او نقش بندد، مرحوم آیتالله سیدحسن مدرس است. این دلبستگی فراوان امام به مدرس، با توجه به علایق سیاسی آن دو، معنای خاصی دارد که باید آن را بررسی کرد. در شخصیت مدرس چه امتیازی نهفته بود که امام تا ایناندازه به او ارادت میورزید؟ همیناندازه خوب است بدانیم که علمای طراز اول آن زمان، حضور او را در مجلس برای تأمین مشروعیت دینی مصوبات، کافی دانستند. گاهی فعالیتهای سیاسی مدرس مانع از شناخت درست چهره علمی و فقاهتی او میشود. درعینحال مدرس میگفت ایرانی باید سیاستش هم ایرانی باشد. یکی از نکتههای برجسته در فعالیتهای سیاسی مدرس، مخالفت او با قرارداد ١٩١٩ است که درواقع دولت آن زمان به ریاست وثوقالدوله طرح کرده بود. مدرس به دلیل تضاد این قرارداد با استقلال ایران، با آن سخت مخالفت کرد. اما مخالفت او به ضدیت با عاقدان قرارداد منتهی نشد. پیش از مخالفت مدرس با این و آن، باید بر فهم متفاوت او از سیاست تأکید کرد. این فهم سیاسی در آنجا خود را نشان داد که وثوقالدوله مدتی پس از سقوط کابینهاش، به عنوان وزیر در دولت مستوفیالممالک معرفی شد. در اینجا مدرس با تأکید بر مخالفت جدی و اساسی خود با قرارداد ١٩١٩، از وثوقالدوله دفاع کرد و لابهلای سخنان خود به نکتههایی اشاره کرد...
... که اکنون پس از گذشت نزدیک به صد سال از آن بیانات، برای همگی درسآموز است و این نکته مهمی است، چون مرد سیاسی و تحصیلکردهای مانند دکتر مصدق در ضدیت با وثوقالدوله تا آنجا پیش رفت که به او نسبت خیانت داد. درایت سیاسی و اجتماعی و تدین عمیق مدرس را باید در روش و رفتارهای کلیتر او دید: مدرس نهتنها بههیچوجه از سلاح و موقعیت فقهی برای نسبتدادن ایمان و کفر به دیگران بهره نبرد، بلکه اجازه نداد به قول خودش، مخالفت در عرصه «نظر» و اختلاف در امور سیاسی موجب طرد و نفی کلی رجال مملکت شود، زیرا عقیده داشت در این صورت بلایی که بر سر ایران خواهد آمد، بهمراتب ویرانگرتر از عقد قرارداد و امثال آن خواهد بود.
جالب است که مدرس حتی در برابر روشنفکرانی ایستاد که جوش و خروش زیادی برای قلع و قمع شخصیتهای متنوع سیاسی بهکار میبردند. مدرس میتوانست با استفاده از این فرصت، رقبای سیاسی را از میدان به در کند، اما چنین نکرد و بهعکس در موضع دفاع از ایشان ایستاد. مدرس در پایان نطق معروف خود، چنین گفت: برای ما هیچ مشکلی ندارد که از منافع وجودی این اشخاص، صرفنظر و همه را مطرود و مردود کنیم، ولی به عقیده من، بعد از آنکه اصل قرارداد از بین رفته و موضوع منتفی شده است، باید حب و بغضها را هم فراموش و از منافع وجودی آنهایی که سنگ آن را به سینه زدهاند، به نفع جامعه استفاده کنیم. به نظر میرسد نقطه ثقلی که مدرس بر آن میایستاد و تأکید میکرد، همین نفع جامعه است که نام مدرس را در تاریخ ایران و روحانیت جاودانه کرده است.
- عبور از برجام با منطق امام (ره)
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
1- رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان انتخابات - چهارشنبه گذشته - : «این حرکتی که جوانهای عزیز سپاه پاسداران ما در دریا کردند(دستگیری افسران آمریکایی) کار بسیار درستی کردند. کسانی که مسئولین سیاست هستند، در همه عرصههای جهانی همینجور عمل کنند؛ مراقب تجاوز دشمن باشند و با قدرت جلویش را بگیرند.... آمریکای دوران ریگان و آمریکای دوران بوش با آمریکای امروز هیچ فرقی ندارند». 2- مرحوم علی اکبر پرورش از قول رهبرمعظم انقلاب نقل میکند که حضرت آقا در دوران ریاست جمهوریشان فرمودند: اواخر جنگ (زمانی که بحث پذیرش قطعنامه مطرح بود) اطلاع قطعی دادند که ناوگان دریایی آمریکا در حال حرکت به سمت خلیج فارس است. سران سه قوه و چند تا از فرماندهان نظامی برای کسب تکلیف خدمت امام (ره) رسیدیم. امام تا خبر را شنیدند، بلافاصله فرمودند «این ناوگان دریایی را رصد کنید همین که نزدیک شد دو تا موشک به آن شلیک کنید». یکی از سران در جلسه گفت: این ناو آمریکا است و مسئله خیلی حساس است. امام دوباره تاکید کردند؛ «دو تا موشک پشت سرهم شلیک کنید» خلاصه هرکی هر چی در آن جلسه گفت، امام (ره) در جواب آنها تاکید میکردند « دو تا موشک شلیک کنید». اما وقتی امام دیدند که اعضای جلسه برای شلیک موشک مجاب نشدند. فرمودند؛« نظر من همان است ولی به هر نتیجهای که رسیدید من هم قبول دارم».
رهبر معظم انقلاب بعد فرمودند: موقعی که داشتیم از محضر امام خارج میشدیم، امام گفتند که آقای خامنهای شما بمانید، من برگشتم. امام به من فرمودند: «من نظرم همان شلیک دو موشک است.این را بدانید که هر وقت بخواهید با آمریکا و انگلیس مسامحه کنید، فشارشان را بیشتر میکنند. بهترین کار با آمریکا این است که با شجاعت و شهامت با آن برخورد کنید. شما بعد از من یادتان باشد که با آمریکا نباید مسامحه کرد. باید با آن برخورد محکم کرد و نترسید که هیچ غلطی نمیتواند بکند.» 3- یکی از کاپیتانهای کشورمان که در زمان جنگ فرمانده یکی از کشتیهای غول پیکر حملکننده سلاحهای خریداری شده برای کشورمان بود، تعریف میکرد: در یکی از موارد بارگیری سلاح در یکی از کشورها متوجه شدم به جای سلاح آهن زنگ زده بار کشتی کردند، وقتی که مخالفت کردم مرا تهدید کردند اما با مقاومت و ایستادگی ما مجبور شدند آهنهای زنگ زده را تخلیه و سلاح بار کنند.
وی در ادامه گفت: زمانی که در آبهای بینالمللی به سوی ایران در حرکت بودیم زیردریایی آمریکا جلو کشتی از آب سردرآورد و آمریکاییها با هشدارهای جدی و تهدیدآمیز قصد توقیف کشتی ما را داشتند. اما در یک لحظه تصمیم گرفتم و دستور دادم با تمام قدرت و سرعت به سوی زیردریایی آمریکایی پیش برویم. وی با لحنی غرورآمیز ادامه داد: همین که آمریکاییها عزم و شجاعت ما را دیدند، زیردریایی آنها در آب فرو رفت و از نزدیک شدن به کشتی ما که پر از سلاح بود اما هیچ سلاح تدافعی برای مقابله با آنها را نداشت، خودداری کرد و دور شد. 4- شهید همت در زمان جنگ در یک سخنرانی میگوید: «هر سُستی ما موجب میشود بعضی ساده اندیشها بگویند برویم با رژیم صدام آشتی کنیم.
