فيلمهاي پيشين فيلمساز جوان اول از تولد كارگرداني مستعد در سينما حكايت داشت كه توانسته برخي مفاهيم را درك كند و پيرو جريان ملودرام مدرن، آثاري قابلقبول بسازد.اين موضوع گرچه باعث خوشحالي شد اما مرگ ماهي بر تمام پيشداوريها خط بطلان كشيد. نخستين ضعف فيلم جاي خالي نويسنده است. خود حجازي كار نوشتن فيلمنامه و كارگرداني را بر عهده داشته و جاي خالي علي طالبآبادي بهعنوان يك نويسنده آشنا با ملودرام مدرن خالي است. همين حذف پايههاي اصلي سقوط فيلم است چرا كه در مرگ ماهي ديگر قريحه خوش 2فيلم قبلي ديده نميشود.
وقتي متني درست در دست نباشد، نميتوان حتي با بازيگران زياد يك كار خارقالعاده توليد كرد. يكي ديگر از دلايل ناكامي مرگ ماهي را ميتوان در كمتجربه بودن فيلمساز جستوجو كرد. فيلمسازي كه قصههاي ملودرام مدرن را به تصوير ميكشد اما در ساختن فيلم چهارم خود كم ميآورد، در واقع تجربه كم خود را به رخ ميكشد. بهنظرم مرگ ماهي يك اثر شكستخورده در مواجهه با مخاطب امروز است و حجازي براي ساختن فيلمهايي از اين دست بايد بيشتر بياموزد و تجربه كند.
فيلمسازي يك حركت نمادپردازانه نيست بلكه امري چندوجهي با حضور هنر، صنعت، فرهنگ و رسانه است، اين تصور اشتباه است كه در فيلمسازي نگاه نمادگرايانه براي گروهي نمادپرست داشته باشيم. تماشاگر به سينما ميآيد تا سرگرم شود، قصه خوب ببيند و در نهايت تحتتأثير قرار بگيرد. فيلمساز بايد دانش لازم را براي حضور در دنياي سينما داشته باشد و مرعوب جلوههاي سينمايي نشود.
حضور بازيگران زياد و توانا در يك فيلم در نهايت به ساخته شدن يك فيلم خوب نميانجامد. بازيگر يكي از ملاكهاي فيلم است و بهدليل نبود متن خوب، شخصيتها خيلي اغراقآميز مقابل دوربين ظاهر ميشوند و شخصيت هيچكدام از قهرمانان داستان به خوبي پرداخت نشده است.
- منتقد و فيلمساز
نظر شما