نخستين برگ اين پرونده مدتي قبل با شكايت مردي افغان در پليس آگاهي گرگان ورق خورد. اين مرد جوان كه كارگر يك پروژه ساختماني بود ميگفت كه گروهي به خانهاش حمله كرده و هرچه طلا داشته را به سرقت بردهاند.او ماجراي سرقت را اينطور توضيح داد: من و 2نفر از هموطنانم چند سال قبل براي كار به تهران آمديم. من براي كار در ايران مجوز قانوني داشتم اما هموطنان ديگرم قاچاقي از طريق مرز آمده بودند.
ما 3نفر با اجاره كردن خانهاي در شهرگرگان با هم زندگي ميكرديم تا اينكه روز جمعه وقتي در خانه مشغول استراحت بوديم، زنگ خانهمان به صدا در آمد. دوستم آيفون را برداشت و يك دفعه ديدم رنگ و رويش پريد. وقتي پرسيديم چه شده، بريده بريده گفت مأمور پليس است. او ميترسيد چون مجوز قانوني نداشت و از سوي ديگر گويا مقداري موادمخدر از نوع ترياك در وسايلش بود. ميخواست در را باز نكند اما آن شخص پشت سر هم زنگ ميزد.
در چنين شرايطي من مقابل در رفتم تا ببينم ماجرا از چه قرار است. 3نفر بودند كه لباس شخصي به تن داشتند و يك كلاه پليس هم به سر. آنها يك مجوز نشانم دادند و گفتند بايد خانه را جستوجو كنند. حتي شوكر هم همراهشان بود. من ديگر جرأت نكردم حرفي بزنم. هر 3مرد جوان وارد خانه ما شدند و پس از اينكه همه جا را جست و جو كردند و اموالمان را برداشتند شماره تلفني در اختيارمان قرار دادند و خواستند تا فرداي آن روز تماس بگيريم و به اداره برويم. وي ادامه داد: آنها كه رفتند متوجه شديم علاوه بر موادمخدرهاي همخانهام، هرچه پول و طلا داشتيم را با خود بردهاند.
همخانه هايم چون مجوز نداشتند نميتوانستند حساب بانكي باز كنند براي همين با پول خود طلا ميخريدند و آن را به افغانستان براي خانواده هايشان ميفرستادند. پول و طلاهاي ما در حدود 30ميليون تومان ميشد كه من همان لحظه با شماره موبايل آنها كه ميگفتند مأمور هستند تماس گرفتم اما شماره اشتباه بود و اين يعني آنها درنقش مأمور دست به سرقت اموال ما زده بودند.
- شكايتهاي سريالي
اين شكايت كافي بود تا تيمي از مأموران تحقيقات خود را در اين خصوص آغاز كنند. هنوز چند روزي از بررسيهاي پليسي نگذشته بود كه چند شكايت مشابه ديگر پيش روي تيم تحقيق قرار گرفت. اين يعني متهمان با نقشه حسابشده و بهصورت سريالي از افغانها سرقت ميكردند. اكثر مالباختهها ميگفتند كه متهمان خود را مأمور مبارزه با موادمخدر معرفي ميكردند و تنها كلاه پليس به سر داشتند.
- دستگيري در مشهد و تهران
كارآگاهان با توجه به شگرد متهمان، احتمال دادند كه آنها سابقهدار هستند براي همين با كمك مالباختهها به چهرهنگاري متهمان پرداختند. حدس پليس درست از آب درآمد و 2نفر از آنها پيش از اين به جرم سرقت و زورگيري به زندان رفته بودند اما نه در زندان گرگان. 2جوان سابقهدار به نام علي و پيروز اهل پايتخت بودند و سابقه آنها در پليس آگاهي تهران بود. در چنين شرايطي كارآگاهان به رديابيهاي پليسي دست زدند تا اينكه رد علي در شهرستان مشهد بهدست آمد. او هفته گذشته در عملياتي غافلگيرانه دستگير شد و در بازجوييها مخفيگاه 5همدست خود در تهران را لو داد.
به اين ترتيب 5عضو ديگر باند مأموران قلابي در تهران دستگير شدند. چون هر ششمتهم اين پرونده اهل تهران بودند و 2فقره از سرقتها در حاشيه تهران صورت گرفته بود پرونده براي رسيدگي در اختيار قاضي سيدمحمود محمدي داديار شعبه اول دادسراي ويژه سرقت قرار گرفت. با انجام تحقيقات از 6مأمور قلابي مشخص شد كه آنها نسبت فاميلي دارند و پسرعمه ، پسرخاله و پسردايي هستند.
سردسته باند در بازجوييها به قاضي پرونده گفت: من و پسرداييها و پسرخالههايم اهل تهرانيم كه چند وقت پيش در يك سفر خانوادگي به استان گلستان رفتيم. در آنجا با ديدن چند افغاني متوجه شديم كه طلاهاي زيادي در خانه دارند. آنجا بود كه فكر سرقت به سرمان زد و با تهيه شوكر و كلاه پليس سراغ آنها رفتيم و دست به سرقت زديم. اما فكرش را نميكرديم كه گير بيفتيم چون شنيده بوديم مهاجراني كه مجوز قانوني ندارند از ترس هرگز فكر شكايت به سرشان نميزند اما تصور ما اشتباه از آب درآمد و گويا همه آنها شكايت كردهاند. اعضاي اين باند خانوادگي تاكنون به 4فقره سرقت اقرار كردهاند و تحقيقات از آنها ادامه دارد.
نظر شما