شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۸
۰ نفر

فرزاد موتمن: با توجه به اینکه سال گذشته یکی از داوران جایزه کتاب سال سینمایی بودم، اغلب کتاب‌های منتشر شده در این حوزه را مطالعه کردم.

فرزاد موتمن

سال گذشته چيزي حدود 70كتاب سينمايي چاپ شد كه من حدود 60كتاب را خواندم. نكته‌اي كه درخصوص كتاب‌هاي سينمايي توجهم را جلب كرد، اندك بودن آثار تاليفي بود. در واقع در حوزه نشر كتاب سينمايي ما با غلبه ترجمه بر تاليف مواجهيم. از كل كتاب‌هايي كه من مطالعه كردم جز حدود 5 الي 6كتاب تاليفي بقيه آثار ترجمه شده بودند.

بنابراين در همان نگاه اول، نكته‌اي كه متوجه مي‌شويم فقر تاليف است. البته برخي از همين معدود آثار تاليفي سينمايي كيفيت قابل توجهي داشتند. به‌عنوان مثال كتاب «نگاهي به سينماي معاصر» نوشته سعيد عقيقي مجموعه‌اي از نقدهايي است كه كيفيت فوق‌العاده‌اي دارند. اگر بخواهم مصداقي‌تر مثال بزنم مي‌توانم به نقد فيلم‌هاي متاخر ژان لوك گدار اشاره كنم كه هيجان‌انگيزترين مطلبي است كه تاكنون درباره اين فيلمساز فرانسوي مطالعه كرده‌ام.

نگاه تحليلي‌اي كه در اين كتاب به چشم مي‌خورد و به‌خصوص وجود ديدگاه شخصي در تمام نقدها، آن را به اثري يكه تبديل كرده است؛ ديدگاهي كه مثلا در جلد اول «تاريخ اجتماعي سينماي ايران» نوشته حميد نفيسي به چشم نمي‌خورد. كتاب در لانگ شات بسيار جذاب است ولي وقتي وارد متن مي‌شويم با انبوهي از اشتباه‌ها مواجه مي‌شويم كه بخشي از آن ناشي از اين است كه نويسنده اينجا زندگي مي‌كند و بخشي هم به نوشتن تحليل در مورد فيلم‌هاي نديده بازمي‌گردد.

به اين معنا كه انگار نويسنده چون به برخي فيلم‌ها دسترسي نداشته براساس خلاصه داستان‌هاي چاپ شده، اكتفا كرده و بر مبنايش به تحليل پرداخته است. به همين دليل اشتباه‌هايي كه در خلاصه داستان‌هاي منتشر شده وجود داشته به متن هم راه پيدا كرده است. ميان ترجمه‌هايي كه خواندم فيلمنامه‌نويسي متفاوت ترجمه محمد شهبا اثري بسيار آموزنده و جذاب بود. كتابي درباره فيلمنامه‌هاي غيرخطي كه شاهديم چقدر هم در سينماي ايران رايج شده است.

كتاب فيلمنامه‌نويسي متفاوت به يك نياز جدي كه در سينماي ما وجود عيني دارد پاسخ مي‌دهد. در واقع محمد شهبا با توجه به تعداد فيلم‌هاي زياد اين سال‌ها كه روايت غيرخطي دارند، اين كتاب را ترجمه كرده است، اتفاق مثبتي كه متأسفانه تعدادشان زياد نيست. يك جور آشفتگي و اغتشاش در حوزه نشر كتاب‌هاي سينمايي به چشم مي‌خورد كه البته معنايش بي‌ارزش بودن آثار نيست.

برخي از كتاب‌هايي كه اخيرا منتشر شده‌اند آثار قابل توجهي هستند ولي معلوم نيست اين كتاب چگونه و بر چه اساسي انتخاب و منتشر شده‌ است. به واقع اولويت انتشار برخي كتاب‌ها قابل درك نيست. انتشارات‌هايي كه كتاب‌هاي سينمايي را چاپ مي‌كنند برنامه مدوني براي اين كار ندارند. اينكه الان واقعا مخاطب سينماي ايران به چه نوع آثاري احتياج دارد. مثلا يك انتشارات چند سال پيش با من تماس گرفت كه چون تو گدار دوست داري بيا يك كتاب درباره گدار بنويس. پيشنهادي كه منجر به عقد قرارداد هم شد ولي مشغله فيلمسازي هنوز اجازه نداده اين كتاب را بنويسم.

معمولا ماجرا به اين صورت است كه برنامه‌ريزي‌اي براي نشر كتاب سينمايي وجود ندارد. مي‌گويند خب بياييم يك سري كتاب درباره تعدادي فيلمساز چاپ كنيم. بعد ببينيم كه كي چه فيلمسازي را دوست دارد و بر اين اساس سراغ تاليف و ترجمه برويم كه هيچ جايي براي ترجمه‌اش آستين بالا نزده است. يعني حتي در شرايطي كه ترجمه بيشتر از تاليف در اولويت است هم بسياري از انتخاب‌ها ذوقي و شخصي است و نه هوشمندانه و مبتني بر نيازي كه ميان مخاطب وجود دارد.

  • نويسنده و كارگردان سينما
کد خبر 333076

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha