جمعه ۲۷ مهر ۱۳۸۶ - ۰۶:۰۴
۰ نفر

مریم درستانی: گفت‌وگو با علی عمرانی ، بازیگر تئاتر و تلویزیون.

حدود 20 سال و اندی در عرصه رادیو فعالیت داشته است و از باتجربه‌ترین‌های عرصه نمایش و حتی تلویزیون است و  اکنون بازیگر مانند او را کمتر در عرصه رادیو و نمایش می‌بینیم.

مدتی است که او در برنامه کیمیای سعادت حاضر می‌شود. این برنامه به مناسبت ماه مبارک رمضان هر شب از شبکه 4 پخش می‌شدو ادعا کرد که می‌تواند برنامه‌ای در ساعت مرده رادیو داشته باشد که با آن برنامه تمام شنوندگان کار و زندگی خودشان را رها کنند و به آن برنامه گوش دهند. این ادعای بزرگی است و او می‌گوید که از پس آن برمی‌آید. گفت‌وگو با او را بخوانید. 

  • شاید اولین سؤالی که در ذهن تمام خوانندگان ایجاد شود این است که چه اتفاقی رخ داده که پس از گذشت 20سال و اندی فعالیت در عرصه هنری (رادیو، تلویزیون و تئاتر) علی عمرانی بالاخره تصمیم به مصاحبه می‌گیرد؟

 مطمئن باشید وقتی کسی سکوت می‌کند، حتماً حرفی برای گفتن ندارد. البته معنای  دیگری هم دارد این که کسی کلی حرف برای گفتن دارد ولی نمی‌خواهد بگوید.

 شاید یکی از دلایل سکوتم این است که من بازیگرم و اگر حرفی برای گفتن داشته باشم باید در صحنه تئاتر  یا مقابل دوربین و میکروفن به نمایش بگذارم؛ حرفه من حرف زدن نیست.

مطمئناً حرف زدن یا حرف نزدن من چیزی به این حرفه اضافه و یا از آن کم نمی‌کند. منظورم این است قضاوتی که درباره هنرپیشه‌ها و کارگردانان می‌شود بابت این نیست که چه حرف‌هایی می‌زنند، برای این است که چه اثر هنری خلق می‌کنند. خب عده‌ای هم دوست دارند عکسشان همه جا باشد شاید چون فکر می‌کنند این هم جزئی از این حرفه است.

  •  برای شما که سال‌هاست نه عکسی و نه مصاحبه‌ای داشتید، شهرت چگونه مقوله‌ای است؟

در حاشیه است. در هر حال آن‌قدر که حرفه‌ام برای من مهم است این که مشهور شوم یا نه مهم نبوده و نیست.

  •  الان چه اتفاقی افتاده که مصاحبه می‌کنید؟

 الان که حرف می‌زنم احساس می‌کنم خیلی چیزها در حال از دست رفتن است از سردلسوزی یک وقت‌هایی دل آدم به درد می‌آید. در حال حاضر بیشترین نگرانی من درباره نمایش است. حالا این نمایش چه در رادیو باشد چه در تلویزیون و چه سینما.

  •  قبل از پرداختن به برنامه کیمیای سعادت چرا بابت رادیو نگرانی دارید؟

 من 3 سال است که  با رادیو هیچ همکاری ندارم برای این که اجازه خلق و نوآوری وجود ندارد در نتیجه هنرمندان تبدیل به کارمندان معمولی رادیو شده‌اند.

  •  چرا؟ دلیلش را در چه می‌دانید؟

دلیلش سوءتفاهم است. فکر می‌کنند اگر کسی صدای کلفتی داشته باشد می‌تواند گویندگی کند، در حالی که دهان گرم با صدای کلفت داشتن فرق می‌کند. اگر به این شکل است خوب سبزی فروش محله ما هم که داخل بلندگو  فریاد می‌زند صدای کلفتی دارد. احساس می‌کنم مدیران رادیو دیگر اعتقادی به کارکرد این رسانه ندارند. تصورشان این است که عمر رادیو به سر آمده است.

  •  اجازه دهید از حضور اخیر شما در برنامه کیمیای سعادت که بهانه گفت‌وگوی ماست صحبت کنیم.  به روایت که به نوعی شما اجراکننده آن در این برنامه هستید، بپردازیم . شما روایت را چه معنا می‌کنید و چرا به آن علاقه پیدا کردید؟

 روایت یکی از گونه‌های کهن نمایش است. شاید در همه نمایش‌ها تک‌گویی یا روایت از زمان قدیم تا الان وجود داشته.  در ابتدا قصه به وسیله یک نفر (راوی) بازگو می‌شده بعدها شخصیت‌های دیگری به قصه اضافه شدند و به این‌ ترتیب نمایش شکل گرفت. هنرمندان عرصه نمایش باید شکل روایی را بشناسند حالا چه در مقام کارگردان و چه در مقام بازیگر.

برای خود من همیشه چنین بوده که وقتی قرار است در کاری حضور داشته باشم کل فیلمنامه یا نمایشنامه را می‌خوانم تا بتوانم نقش خودم را از درون آن بیرون بکشم . در واقع یک بازیگر یا کارگردان به عنوان «دانای کل»  باید روابط میان نقش‌ها و کاراکترها را بشناسد. 