مثل آنچه در ماجرای گرفتن لانه جاسوسی آمریکا، بر سرمان آمد؛ در مذاکرات الجزایر، آمریکاییها بر سر هیئت ما شیره مالیدند، گروگانهایشان را صحیح و سالم از ما تحویل گرفتند و از آن ۱۲ میلیارد دلار دارایی بلوکه شده ایران در بانکهای آمریکا، حتّی یک سِنت هم به ما تحویل ندادند». شهید همت بعد از رزمندگان سوال میکند« شما راضی هستید بر سر میز چنین مذاکرهای بنشینیم؟» شهید همت بعد خودش جواب سوالش را میدهد: « پشت میز مذاکره، به ما چه میدهند؟ هیچی! اگر پشت میز مذاکره بنشینیم، چنان کلاهی بر سرمان میگذارند که داغ ننگ آن، تا ابد بر پیشانی نسلهای آینده ما هم باقی میماند. پس باید بایستیم و مقاومت کنیم.»
5- ایستادگی و مقاومت قدرت و منطق امام و خط امام است. منطق امام چیست ؟ امام میفرمایند :« ما در جنگ مظلومیتمان را ثابت کردیم. ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناختیم. ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم که باید روی پای خودمان بایستیم. ما در جنگ ابهت دو قدرت شرق و غرب را شکستیم». اکنون نیز ما با منطق حضرت امام و با مقاومتمان باید اعتماد جامعه به اصطلاح جهانی را جلب کنیم نه با مذاکراتمان. ما باید با مقاومتمان دوستان و دشمنانمان را بشناسیم. ما باید با مقاومتمان به این نتیجه برسیم که باید روی پای خودمان بایستیم. ما باید با مقاومتمان ابهت قدرت استکبار را بشکنیم. 6- آقای فریدمن تحلیلگر یکی از اندیشکدههای آمریکایی میگوید :«امروز مشکل ما این است که ایرانیها نشان دادند که نه تنها بدون آمریکا میشود پیشرفت کرد بلکه خطرناکتر از آن ثابت کردند در مبارزه با آمریکا میشود با مقاومت پیشرفت کرد. ایران فقط مقاومت نکرد، پیروز هم شد. فقط پیروز نشد، پیشرفت هم کرد. فقط پیشرفت نکرد، تکثیر هم شد.» لذا دشمن بیشتر از اینکه نگران غنیسازی اورانیوم باشد، نگران مقاومت ماست. هرچند برخیها به مدد پشتیبانی رسانهای غربی صهیونیستی بخواهند مقاومت جوانان ملت ایران را به « تندروی» القاء کنند. اما اگر به قول شهید همت در مقاومت ما سستی ایجاد شود کار به جایی میرسد که میگویند درس عاشورا مذاکره با دشمن است نه مقاومت و جهاد و شهادت.
به قول حضرت امام رحمه الله «هر وقت دیدید که به شما لبخند زدند بفهمید که میخواهند شما را بچاپند. هوشیار باشید هروقت آنها به شما لبخند زدند شما سختتر بگیرید.» باید مراقب باشیم از یک سوراخ چند بار گزیده نشویم. هرجا که اعتماد کردیم ضربه خوردیم .هرجا گفتیم تنشزدایی نه تنها تنش کم نشد بلکه بیشتر شد. چالشها و تنشهای کنونی ایجاد شده در منطقه از تروریستهای تکفیری تا قطع رابطه عربستان را ببینید! سابقه سیاست تنش زدایی و مذاکرات ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی و نتایج آن نیز موید این سخن است، از قرارداد الجزایر اول انقلاب در دولت بازرگان و آزادی گروگانهای لانه جاسوسی تا آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان و حسن نیت ریگان در قضیه مک فارلین تا محور شرارت خواندن ایران در زمان خاتمی و تا تروریست خواندن ملت ایران در زمان اوباما. اصلاً تنش زدایی با آمریکا با سیاست و منطق جمهوری اسلامی نمیخواند. مشکل و چالش ایران و آمریکا یک چالش اساسی و راهبردی است و با چند تاکتیک مذاکراتی قابل حل شدن نیست. چالش، چالش دشمنی نظام استکباری آمریکا با اصل نظام و اعتقادات مردم ماست نه با چند اقدام سیاسی یا اقتصادی. اینکه حضرت آقا تاکید میکنند نمیتوان به آنها اعتماد کرد، یک تحلیل و منطق قوی پشت این فرمایش است.
به قول قدیمیها جواب کلوخ، سنگ است و به قول امروزیها جواب موشک، موشک است. مولا علی (ع) میفرمایند با آدم متکبر و مستکبر باید مثل خودش برخورد کرد. یکی از منطقها و تحلیلها که رهبری میگویند اینها اهل خدعه هستند و دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی باید مواظب خدعه آنها باشند، همین است که اگر اینها میخواهند حق ملت ایران را به رسمیت بشناسند چرا تحریمها را به بهانه قدرت دفاعی و موشکی و حقوق بشر و تروریسم دوباره اعمال میکنند. با عرض معذرت خر همان خر است فقط پالانش عوض شده! اگر اینها در برداشتن تحریمها صادقند چرا توطئه نفتی کردند ؟ آیا توطئه برای سقوط قیمت نفت تشدید تحریمها نیست؟ آیا تصویب قانون منع صدور ویزا علیه ایرانیان و کسانی که به ایران سفر میکنند و یا در پنج سال گذشته سفر کردهاند، تحریم جدید نیست؟ آیا با وجود چنین قانونی دروازههای اقتصادی برای کشور گشوده میشود تا سفرههای مردم بهبود یابد؟
قطعاً نه، بهبود شرایط اقتصادی آن گونه که رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه رئیس جمهور تاکید کردند نیاز به برنامهریزی و تحقق اقتصاد مقاومتی دارد. 7- در آستانه يک حرکت عظيم تاريخي در جهت تقويت ثبات سياسي کشور هستيم. انتخابات هم يک فرصت و هم يک تهديد است و اگر عاقلانه و مسئولانه عمل کنيم انتخابات يک فرصت برای کشور خواهد بود. مجلسی باید تشکیل شود که به قول رهبر معظم انقلاب «بتواند در قضیه هستهای و دیگر مسائل مقابل دشمنان بایستد و شجاعانه حرفها و مواضع ملت را بیان کند نه حرفهای دشمن را تکرار کند». وظیفه ما در شرایط خطیر کنونی حضور گسترده و حداکثری در انتخابات و انتخاب نمایندگانی شجاع و استوار و مقاوم در خط نورانی امامت و ولایت است تا دولت به پشتوانه چنین نمایندگانی در سیاست خارجی و در عرصههای جهانی همانند فرزندان ملت در نیروی دریایی سپاه عمل کند و مراقب تجاوز دشمن باشد و با قدرت جلویش را بگیرد. با چنین انتخابی شاهد برنامهریزی برای بهبود وضعیت اقتصادی و پیشرفت هرچه بیشتر کشور در ابعاد داخلی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و افزایش عزت و اقتدار ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی برآمده از رای مردم و خون فرزندان عزیز آنها، در ابعاد خارجی و منطقهای و بینالمللی خواهیم بود.
- تحريم؟ اصلا نمنه...
روزنامه اعتماد در ستون سرمقالهاش نوشت:
سفر رييسجمهوري چين به ايران و ديدار و گفتوگوهايش با مقام معظم رهبري و رييسجمهوري و هيات همراه در نوع خود براي بسط سياست خارجي و اقتصادي دولت، مهم و راهگشاست، به ويژه آنكه اين اتفاق پس از اجرايي شدن برجام رخ داده است. اين يادداشت در مقام تحليل روابط سياسي و اقتصادي ايران با چين نيست و درصدد طرح نكته ديگري است، ولي در ابتدا بهطور خلاصه بايد گفت كه پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و سقوط نظام دوقطبي، رشد اقتصادي چين و تبديل شدن آن به يك قطب مهم اقتصادي، فرصت مناسبي را براي كشورهاي در حال توسعه، به ويژه براي كشورهايي كه نفتي بودند فراهم كرد تا بتوانند در برابر فشارهاي احتمالي كشورهاي غربي قدرت تحمل پيدا كنند و مجبور به تسليم نباشند. اين فرصت از آن جهت مهم بود كه امكان انتخاب را براي كشورهاي در حال توسعه فراهم ميكرد و حتي ميتوان گفت كه نوعي اعتماد به نفس و الگوي پيشرفت را نيز در اختيار اين جوامع قرار داد.
ضمن اينكه توسعه چين ضربه اساسي را بر نگرشهاي دولتمحورِ تصديگرايانه وارد كرد و جايگاه دولت را به سياستگذاري و حاكميتي ارتقا داد و رسيدن به اين برداشت براي كشورهاي در حال توسعه يك نياز مبرم بود. بنابراين همه كشورهاي در حال توسعه بايد خود را به تناسبي مديون توسعه چين بدانند و در اين ميان اگر رشد اقتصادي چين نبود احتمالا قيمت نفت در حد همان ١٠ دلار در هر بشكه باقي ميماند. گذشته از اين مقدمه در اين يادداشت به وجه ديگري از ماجراي روابط ايران و چين پرداخته ميشود كه بيشتر خاص ايران است.
از زماني كه ايران تحريم شد، چين و تا حدي هند، تبديل به يك قطب روابط اقتصادي با ايران شدند. فارغ از اينكه چرا و به چه دليل ايران تحريم شد و آيا سياستهاي طرف مقابل در پي ايجاد اين وضع بود يا اشتباهات دولت پيش نيز زمينهساز ماجرا بود، اين پرسش مطرح شد كه سود اصلي از اين تحريمها نصيب كدام كشور ميشود؟ و هنگامي كه چين به عنوان پاسخ صحيح معرفي ميشد، برخي نيروها نگاه منفي خود را متوجه چين ميكردند. به ويژه آنكه واردات برخي كالاهاي كمكيفيت چيني نيز، بازار ايران را دچار اغتشاش كرده بود.
مشكل اصلي نگاه فوق اين است كه درك درستي از روابط ميان كشورها ندارد. آنان گمان ميكنند كه چين يا كشور ديگري مسووليت حفظ منافع ملي ايران را به عهده دارد. در حالي كه مسووليت حفظ اين منافع به عهده دولت و مردم ايران است. وقتي كه رييس دولت در ايران، قطعنامههاي شوراي امنيت را كاغذپاره ميدانست يا حتي از تحريمها استقبال ميكردند و ميگفتند، «تحريم؟ اصلا نمنه...» نبايد توپبازي خراب خود را به زمين كشورهاي ديگر بيندازند. ما هم در مواجهه با ساير كشورها در پي كسب منافع ايران بايد باشيم و نه منافع آنان. واردات اجناس كمكيفيت نيز مشكل دولت احمدينژاد بود كه نظارتي بر واردات كالاها نداشت و الا كالاهاي توليد چين همه كمكيفيت نيستند، كه اگر همه توليدات آنها فاقد كيفيت بودند، بازار جهان را به تصرف خود درنميآوردند.
متاسفانه ما ياد نگرفتهايم كه مسووليتپذيري لازم را از خود نشان دهيم و بهجاي آنكه به خودمان نگاه كنيم و درك درستي از ديگران و خودمان پيدا كنيم، در پي تخطئه موفقيتهاي ديگران هستيم. وقتي كه در جامجهاني گل ميخوريم، آن هم يك گل زيبا، بهجاي آنكه براي زننده گل احترام قايل شويم و اگر خودمان بازي بدي كردهايم به سرزنش خودمان بپردازيم، با حمله به صفحات اينترنتي عليه زننده گل ناسزا ميگوييم! تاكنون فكر ميكرديم كه اين ويژگي بخشي از جوانان جامعه ما است، ولي وقتي كه به سياست ميرسيم، مشابه همان رفتار را نيز در اينجا ميبينيم. بهجاي آنكه دولتمردان سابق خود را مورد سوال قرار دهيم كه چرا ايران را در مسير تحريمهاي غرب قرار دادند و چرا، بهجاي آنكه زمينه را براي توليد داخلي فراهم كنند و كالاهاي باكيفيت و ارزان توليد كنند، راه را بر واردات گشودند و اينكه چرا بهجاي نظارت بر واردات و تعيين حداقلي از كيفيت براي كالاي وارداتي، هر آشغال و جنس بيكيفيتي را اجازه ورود دادند، بهجاي همه اينها يقه كشورهاي ديگر را ميگيريم كه چرا اجناس بيكيفيت خود را به ايران صادر ميكنند؟!
يا چرا از تحريم ايران بهرهمند ميشوند؟ آيا اگر چين در سطحي از قدرتمندي نبود كه بتواند حدي از استقلال خود را در برابر ايالات متحده حفظ كند و آن نيز مثل ژاپن با ما رفتار ميكرد، براي ما و اقتصاد ايران خوب بود؟ موقعيت امروزي چين براي كشورهاي در حال توسعه، يك فرصت است، ولي اينكه از اين فرصت چگونه استفاده شود، بيش از آنكه به چين مربوط باشد، به كشورهاي طرف مقابل آنها بستگي دارد. هر كشوري برحسب ميزان شايستگياي كه دارد قادر به استفاده از اين موقعيت است. اين قاعده نهفقط براي چين، بلكه براي اتحاديه اروپا، هند و روسيه نيز صادق است. بهجاي آنكه ديگران را لعنو نفرين كنيم و براي به آرامش رسيدن خود آنان را تخطئه و مسخره كنيم، بهتر است از تجربيات مفيد آنان درس بگيريم و راههاي توسعه را پيشروي خود باز كنيم. بهجاي شعار دادنهاي بيهوده، مثل ديگران فكر و كار و برنامهريزي كنيم. اينكه يك كشور بتواند براي بيش از دو دهه رشد توليد ناخالص خود را دورقمي يا نزديك به دورقمي نگه دارد، فوقالعاده است و آموزنده؛ اگر بياموزيم.
- برجام و فرصتهای طلایی برای دانشگاه
دکتر احمد معتمدی رئیس دانشگاه امیر کبیر در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:
دوران پسا تحریم به عنوان یک فرصت جدید میتواند بخشی از گرههای اقتصادی و زنجیرهای ظالمانهای را که در چند سال گذشته به پای ملت ایران بسته شده بود، باز کند؛ دستاوردی که در کارنامه دولت یازدهم برای همیشه به یادگار خواهد ماند و برای جامعه علمی کشور نیز پیامهای امید بخشی به دنبال خواهد داشت. با اجرایی شدن برجام فصل جدیدی در روابط و تبادلات علمی ایران با نهادها و محافل پژوهشی و دانشگاههای جهان آغاز میشود، موضوعی که سالها همچون تیغی بر گلوی دانشگاهیان خودنمایی می کرد. اما با هدایتهای هوشمندانه رهبر معظم انقلاب و ابتکارات و نوآوری های شجاعانه ریاست محترم جمهوری و اهتمام ویژه تیم هستهای این چالش بین المللی به فرجام رسید و با توجه به فاصله کوتاهی که از این موفقیت بزرگ میگذرد جامعه علمی و دانشگاهی کشور نیز آماده شده تا گامهای محکم و اساسی برای ارتباط و حضور در محافل علمی و فرهنگی بردارد.
خوشبختانه پس از رفع تحریمها فضا برای مشارکت بیشتر دانشگاهیان فراهم شده به طوری که انگیزههای بسیاری برای بهبود روابط و ارتقای مبادلات علمی ایجاد شده و طبیعی است که در این مبادلات، اهل علم وارد گفتوگوهایی شوند و فرصتهای جدیدی پیدا کنند. باید پذیرفت یکی از بخش هایی که نیاز جدی به ارتباطات بینالمللی دارد حوزه علم و تحقیقات است. زیرا علم، تحقیقات و فعالیتهای پژوهشی و دانشگاهی مرز نمیشناسند و تصور اینکه یک دانشگاه بدون ارتباطات علمی فعالیت کند غیر قابل باور است.
موضوعی که در چند سال اخیر برای دانشگاهها بروز کرد و موجب شد تا این پایگاه های دانش و پژوهش برای دستیابی به فعالیتهای علمی و تحقیقاتی با مشکلات بسیاری مواجه شوند. به عنوان مثال میتوان در این زمینه به مواردی همچون بورسیههای علمی، مراودات بینالمللی و تجهیزات آزمایشگاهی اشاره کرد. متأسفانه سایه تحریمها و فشارهای سیاسی دشمنان باعث شده بود تا دانشگاههای ایران از دسترسی به آخرین دستاوردهای علمی و تکنولوژیهای مدرن محرو م باشند و همین مسأله سبب شد تا بسیاری از تجهیزات دانشگاهی ما بلااستفاده بمانند.
جامعه دانشگاهی کشور با رفع تحریمها به دنبال بازسازی و نوسازی این تجهیزات است. از تابستان امسال نیز بسیاری از هیأتهای علمی و فرهنگی از دانشگاههای مختلف دنیا به ایران آمدند و بیشتر آنها خواهان ارتباط علمی با دانشگاههای کشور بویژه دانشگاههای مادر شدند. معتقدم یکی از شاخصهای مهم در ارزیابیهای جهانی که شاید موجب میشود رتبه دانشگاههای ایران نسبت به دیگر دانشگاها پایین تر ثبت شود بحث ارتباطات بینالمللی در زمینه تبادل استاد و دانشجو است مثلاً شما وقتی وارد یک دانشگاه معتبر دنیا میشوید بیش از ۷۰ درصد از دانشجویان آن دانشگاه، دانشجویان خارجی هستند و بهترین دانشجویان دنیا و از جمله دانشجویان ایرانی در آن دانشگاهها درس میخوانند لذا این امر یک تبادل بینالمللی و شناخته شده است و این شناخته شدن بیشتر دانشگاه، سبب افزایش امتیاز دانشگاه در جدول رتبهبندی جهانی میشود. متأسفانه ما در زمینه فعالیتهای بینالمللی ضعیف هستیم و باید در این خصوص اقدامات جدی تر و اساسی تری انجام دهیم مثلاً هم اکنون در دانشگاه امیر کبیر کمتر از 100 دانشجوی خارجی داریم اما تلاش میکنیم این تعداد را در برنامه ششم توسعه به هزار نفر افزایش دهیم. اگر بتوانیم این تعداد دانشجوی خارجی را در دانشگاههای خودمان بپذیریم حتماً رتبه دانشگاه ما افزایش پیدا میکند، زیرا حضور دانشجویان خارجی در هر کشوری و برای هر دانشگاهی، امتیاز محسوب میشود.
همچنین هنوز نتوانسته ایم از استادان برجسته ایرانی که در خارج از کشور زندگی میکنند برای تدریس در دانشگاههای خودمان استفاده کنیم چرا که برخی از ضوابط و قوانین وضع شده در کشور مانع جذب بیشتر این طیف از استادان ایرانی است اما در برنامههای آینده خودمان، بهره مندی از حداقل ۱۰۰ استاد برجسته ایرانی مقیم خارج یا استادان خارجی را در دستور کار داریم که البته باید زیرساختهای آن فراهم شود. هر چند که میدانیم کار سختی است ولی مقدمات آن انجام شده است. به این اعتبار رفع تحریمها در وهله اول به روان تر شدن به ارتباطات بینالمللی ما می انجامد. فضا هم اکنون برای دانشگاهها باز است و وزارت علوم هم باید در این باره برنامه ریزی جدی داشته باشند چرا که بدون برنامه این رفت و آمدهای علمی فقط به نفع کشورهای اروپایی خواهد بود.
نظر شما