صبح هشتم خردادماه ماموران پليس در جريان سرقت از خانهاي در پايتخت قرار گرفتند. شاكي گفت: شب قبل همراه همسر و 3فرزندم در خانه بوديم كه ناگهان به خواب رفتيم. انگار چند ساعتي بيهوش بودم و وقتي چشمانم را باز كردم، متوجه شدم كه سارقي به خانهمان دستبرد زده و حدود 20ميليون تومان پول و طلا دزديده است.
- شروع تحقيقات
ماموران پليس تهران با دستور قاضي نصرتي، بازپرس ويژه سرقت راهي خانه ويلايي شدند و در بررسيهاي ميداني دريافتند كه سارق، كلاهش را در خانه آنها جا گذاشته است. فرزندان خانه با ديدن كلاه مدعي شدند كه متعلق به پسر همسايه است. هرچند در ابتدا انگشت اتهام به سمت پسرهمسايه نشانه گرفته شد اما وقتي تصاوير دوربين مداربسته ساختمان شاكي مورد بازبيني قرار گرفت، مشخص شد كه پسرناشناسي وارد خانه آنها شده است.
از سوي ديگر در تحقيقات بعدي مشخص شد كه كلاه پسر همسايه چند روز قبلتر از داخل خودرواش به سرقت رفته است. اين نشان ميداد كه سارق ناشناس، اطلاعي از دوربين مداربسته ساختمان شاكي نداشته و با جا گذاشتن كلاه خواسته پسرهمسايه را سارق نشان دهد اما خبر نداشت كه دستش رو خواهد شد.
- دستگيري
بازبيني تصاوير دوربين مداربسته ساختمان شاكي حكايت از اين داشت كه ساعت حدود 3بامداد سارق جواني كلاه بهدست وارد ساختمان شده و نيم ساعت بعد هراسان با كيسه طلاها از خانه خارج شده بود. تنها سرنخ تصوير متهم بود كه پس از بررسيها مشخص شد وي سابقه سرقت در زمينه لوازم داخل خودرو را دارد و به تازگي از زندان آزاد شده است. درحاليكه جست و جوبراي شناسايي پاتوق متهم ادامه داشت چند روز پيش مأموران در غرب پايتخت بهخودروي پژويي مشكوك شدند و به راننده آن دستور ايست دادند. پس از دستگيري راننده 28ساله مشخص شد كه وي كسي جز متهم تحت تعقيب سرقت از خانه ويلايي نيست.
- دستمزد 3ميليوني
اين پسرجوان در بازجوييها چارهاي جز اقرار به سرقت از خانه ويلايي نداشت. او اقرار كرد كه شخصي او را اجير كرده تا به خانه شاكي دستبرد بزند. متهم درخصوص جزئيات ماجرا گفت: چند روز پيش صاحب قهوهخانهاي به نام عباس به من زنگ زد و از من خواست تا پيش او بروم. عباس ميدانست من بهتازگي از زندان آزاد شدهام و در جستوجوي كار مناسبي هستم. وقتي به آنجا رفتم يكي از دوستانش به نام سهراب آنجا بود.
گويا سهراب از مدتي قبل دلباخته دختري شده بود اما ميگفت پدر دختر مورد علاقهاش با ازدواج آنها مخالفت كرده است. همين باعث كينه سهراب شده و تصميم به انتقام گرفته بود. آنها پيشنهاد 3ميليون تومان پول به من دادند و خواستند تا به خانه دختر مورد علاقه سهراب دستبرد بزنم تا از او انتقام بگيرند. من هم بهخاطر پول قبول كردم و شبانه از روي ديوار پريدم و وارد خانه شاكي شدم. درحاليكه همه خواب بودند اسپري بيهوشي در فضاي خانه زدم و در فرصتي مناسب دست به سرقت طلا و جواهراتشان زدم. همه اموال مسروقه را هم تحويل دوستم عباس دادم و دستمزد 3ميليونيام را گرفتم.
پس از اقرار وي، دستور دستگيري عباس و سهراب، خواستگار انتقامجو صادر شد. مأموران چند روز بعد عباس را دستگير كردند و متهمان ديروز براي تحقيق به دادسراي ويژه سرقت منتقل شدند. اين بار اما سارق ادعاي تازهاي مطرح كرد و گفت همه اعترافاتي كه در ابتداي بازجويي مطرح كرده، دروغ است.
وي گفت: شب حادثه براي سرقت لوازم داخل خودرو به خيابانها رفته بودم كه ديدم در خانه ويلايي باز است. براي همين وارد آنجا شدم و دست به سرقت زدم. اينكه گفتم اسپري بيهوشي زدم دروغ است، من فقط گاز اشكآور همراهم بود تا اگر صاحبخانه از خواب بيدار شد، از آن استفاده كرده و فرار كنم.به گزارش همشهري، متهمان با قرار قانوني در بازداشت بهسر ميبرند و تحقيقات براي دستگيري خواستگار كينهجو ادامه دارد.
نظر شما