  •  جالب است وقتی با بازیگرانی چون شما که تجربه زیادی در عرصه هنر دارند گفت‌وگو می‌کنیم،بازیگری آنقدر‌ها هم آسان به نظر نمی‌آید که خیلی‌ها آن را ساده می‌گیرند؟

ببینید اگر یک پزشک جراح  درحرفه‌اش تخصص نداشته باشد و یک نفر را بکشد مهر نظام پزشکی او را باطل می‌کنند اما در بازیگری به این شکل نیست تا حالا کسی را به خاطر بازی بدی که داشته توبیخ و تنبیه نکرده‌اند. اگر یک پزشک جراح تخصص نداشته باشد یک نفر را کشته، اما یک هنرمند اگر کار اشتباهی انجام دهد، صدها نفر را کشته و تاثیر آن در درازمدت مشخص می‌شود.

  •  اما این اتفاق درباره خیلی از بازیگرها رخ می‌دهد. همه معتقدند این شرایط لازم است اما حتماً کافی نیست که معمولا به آن عمل نمی‌کنند؟!

به این خاطر است که هیچ  متر و  میزانی برای بازیگری وجود ندارد. خیلی‌ها فکر می‌کنند اگر فقط راه بروند و حرف بزنند پس بازیگری هم می‌توانند بکنند. در حالی که مثلاً در حرفه موسیقی به این شکل نیست.

اگر کسی ادعا کند که ویولونیست است به محض این که ویولون را به دست او بدهند همه چیز روشن می‌شود. بگذریم... اینجاست که بازیگری تبدیل به یک فن یا حرفه می‌شود.

نگرانی من از این بابت است که یک بازیگر حرفه‌ای اگر بخواهد در یک برنامه تلویزیونی   یا نمایش رادیویی قصه‌ای را به تنهایی روایت کند، خواهد توانست یا نه؟ اجازه بدهید مطلبی را داخل پرانتز بگویم یکی از مدیران رادیو با افتخار می‌گفت: «گوینده‌ای دارم بدون این که متن را بخواند آن را اجرا می‌کند.»

به نظر من این مهارت نیست، چطور امکان‌پذیر است؟ کسی که متنی را نخوانده ودرک نکرده بتواند آن را منتقل کند. چون ابتدا فهم مطلب و بعد قدرت انتقال آن مهمترین ویژگی برای یک گوینده است و این یکی دیگر از چیزهایی است که دل آدم را به درد می‌آورد.

  •  تفاوت میان بحث روایت در تلویزیون و رادیو چیست؟

 آن زمان است که باید انرژی بازیگر  در تصویر میان صدا و فیزیک صورتش تقسیم شود تا هر 2 به یک اندازه بر دل مخاطب بنشیند و لذت ببرد. مثلاً اگر برای یک بازیگر حرفه‌ای 10 امتیاز در نظر بگیریم او باید در تلاش باشد امکانات فیزیکی خودش را بشناسد و پرورش دهد چیزی که دل من را به درد آورده همین چیزهاست.

  •  این اصطلاح «چیزی که دل من را به درد می‌آورد» تقریبا در پایان تمام جمله‌هایتان به کار برده می‌شود؟

 بله این ترجیع بند تمام حرف‌های من است...

  •  حالا سوالی که دارم و ممکن است یکی دیگر از دردهای شما باشد این است که چرا در برنامه کیمیای‌سعادت از جنبه‌ بازیگر بودن شما برای دریافت بخش قصه این برنامه استفاده نشده است؟

 این برنامه را به دلیل مدیریت خوشدل‌راد (تهیه کننده کیمیای‌سعادت) و گروه حرفه‌ای آنها پذیرفتم. اما پیشنهاد شما را زمانی که در رادیو برنامه شنیدنی‌های تاریخ را داشتم مطرح کردم ولی در آن سال‌ها تلویزیون به این شیوه علاقه مند نبود.

  •  خب جدای از امکانات فیزیکی که در بحث روایت به آن اشاره کردید دیگر چه ویژگی‌هایی را لازم می‌دانید؟

 یکی دیگر از چیزهایی که در روایت مهم است درک موسیقایی است نه به شکل تخصصی بلکه در آن حد که راوی بتواند با کلامش موسیقی دلنشینی ارائه دهد. بحث دیگر «شناخت ریتم» است. راوی باید درک درستی نسبت به مطلب داشته باشد مثل نوازنده ماهری که نت را مقابل او گذاشتید و باید بنوازد.

در نتیجه جاهایی سکوت و سرعت می‌خواهد و این سکوت و سرعت در روایت نقش دارد. مورد دیگر «تعیین گروه سنی مخاطب» است، یعنی این که برای چه گروهی روایت می‌شود و باید بدانیم روی چه گروهی تاثیر می‌گذاریم تا متناسب با زبان خاص آن گروه عمل کنیم.

 در واقع یک روایت باید کارگردانی شود؛ یعنی تمام اوج و فرودهای متن برای راوی مشخص باشد.

کد خبر 34310

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز