آن چریک دربند در آن لحظات نمیتوانست این تصور را از ذهن بگذراند که پس از مرگ بدل به یک افسانه خواهد شد.
در مخیلهاش حتی نمیگنجید که صنایع کشورهای سرمایه دار از افسانه وی اسطوره خواهند ساخت.
تنها یک سال پس از کشته شدن چه گوارا، دانشجویان آمریکایی و اروپایی تصویر وی را که به پرچمها الصاق شده بود، به نشانه اعترض در فضای دانشگاهی کشورهای غربی به هوا بلند کردند.
تصاویر وی از سوی میلیونها نقر به چاپ میرسید. اسطوره چه دیگر در سراسر جهان قابل فروش بود.
ال چه گوارا کودکی بود ضعیف و رنجور که از بیماری آسم رنج میبرد.
او به دلیل ابتلا به این بیماری به جای مدرسه رفتن در خانه کنار مادرش ماند.
در واقع معلم اصلی سالهای اولیه اموزش ال چه مادرش بود. زمانی نیز که به دانشگاه راه یافت، هنوز به سیاست بی علاقه بود.
در واقع ارنستو ال چه گوارا در ابتدا و در لباس یک توریست معمولی بدون آنکه علاقه و درک خاصی از مسائل سیاسی داشته باشد در سراسر آمریکای لاتین به سیر و سیاحت پرداخت.
گشت و گذار در میان قبایل سرخپوست شمال آرژانتین نقطه آغاز سفری بود که او را از نظر شخصیتی دگرگون میساخت.
این دانشجوی رشته پزشکی پس از بازگشت از سفر خود به کشورهای شیلی، پرو، کلمبیا، ونزوئلا و میامی در ایالات متحده در یادداشتهایش نوشت: حس میکنم بوی خاک و خون دشمنم مرگ، به مشامم میرسد.
در سال 1953 ال چه به مکزیک رفت و در آنجا با یکی از همراهان مارکسیستش هیلدا گادئا آشنا شد. هیلدا گادئا فردی است که بعدها ال چه را به نیکو لوپس انقلابی مکزیکی معرفی کرد و این یکی نیز وی را با فیدل کاسترو آشنا کرد.
پس از کودتای سیا (سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا) در مکزیک، ال چه به نهضت مقاومت مکزیک پیوست.
در مزرعهای واقع در خالیسکو ال چه برای اولین بار توسط سرهنگ آلبرتو بایو آموزشهای چریکی دید.ال چه در مزرعه خالیسکو استعدادهای نهفته خود در زمینه آموزشهای نظامی را به نمایش گذاشت.
در سال 1956 و زمانی که ال چه به همراه فیدل کاسترو و با کشتی گرانما پا به کوبا گذاشت، دیگر یکی از رهبرانی بود که برای سرنگونی دیکتاتور کوبا باتیستا برگزیده شده بودند.
از آن زمان به بعد در تاریخ از ال چه به عنوان مرد مورد اعتماد کاسترو یاد میشود.
نتیجه این اعتماد سپردن فرماندهی نیروهای انقلابی به ال چه در نبرد سانتا کلارا بود.
در نبرد سانتا کلارا پیروزی قطعی برای انقلابیون کوبایی رقم خورد. پس از پروزی انقلاب کوبا ال چه مدتی را به عنوان یک سیاستمدار و در مقام رییس زندان لاکابانیا در هاوانا پایتخت کوبا انجام وظیفه میکرد.
ال چه در کوبا و در لباس سیاتمدار کوتاه مدتی دوام آورد و در سن 35 سالگی این کشور، زن و فرزندان و مقام سیاسی خویش را برای رسیدن به هدفی بزرگتر ترک کرد: انقلاب در سراسر قاره آمریکای جنوبی.
ال چه اما نتوانست به اهداف خود در رهبری یک انقلاب سراسری در آمریکای لاتین برسد.
در سال 1967 توسط کماندوهای بولیویایی که در آمریکا تعلیم دیده بودند، دستگیر و سپس توسط آنها اعدام شد.
ال چه در حالی که در برابر جوخه آتش قرار گرفته بود و میدانست دیگر آخرین لحظه عمر فرا رسیده خطاب به سربازانی که لوله تفنگهایشان را برابرش گرفته بودند، گفت:
حواستان را خوب جمع کنید و خوب نشانه گیری کنید که دارید یک مرد را میکشید.
این کلمات آخرین کلماتی بودند که 9 اکتبر 1967 از دهان ال چه گوارا خارج شدند.
منبع: ال موندو