به گزارش خبرگزاری صداوسیما ، سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان درگفتگو با تلویزیون المنار تصریح کرد: پیروزی نیروهای مقاومت در جنگ 33 روزه ژوئیه سال 2006 پیروزی الهی بود.
سید حسن نصرالله در گفتگو با شبکه تلویزیونی المنار درباره حوادث جنگ سی و سه روزه و در پاسخ به این پرسش که پیروزی نیروهای مقاومت لبنان در جنگ ژوئیه سال 2006 را یک پیروزی الهی توصیف کرده اید، آیا واقعا این توصیف به دلیل یک معجزه در نتیجه نابرابری نظامی و واقعا یک دلیل غیبی بوده است،گفت: نگاه منطقی و ریاضی برای بررسی این جنگ متفاوت است. سه به علاوه سه شش می شود و هرگز سه به علاوه سه، ششصد نمی شود ولی زمانی که فرض کنیم سه به علاوه سه ششصد می شود این نتیجه گیری خارج از معادله است و این پرسش مطرح می شود که چگونه این گونه می شود. حالا به وضع جنگ بپردازیم. نخست این که در این جنگ ارتش اسرائیل به عنوان قوی ترین ارتش منطقه حضور داشت. ارتش اسرائیل در فهرست ده ارتش قوی جهان قرار دارد. هیچ بحث و جدلی در این وجود ندارد که ارتش اسرائیل قوی ترین ارتش منطقه است و قوی ترین نیروی هوایی را در منطقه خاورمیانه(غرب آسیا) دارد. اسرائیل یک رژیم نظامی است. این رژیم از فرق سر تا کف پا نظامی است. مردم اسرائیل، نظامی هستند و این رژیم به مانند کشورهای دیگر نیست که در آن دولت، ارتش و ملت تقسیم بندی شده باشد. آمریکا و به اصطلاح جامعه بین المللی و شمار زیادی از کشورهای عربی نیز پشتیبان اسرائیل در این جنگ بودند. اسرائیل در این جنگ از حمایت رسانه ای، سیاسی،مالی و نظامی گسترده ای برخوردار بود و برای اسرائیل پل هوایی برقرار کرده بودند و محموله های موشکی خود را در اختیار این رژیم قرار دادند. اسرائیل در روزهای نخست جنگ همه موشک های هوشمند خود را مصرف کرده بود. حجم حملات هوایی اسرائیل در روزهای نخست جنگ به شدت گسترده بود. در مقابل، یک مقاومت مردمی وجود داشت. ما از یک ارتش عریض و طویل سخن نمی گویم. یک مقاومت مردمی وجود داشت که بخشی از ملت لبنان بوده است. ما برای احترام گذاشتن و ارزش قائل شدن از عبارت ملت لبنان استفاده می کنیم ولی واقعیت این است که بخشی از ملت لبنان به همراه نیروهای مقاومت در این جنگ بوده است و بخش دیگری از ملت لبنان درباره این جنگ نظر دیگری داشته است.
وی بیان داشت: در آن زمان در دولت لبنان اختلاف نظر وجود داشت و نمی توان گفت که علیه مقاومت توطئه کرده بود. امیل لحود رئیس جمهور وقت لبنان و نبیه بری رئیس پارلمان لبنان در کنار ما قرار داشتند ولی اختلاف نظرهایی در دولت وجود داشت. فواد سینیوره نخست وزیر وقت لبنان و شمار زیادی از وزرا در طرف دیگری حضور داشتند. موضع رژیم های عربی نیز روشن بود. ملت های عربی نیز با ما ابراز همبستگی و تظاهرات می کردند و محبت خود را به ما نشان می دادند و از ما حمایت می کردند ولی این وضع در عرصه نبردهای میدانی موثر نبود. این وضع تنها باعث می شد که رزمندگان آرامش بگیرند و دریابند مردمی در کشورهای عربی وجود دارند که از آنان حمایت می کنند و این حمایت ها تنها بعد روانی و معنوی داشته است. وضع سیاسی،مالی، دیپلماتیک،نظامی و امنیتی موثر در عرصه میدانی به سود دشمن صهیونیستی بود و تنها استثنا حمایت های ایران و سوریه از ما بود.
وی تاکید کرد: باید به شمار نیروهای مقاومت و تجهیزات و حوزه جغرافیایی نبرد ،سیر تحولات و حجم آتشی که علیه ما استفاده شده است توجه کنیم. اسرائیلی ها اعتراف کردند حملات هوایی این رژیم در جنگ علیه لبنان در سال 2006 بیش از حملات هوایی این رژیم در جنگ با کشورهای عربی بوده است. همچنین برای این جنگ یک تصمیم منطقه ای و بین المللی برای از بین بردن مقاومت وجود داشت ولی می بینید که این مقاومت پیروز شد. بنابراین این مقدمه چینی به معنای یک معادله ریاضی و منطقی نیست و پیروزی مقاومت خارج از این معادلات و قواعد طبیعت بوده و همان اراده و مشیت و یاری خداوند بوده است. من با توجه به ریز حوادث از روز نخست تا روز سی و چهارم این جنگ و پس از آن تنها تفسیری که دارم این است که این پیروزی همان وعده الهی به مومنان،مجاهدان،صابران و مقاومت کنندگان بوده است.
دبیر کل حزب الله لبنان در پاسخ به این پرسش که این روزها همزمان با دهمین سالگرد پیروزی مقاومت در این جنگ است ولی از زمانی که از فرودگاه بیروت پیاده شدم هیچ نشانه ای از پلاکاردهای پیروزی مشاهده نکرده ام و این نشانه ها محدود به بخش هایی از جنوب لبنان است، چرا مردم عربی از پیروزی خود شرمسار هستند و به شکست های خود افتخار می کنند،گفت: در بخشی از موارد، وضع بدتر است. در سال 2000 زمانی که صهیونیست ها شکست خوردند و با ذلت و خواری از لبنان خارج شدند این پیروزی یک پیروزی حقیقی عربی بوده و در این پیروزی هیچ مسئله سیاسی، امنیتی و نظامی نقش نداشته است. هیچ فردی در این عقب نشینی کشته و زخمی نشد. من درباره این حادثه به مزاح گفته بودم که یک مرغ نیز در خط مرزی کشته نشد این در حالی است که در آن زمان هزاران مزدور صهیونیست حضور داشتند. هیچ خانه ای ویران نشد و هیچ مکان دینی نظیر مساجد و کلیساها آسیب ندید. با این وجود در آن زمان برخی ها در لبنان از این پیروزی ناراضی و اندوهگین بودند و فکر می کردند چگونه اسرائیل در خط مرزی شکست خورده است. این اندوه شدید را برخی ها نیز در کشورهای عربی داشته اند و این پیروزی آنان را آشفته کرده بود. این وضع برای جنگ ژوئیه سال 2006 نیز صادق است. در آن زمان برخی ها در لبنان و کشورهای عربی به پیروزی اسرائیل در این جنگ امید بسته بودند و این امید برای رویاها ، اهداف و طرح هایی بوده است. شبانه روز امیدوار بودند که مقاومت شکست بخورد و اسرائیل پیروز شود. این که مقاومت پیروزی می شود، انتظار دارید این طرف ها خشنود شوند،طبیعی است که خشمگین می شوند.
سید حسن نصرالله در ادامه گفتگو با شبکه تلویزیونی المنار درباره حوادث جنگ سی و سه روزه و در پاسخ به این پرسش که یکی از اخبارهای ناراحت کننده ای که شنیدم این بود که برخی ها در خلال این جنگ نه تنها به شکست مقاومت امید بسته بودند بلکه زندانی را برای سید حسن نصرالله آماده کرده بودند،گفت: ما به جزئیات مذاکرات سیاسی میان لبنانی ها و طرف های دیگر واقف هستیم. در روزهای پایانی جنگ یکی از سفارتخانه های اروپایی به مسئول روابط بین المللی حزب الله تماس تلفنی برقرار کرد و در آن زمان سید نواف الموسوی مسئول این پست بود و با سفارتخانه ها ارتباط داشت و به وی گفت که آیا می تواند دیدار حضوری داشته باشد و نقطه ای را در غرب بیروت برای این ملاقات تعیین کردند و نماینده این سفارتخانه حضور یافت. وی به نواف الموسوی گفت تلاش بیشتری در دولت لبنان داشته باشید چرا که در شورای امنیت سازمان ملل تصمیم گرفته شده است. اسرائیلی ها نمی خواستند به جنگ ادامه بدهند و برای توقف این جنگ به شدت درخواست می کردند. آمریکایی ها، انگلیسی ها و دیگر اعضای دائم شورای امنیت خواهان توقف این جنگ بودند ولی مشکل در دولت لبنان بود. جنگ در روزهای پایانی جنگ به شدت شدید بود و این جنگ ممکن بود قبل از چهاردهم اوت متوقف شود ولی این جنگ به دلیل یک موضع در دولت لبنان برای چند روز ادامه یافت. در آن زمان برخی ها در دولت لبنان که وابسته به یک دولت مشخصی در منطقه بودند این جنگ را چند روز طولانی کردند. پس از این که درباره همه جزئیات توقف این جنگ توافق شد، یک گروه در داخل لبنان گفت که چگونه ممکن است جنگ متوقف شود در حالی که مقاومت در جنوب رودخانه لیطانی حضور دارد و مقاومت خلع سلاح نشده است.
وی افزود: وضعیت این گونه بود و همچنان این گروه بر سر موضع خود است. ما پس از جنگ گفتیم که کشور را آباد و از اختلافات و کینه ورزی ها عبور می کنیم و همچنین نبیه بری برای تعارف گویی دولت لبنان را یک دولت مقاوم توصیف کرد هر چند که هیچ ارتباطی با مقاومت نداشته است. از سال 1948 این مسئله مطرح است که رژیم های عربی و همه نیروهای سیاسی استفاده کننده از این رژیم ها، اسرائیل را به عنوان دشمن نمی دانند و توجهی به فلسطین و عزت و کرامت شهروندان عربی و لبنانی ندارند. شاید فردی مانند شما از این وضع در لبنان غافلگیر شوید ولی این وضع برای ما مسئله ای عادی است. ما در سال 2000 پیروزی خود را به لبنانی ها، فلسطینیان، مسلمانان،اعراب و آزادگان جهان تقدیم کردیم و از همه کسانی که به این پیروز ارتباط داشتند و نداشتند تشکر کردیم. ما همچنین پیروزی خود را در جنگ سی و سه روزه به همه تقدیم کردیم ولی در سالگرد این جنگ شاهد آن بودیم که برخی ها این پیروزی را انکار کردند. اسرائیل در ده سال گذشته به این شکست اعتراف می کند و به دنبال حل پیامدهای این شکست است و در سالگرد این جنگ مراسم برگزار می کند. همه مقامات اسرائیلی در دهمین سالگرد موضع گیری های زیادی داشتند. نخست وزیر کنونی و سابق و وزرای جنگ و دفاع و فرماندهان فعلی و سابق ارتش و نهادهای امنیتی اسرائیل درباره این جنگ موضع گیری کردند.
وی بیان داشت: بیشترین موضع گیری های اسرائیل درباره این جنگ در دهمین سالگرد آن بوده است. اسرائیلی ها در این مسئله اجماع نظر دارند که در این جنگ شکست خوردند ولی برخی ها در لبنان و رژیم های عربی و مشخصا در رسانه های وابسته به رژیم های عرب خلیج (فارس) این پیروزی را قبول ندارند. اسرائیل می گوید در این جنگ شکست خورده است ولی این رسانه ها می گویند اسرائیل در این جنگ پیروز شده است. این نوع موضع گیری ها دارای سابقه فکری، روانی و سیاسی دارد و برای ما مسئله ای عادی است.
سید حسن نصرالله در پاسخ به این پرسش که شما از روز نخست جنگ سی و سه روز وعده پیروزی داده بودید این پیروزی بر چه اساسی بوده است،گفت: این وعده بر اساس ایمان واقعی بوده است. من به همراه برادرانم به خداوند و وعده الهی به مومنان، مجاهدان و صابرین ایمان داریم. از یک سو باید به این ایمان توجه داشته باشیم و از سوی دیگر به این مسئله توجه کنیم که شروط پیروزی الهی محقق شده بود و همچنان این شروط محقق است. اگر جنگ جدیدی علیه لبنان آغاز شود من اطمینان دارم که نیروهای مقاومت پیروز خواهند شد و خداوند یاریگر مقاومت است. این شروط بر اساس مسائل مشخصی است. نخست این که می دانیم که خواسته های ما بر حق است. در صورتی که فردی برای باطل و ظلم بجنگد مورد حمایت خداوند قرار نمی گیرد. نبرد ما با اسرائیل از نخستین روزها و تا قیامت یک نبرد به حق است و هیچ ابهامی در آن وجود ندارد. دوم این که ما به وعده الهی اطمینان داریم. سوم این که خداوند از ما خواسته است که خود را مجهز کنیم. خداوند از ما نخواسته است که قوی ترین نیروی هوایی را در جهان برای دفاع از کشور خود داشته باشیم و تنها از ما خواسته است تا جایی که می توانیم خود را مجهز کنیم.
وی در ادامه گفت: ما خود را به موشک های کاتیوشا و موشک های دوربرد مجهز کردیم، موشک هایی که در داخل سوریه ساخته شده است. موشک هایی که داریم که می توانیم با آن تل آویو را هدف قرار دهیم. در عرصه ضد هوایی، ضد زره و مقابله با کشتی های جنگی خود را به موشک های مختلفی مجهز کردیم و نیروهای آموزش دیده مشخصی داریم. خداوند می داند که این نهایت تلاش ماست. ما از سال 2000 تا سال 2006 در خواب نبودیم و شبانه روز تلاش می کردیم. در طول این مدت برخی از برادران ما به شهادت رسیدند و همچنان برخی ها در قید حیات هستند. ما از سال 2000 می دانستیم که این اسرائیل در برابر شکست خود سکوت نمی کند و روزی حمله خواهد کرد. بنابراین خود را به توان نظامی، فرهنگی، ایمانی و رسانه ای مجهز کردیم و خداوند نیز می داند همین امکانات ماست. نیروهای مقاومت یک گروه متحد و مطیع هستند. در نیروهای مقاومت هیچ نزاعی وجود ندارد چرا که نزاع به معنای شکست است. خداوند به گروهی که با خود درگیر است هر چند برای مسئله به حقی نبرد کند مورد حمایت الهی قرار نمی گیرد. یکی از شروط پیروزی الهی این است که نیروها منسجم و مطیع باشند. من در این زمینه به روایات زیبایی برخورد کرده ام. خداوند در شب قدر به همه بندگان رزوق و روزی، موفقیت و عمر و خدمات مختلفی را اعطا می کند ولی به فرشتگان می گوید که اگر دو بنده ای با یکدیگر اختلاف داشتند، آنان را رها کنند تا به آشتی برسند. بنابراین بر اساس این روایات خداوند از ما می خواهد انسجام داشته باشیم. این انسجام وجود دارد. همچنین از خداوند از ما خواسته است تلاش زیادی داشته باشیم و به شدت درباره مقابله با تهدیدات و استفاده از فرصت ها و چگونگی و راهبردها و تاکتیک های مقابله تلاش کرده ایم. بنابراین همه این شروط را محقق کرده ایم. من همه فعالیت های نهادها و تشکیلات حزب الله را دنبال می کنم. همچنین مهم ترین شرط یاری الهی همان اخلاص است. نیروهای مقاومتی که در جنگ سی و سه روزه حضور داشتند برای این که در کشورهای عربی مدح و ستایش شوند وارد این نبرد شوند. همچنین این نبرد برای به دست آوردن منفعت دنیوی نبوده و واقعا این نبرد برای به دست آوردن رضایت الهی و عمل به وظیفه ای بوده است که از آن در روز قیامت از ما سوال خواهد شد. بنابراین در میان نیروهای مقاومت ایمان، اخلاق،صبر، عقل و استفاده حداکثری از تلاش و آمادگی وجود دارد و همه شروط یاری خداوند از بنده خود را ایجاد کردیم.
سید حسن نصرالله خاطرنشان کرد: پیروزی در جنگ ژوئیه از روزهای نخست مشخص بود و پیروزی نهایی در روزهای پایانی محقق شد. اطمینان خاطر در همه مردم وجود داشت و در برابر ما ارتش اسرائیل قرار داشت که از قوی ترین ارتش های جهان است و در حال ترس و آشفتگی قرار داشت این در حالی است که برای این جنگ نقشه کشیده بود و همه چیز داشت ولی نمی دانست چه کند. خداوند در میان مردم در لبنان احساس اطمینان خاطر و در میان اسرائیلی ها ترس و وحشت ایجاد کرد و ما آن را دخالت الهی می دانیم. من به دخالت الهی یقین دارم و این یقین بر اساس ایمان خودجوش و ناگهانی نیست بلکه این ایمان مبتنی بر دلیل، برهان، منطق و فهم قرآن و شروط یاری الهی بوده و این وضع در آینده نیز صادق است. این مقاومت آماده،منسجم و مخلص است و شبانه روز تلاش می کند و در این دنیا هیچ پاداش و تشکری نمی خواهد و تنها این پاداش را از خداوند می خواهد. چرا نباید خداوند به این مردم یاری نرساند. خداوند وعده داده است و به وعده خود پشت نمی کند.
سید حسن نصرالله در ادامه گفتگو با شبکه تلویزیونی المنار درباره حوادث جنگ سی و سه روزه و در پاسخ به این پرسش که در طول تاریخ هر طرف پیروزی قدرت را به دست می گیرد ولی زمانی که به شما می رسیم این مسئله عملی نمی شود، شما در این جنگ شهید دادید و به پیروزی واقعی رسیدید، آیا این زهد و تقوای شما باعث شد که افراد کوته فکر به شهدا و این پیروزی توهین کنند، گفت: زهد و تقوایی مطرح نبوده است. برای اداره هر کشوری ،مسئولیت هایی وجود دارد و بخشی از اداره کشور مرتبط به تلاش برخی ها برای دنیاطلبی و به دست آوردن امتیازات و پول است و باید انسان در این موارد زاهد باشد ولی در بخش دیگر درباره عمل به مسئولیت برای اداره کشور و حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی،امنیتی و فرهنگی است و باید به این مسئولیت ها عمل شود. ما در عمل به این مسئولیت بی توجه نیستیم. در لبنان یک گروه سیاسی وجود دارد که حاضر است که قدرت را در صورت ویرانی و به فقر کشاندن کشور در دست داشته باشد و بخش زیادی از این افراد کشور را غارت کرده اند. با تاسف شدید بخش زیادی از این افراد از حمایت طایفه مورد نظر خود برخوردارند. اگر در لبنان فردی در کشور فساد و دزدی کند همین فرد در روز انتخاب توسط نزدیکان و هم طایفه های خود انتخاب می شود. ما پس از پیروزی سال 2006 اعلام کردیم که نیروهای مقاومت در این جنگ پیروز شدند و به یک دستاورد تاریخی رسیدند. اگر در آن زمان درخواست می کردیم که قدرت را به ما تحویل دهند وارد یک جنگ داخلی و فتنه بی پایانی می شدیم.
وی افزود: هر چیزی در لبنان به سرعت بوی فرقه ای و مذهبی به خود می گیرد. باید حضور ما در قدرت برای کمک به مردم باشد ولی زمانی که رسیدن به قدرت باعث ویرانی و کشاندن آن به جنگ فرقه ای شود مورد هدف ما نخواهد بود و شاید گفت که رسیدن به این هدف حرام باشد و نباید به هر قیمتی درخواست حضور در قدرت داشته باشیم. در طول تاریخ بدین گونه است که طرف پیروز از حمایت مردمی گسترده برخوردار است ولی نیروهای مقاومت در لبنان با پیچیدگی های فرقه ای روبرو هستند. متاسفانه بخشی از ملت لبنان از پیروزی مقاومت اندوهگین شده است. بحث و جدل بزرگی در لبنان وجود دارد. برخی ها می گویند حزب الله فداکاری و شهید داده است، چرا برخی از موضوعات را رها کرده است. وزرا و نمایندگان حزب الله در پارلمان لبنان به این موضوعات به صورت محدود توجه دارند. این صورت محدود بدین گونه است که نباید توجه به این موضوعات، کشور را وارد فتنه فرقه ای و مذهبی و جنگ داخلی کند. توجه ما به این موضوعات بر اساس اصول شرعی و عقلی است که نباید وضع را از حالت بد به بدتر بکشانیم.
سید حسن نصرالله در پاسخ به این پرسش که من فکر نمی کنم که تاریخ در حق پیروزی های مقاومت در جنگ های سال 2000 و 2006 منصفانه رفتار کند، آیا فکر می کنید متون تاریخی پس از یکصد سال نگاه عادلانه ای به شما خواهد داشت،گفت: یکی از موضوعات مطرح، شک و تردید درباره شمار زیادی از کتب تاریخی است. در زمان ما که همه حضور دارند و رسانه ها و اسناد و مدارک صوتی و تصویری وجود دارد این همه وارونه کردن حقایق در جریان است. در قرن گذشته شخصیت های جنوبی معروفی نظیر فواد خنجر داشتیم و فیلم هایی درباره مقاومت در برابر حضور فرانسوی ها مطرح شده است. بحث و جدل هایی در این زمینه وجود دارد و این مسئله مطرح است که کسانی که با اشغالگران فرانسوی مبارزه کردند نیروهای مقاومت یا دزد بوده اند. این مسئله درباره حوادث پنجاه سال گذشته است. در حال حاضر اتهاماتی نظیر تجارت مواد مخدر،دزدی و پولشویی علیه ما مطرح می شود. هیچ زشت و بدی وجود ندارد که شمار زیادی از رسانه های مورد حمایت مالی آمریکا و کشورهای عرب خلیج(فارس) علیه ما مطرح نکرده باشند. برای ما تعجب آور نیست که پس از ده سال گفته شود که سید حسن نصرالله رهبر یک باند مواد مخدر و نه مقاومت بوده است. توجه ما به صحرای قیامت است و روزی است که اسرار آشکار می شود. در آن زمان پول و رسانه های عربی و آمریکایی و همه دروغپردازان هیچ سودی ندارند و خداوند در آن روز دستور می دهد همه حقایق آشکار شود و همه به جزای اعمال خود می برسند و این همان حیات ابدی است. منطق ما این است که از این دنیا تقاضای مال دنیا و تشکر نداریم. مسئله اساسی در روزهای جنگ ژوئیه و تا لحظه مرگ این است که خداوند از ما راضی باشد و زمانی که روز قیامت برسد امیدواریم مورد رضایت خداوند قرار داشته باشیم.دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه گفت: طبیعی است که پس از جنگ ژوئیه بخش زیادی از لبنانی ها از خانه و کاشانه خود آواره شدند و بیشتر آنان شیعه بودند و در میان آنان مسیحی، سنی ها و دروزی ها و طوایف دیگر حضور داشتند. متاسفانه طرف مقابل ما در لبنان از سال 2005 به دنبال تفرقه افکنی و فتنه انگیزی است. جریان المستقبل شبانه روز به ما توهین کند و در نهایت نیز ما مجبور هستیم که با این جریان دولت تشکیل دهیم. گفتمان ما این است که لبنانی ها گزینه ای جز همزیستی با یکدیگر و برطرف کردن اختلافات ندارند. زمانی که من می پذیریم که با حضور جریان المستقبل در یک دولت حضور داشته باشم، مشکلی با طرفداران حزب الله پیدا نمی کنم چرا که گفتمان ما از روز نخست همزیستی با یکدیگر بوده است. زمانی که برخی ها اجازه می دهند کوهی از کینه ایجاد شود این وضع برای کشور مشکل ایجاد می کند.
وی در پاسخ به این پرسش که مهم ترین صحنه از حوادث جنگ ژوئیه که شما را متاثر کرده چیست،گفت: پایداری و مقاومت مردم مهم ترین صحنه بوده است. این پایداری شامل صبر، اطمینان و آگاهی و درک آنان بوده است. درک مردم از نبرد و مسائل سیاسی خیره کننده بوده است. درک و فهمی که کودکان و آوارگان داشتند شاید بالاتر از اساتید دانشگاه بوده است. قدرت اساسی ما در این مسئله بوده است. از تجلیات دخالت الهی در جنگ ژوئیه این بوده که آرامش را در دل های لبنانی و ترس و وحشت را در میان جامعه و ارتش اسرائیل ایجاد کرد. یکی دیگر از جلوه های دخالت الهی در حوادث چهاردهم اوت بود. ما به مردم گفتیم که به خانه های خود بازگردند ولی بازگشت مردم به صورت سازمان یافته و اجبار و تحریک نبوده است. ساعت هشت زمان توقف درگیری بود. مردم می دانستند مقاومت به این آتش بس متعهد است ولی در پایبندی اسرائیل تضمینی وجود نداشت و ممکن بود جنایات دیگری رقم بزند. مردم به خانه ها و مکان های خود ویران شده بازگشتند. بخش زیادی از اراضی جنوب مملو از بمب های خوشه ای بود. مردم قبل از ساعت توقف درگیری، چمدان های خود را بستند و ساعت هشت به خانه های خود بازگشتند. من بر این باورم که خداوند آنان را راهی خانه های خود کرد. درست است که چهاردهم اوت جنگ متوقف نشد ولی درگیری ها و توطئه ها ادامه داشت.
وی بیان داشت:در آن زمان این توطئه وجود داشت که چند ماه آوارگان به خانه های خود بازنکردند تا در طی مذاکرات، مقاومت خلع سلاح شود. متاسفانه این تصمیم شماری از طرف های داخلی و منطقه ای بوده است و از اسرائیلی ها می خواستند با طرح آنان همکاری کنند این در حالی است که این رژیم قادر به این همکاری نبود. این مردم بودند که این توطئه را با رفتن به خانه های خود نقشه برآب کردند. مردم با وجود خانه های ویران و وجود بمب های خوشه ای به مناطق خود بازگشتند. این صحنه هاست که انسان را متاثر می کند و منبع قدرت ماست. پس از جنگ ژوئیه و تا این زمان هزینه های سنگینی می شود تا مردم را از حزب الله دور کنند و در این راه آمریکایی ها از عربستان و دیگر رژیم های عرب خلیج(فارس) می خواهند هزینه کنند ولی نتوانستند به هدف خود برسند. در حال حاضر می خواهند هوشیاری طرفداران حزب الله را هدف قرار دهند. رسانه های این کشورها از هر ابزاری استفاده می کنند که به حزب الله ضربه بزنند و از کاه کوه می سازنند. هدف آنان این است که به اراده، ایمان و روحیه طرفداران مقاومت ضربه بزنند. امروز اسرائیل با وجود گذشت ده سال از جنگ ژوئیه در بدترین وضع خود قرار دارد و با وجود دوره های مختلف آموزشی نتوانست مشکل خود را حل کند و همچنان با مشکلات روحی روبروست ولی ما در بهترین وضع خود قرار داریم چرا که روحیه خود را حفظ و آن را تقویت کرده ایم.
وی در پاسخ به این پرسش که پس از جنگ ژوئیه به مناطق جنوب لبنان سفر کرده اید،ادعاهای اسرائیل را درباره زندگی در پناهگاه چگونه ارزیابی می کنید،گفت: بله به مناطق مختلف جنوب سفر کردم. یکی از ادعاهای اسرائیل برای ضربه زدن به حزب الله این است که ادعا می کنند سید حسن نصرالله در پناهگاه زندگی می کند و در طول جنگ ژوئیه چنین ادعایی داشتند. من در پناهگاه زندگی نمی کنم. در طول ده سال گذشته همه دیدارهای من با هیئت های مختلف سیاسی و مردمی داخلی و خارجی بر اساس ترتیبات مشخص در نقطه مورد نظر برگزار می شودذ و ما زندگی عادی خود را داریم.
وی درباره زندگی شخصی خود در خلال جنگ سال 2006 گفت: من به مانند برادران دیگر زندگی می کردم و به اوضاع جنگ توجه داشته باشم و فرصت دیدار با خانواده یک بار و به مدت نیم ساعت در مکان مشخصی داشتم. همه مسئولان و رزمندگان مقاومت درباره خانواده های خود از طریق وسائل ارتباطی موجود اطمینان حاصل می کردند و هیچ مشکلی وجود نداشت. یکی از مهم ترین عناصر پیروزی در این جنگ صبر و مقاومت و پایداری و روحیه بالای خانواده های مسئولان و رزمندگان بود.
دبیر کل حزب الله لبنان با اشاره به این که پس از پایان جنگ ژوئیه، گزارش ها و تحقیقات زیادی درباره شکست اسرائیل در این جنگ صورت گرفته است، بیان داشت: در طول سالهای گذشته گزارش های مختلفی در اسرائیل درباره این جنگ منتشر و کنفرانس های مختلفی برگزار شده است. ده ها کمیته پس از کمیته وینوگراد در اسرائیل اختلالات نظامی و امنیتی این رژیم و همچنین وضع جبهه داخلی، پلیس،رسانه ها، بیمارستان ها و همه چیز را بررسی و سپس نتیجه گیری هایی ارائه کردند. یکی از این نتیجه گیری ها این بود که آغاز جنگ دیگر با حزب الله یک ماجراجویی محاسبه نشده است. اسرائیلی ها تصمیم گرفتند هر گونه جنگ جدید باید سریع، سرنوشت ساز و پیروزی در آن روشن باشد. ده سال است که اسرائیلی ها مشغول آموزش و برگزاری رزمایش های مختلف هستند و جنگنده ها و هواپیماهای جدیدی از آمریکا خریداری و سامانه های مختلف ضد موشکی مستقر کردند. اسرائیلی ها در این نتیجه گیری ها تحلیل کردند که جنگ جدید با حزب الله نمی تواند نتیجه ای داشته باشد. جنگ با ایران نیز دشوار است و در نهایت این تصمیم را گرفتند که سوریه را از محور مقاومت خارج کنند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: سوریه تنها پلی میان ایران و مقاومت در لبنان و فلسطین نیست، سوریه با اراده سیاسی خود و تسلیم نشدن در برابر اسرائیل و عقب نشینی نکردن از حقوق ملی و مسئله فلسطین و وضع ارتش و جایگاه سیاسی خود بخشی از محور مقاومت بوده و حامی این محور است. موشک ها ما در جنگ ژوئیه یکی از عناصر اصلی این جنگ بود و اسرائیل را به لرزه درآورد و بیشتر این موشک ها در سوریه ساخته شده بود و وارداتی از ایران نبود. این موشک ها در کارخانه های سوریه ساخته شد و در اختیار نیروهای مقاومت در لبنان قرار گرفت. بنابراین سوریه بخش سرنوشت ساز محور مقاومت است. اسرائیلی ها پس از سال 2006 تلاش کردند به صورت سیاسی سوریه را از محور مقاومت خارج کنند. ملک عبدالله پادشاه وقت عربستان سعودی سوریه را به قتل رفیق الحریری متهم کرده بود ولی ملک عبدالله به دمشق سفر کرد و گفت خواهان روابط جدید با سوریه است. این مسئله پس از سال 2006 در تعامل با سوریه تعجب آور بود. شماری از کشورهای منطقه از ملک عبدالله خواستند به سوریه برود و بر روی رئیس جمهور اسد تمرکز کند تا سوریه از محور مقاومت خارج شود. آنان به لحاظ سیاسی نیز نتوانستند به هدف خود برسند. به سوریه میلیاردها دلار پیشنهاد کرده بودند ولی تاکید سوری ها این است که استقلال و تصمیمات سیاسی خود را نمی فروشند. مشکل آنان با سوریه درباره استقلال تصمیم گیری های سیاسی این کشور بوده است. زمانی که به لحاظ سیاسی نتوانستند در سوریه به هدف خود برسند، پس از جریان بهار عربی تلاش کردند از این مسئله در سوریه استفاده کنند. برخی ها می گویند تحولات کنونی در سوریه ادامه جنگ ژوئیه است و برخی می گویند انتقام گرفتن از این جنگ است. تنها حزب الله در این جنگ مورد هدف نبود و آمریکایی ها در یادداشت ها و خاطرات خود به این مسئله اشاره کردند که این جنگ برای اهداف مختلفی در منطقه ایجاد شد
حزب الله هیچگاه با ارتش لبنان مشکلی نداشته است.
سید حسن نصرالله در ادامه گفتگوی اختصاصی با شبکه تلویزیونی المنار گفت: ارتش لبنان همراه مقاومت بوده و توانایی مقابله با تکفیری ها و حمایت از لبنان را دارد اما مشکل اصلی، اراده سیاستمداران است.
وی افزود: آنها (آمریکا و اسرائیل) می خواستند کنترل لبنان را در دست بگیرد، پس از آن کار سوریه را تمام کنند، سپس بازگردند و موضوع فلسطین را هم یکسره کنند و مقاومت مسلحانه در فلسطین را از بین ببرند و در پایان، ایران را منزوی و به آن حمله کنند. این، همان خاورمیانه جدید است که کاندولیزا رایس، (وزیر امور خارجه اسبق آمریکا) از آن سخن گفت. بنابر این، مشکل آنها با بشار اسد این بود که این شخصیت با خاورمیانه جدید تطابق نداشت. خاورمیانه جدید یعنی حاکمانی وابسته و پیرو آمریکا و اسرائیل. مقامات سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی و نظامی آمریکا اعتراف می کنند که ما داعش را بوجود آوردیم تا محور مقاومت را از بین ببریم. داعش به معنای یک گروه نیست بلکه داعش به معنای جبهه النصره و همه گروههای تکفیری است. النصره و داعش فقط اختلاف سازمانی با یکدیگر دارند. ابوبکر البغدادی و ابو محمد الجولانی کسانی بودند که با ایمن الظواهری بیعت کردند. آنها (آمریکایی ها) هم درهای سوریه را برایشان بازگذاشتند. آمریکایی ها خودشان می گویند که داعش را برای نابود کردن حزب الله و مقاومت بوجود آورده اند و جالب آنکه مهمترین سلاح تبلیغاتی در دست دونالد ترامپ (نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری امسال آمریکا)، همین موضوع تشکیل داعش است. او به (هیلاری) کلینتون (نامزد دموکرات انتخابات) و (باراک) اوباما می گوید که شما داعش را به وجود آوردید. آنها در سوریه، جبهه ای تکفیری به وجود آوردند و افرادی را از سراسر دنیا جمع و وارد این کشور کردند. ما در مبارزه با تکفیری ها در واقع هنوز در جنگ 33 روزه به سر می بریم. ما در حال دفاع از پیروزی سال 2006 هستیم. مرکز «بگین- سادات» اسرائیل به آمریکایی ها اعتراض کرده است که شما داعش را آوردید و اکنون می خواهید آن را از بین ببرید؟ سخنان ترامپ برای اوباما درد سر ساز شده است. اوباما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تلاش می کند اقدامی در موصل و الرقه انجام دهد و به مردم بگوید که ما داعش را از بین بردیم. اسرائیل از توافق روسیه و آمریکا برای مقابله با داعش نگران است و صراحتا اعلام کرده است که نابود کردن داعش به معنای رو در رو قرار دادن اسرائیل با حزب الله است.
- ثبات و آرامش لبنان پس از جنگ 33 روزه بی سابقه است
دبیرکل حزب الله درباره اوضاع امنیتی لبنان گفت: لبنان پس از جنگ 33 روزه ثبات و آرامشی دارد که تاکنون سابقه نداشته است، ممکن است اختلافات و تنش های داخلی وجود داشته باشد اما این مسایل، طبیعی است. لبنان با تهدیدات جدیدی از جمله حضور تکفیری ها در جنوب عرسال روبرو است. این افراد برنامه های خطرناکی برای لبنان تدارک دیده اند و اگر جانفشانی های ارتش لبنان و رزمندگان مقاومت نبود، لبنان از دست رفته و هرج و مرجی در آن رخ داده بود که کسی نمی تواند تصور کند. اکنون در لبنان شاهد، امنیت و ثبات و آرامش هستیم. مثلا جنوب را ببینید، از سال 1948 تا 2006، جنوب لبنان مورد طمع بوده است. اسرائیل دائما جنوب لبنان و بقاع را هدف قرار می داد و هر بار ادعا می کرد که پایگاه آموزشی یا انبار اسلحه حزب الله را هدف قرار داده است. این رژیم، مردم مرز نشین لبنان را اذیت می کرد و خانه ها و مزارع آنها را گلوله باران می کرد و افرادی را می ربود. این وضعی بود که از سال 1948 وجود داشت. اینها چیزهایی است که با چشم دیده ایم. اما اوضاع را از سال 2000 تا 2006 و پس از 2006 مشاهده کنید. در جنوب شاهد ساخت و ساز و آبادانی هستیم و حتی در نزدیکی خط آبی هم آرامش داریم و مردم با خودرو در کنار مرز حرکت می کنند. حتی مسیرهای طولانی در مرز وجود دارد که ارتش در آنها پست بازرسی هم ندارد. چرا این گونه است؟ زیرا مردم می دانند که اسرائیل جرأت تیراندازی و ورود به خاک لبنان و ربودن شهروندان لبنانی را ندارد. این آرامش، مدیون موازنه قدرتی است که در جنگ 33 روزه به دست آوردیم. لبنان در جنوب و سراسر آن با مشکلاتی مانند بیکاری و کوتاهی های دولت روبروست و اگر این مشکلات نبود جنوب لبنان به یکی از بهترین اماکن و مناطق جهان تبدیل می شد. در مقابل این آرامش، دشمن ما در اضطراب است و دایما با بولدوزر به جان درختان و تپه ها و ناهمواری ها می افتد زیرا از جنگ الجلیل هراس دارند. اگر در نقطه مرزی جنوب دو یا سه نفر جمع شوند و با چکش بر چیزی بکوبند، شهرک های صهیونیست نشین نزدیک مرز به حالت آماده باش در می آیند.
نصرالله در خصوص گفتگو با احزاب لبنانی گفت: ما برای مردم لبنان از همه طوایف و ادیان و اقشار و حتی برای افراد مقیم در لبنان و آوارگانی که در آن حضور دارند، آرامش، امنیت، کرامت انسانی و عزت می خواهیم. ما رزمندگان زیادی را در راه امنیت و ثبات لبنان فدا کرده ایم. اگر قرار شد در این راه با لبنانی هایی که با ما دشمنی می ورزند بر سر میز مذاکره بنشینیم این کار را می کنیم. همان گونه که بعد از جنگ 33 روزه وارد گفتگو با احزاب لبنانی شدیم. در آن زمان در حالی به مذاکره نشستیم که می دانستیم که برخی از این افراد در جنگ 33 روزه ضد ما توطئه کردند و به تحریک مردم و ارتش پرداختند و بعد از جنگ هم دست از این کارها بر نداشتند و هنوز هم ادامه می دهند. اما اگر منافع و مصلحت کشور لبنان اقتضا کند ما باز هم با این افراد بر سر میز مذاکره می نشینیم. لبنان به دولت وحدت ملی نیاز دارد و باید در این راه کوشش کنیم.
مجری المنار پرسید چه اشخاص و جریاناتی را در زمان پیروزی جنگ 33 روزه با شرافت خواندید؟
نصرالله پاسخ داد: افراد و شخصیت های زیادی هستند که نمی توانم نام آنها را بیاورم زیرا ممکن است عده ای از قلم بیفتند و این با وفاداری به آنها در تناقض است. در سراسر جهان بویژه در جهان عرب و اسلام شخصیتهای زیادی وجود داشتند از جمله احزاب، گروهها، علما، مراجع، رهبران، رسانه ها، نویسندگان و مردم در قاره های مختلف و حتی در آمریکا هم نخبگان و فرهیختگان و مردمی وجود داشتند که از مقاومت دفاع کردند. ما در آن زمان حتی حمایت در حد دعا برای پیروزی را هم نیاز داشتیم. افراد زیادی بودند که برای ما دعا کردند و اشک ریختند و قلم فرسایی و سخنرانی کردند.
دبیر کل حزب الله در مورد ارتش لبنان گفت: در زمان جنگ 33 روزه عده ای تلاش کردند تا دست و پای ارتش را ببندند اما ارتش بر اساس عقیده ملی و روحیه شرافت و وفا عمل کرد، هر چند که امکانات زیادی نداشت. ارتش هم در این جنگ شهدا و مجروحان زیادی تقدیم کرد. ارتش در بسیاری از مواقع برای مقاومت تسهیلاتی فراهم می کرد و با آن همکاری داشت. در اوج جنگ شاهد بودیم که عده ای از سیاستمداران در صدد ایجاد درگیری میان ارتش و مقاومت بر آمدند. فؤاد سینیوره نخست وزیر وقت لبنان به ارتش دستور داده بود تا کامیونهای حامل سلاح را که از بقاع به سوی جنوب می روند مصادره کند که یکی از این کامیون ها مصادره شد. در آن روز من با امیل لحود رئیس جمهور وقت و نبیه بری رئیس پارلمان تماس گرفتم و حتی کار را به تهدید رساندم و اعلام کردم که ما نمی توانیم با ارتش وارد جنگ شویم و اگر آنها بخواهند به این راه ادامه دهند ما هم وضع لبنان را به طور کلی تغییر خواهیم داد. این تهدیدات سرانجام موثر واقع شد و تماس های دو ساعته با مسئولان به بار نشست. دولت لبنان در مصوبه ای اعلام کرد ارتش باید در جنوب لیتانی مستقر شود - ارتشی که وظیفه اش برقراری امنیت مردم و جلوگیری از تعرض دشمن است- و به خلع سلاح مقاومت بپردازد. ما توافق کردیم که سلاح مقاومت را آشکار نکنیم اما آنها می خواستند به منازل و مزارع و پناهگاه ها حمله کنند و زیرِ زمین ها را هم بازرسی کنند. اما آیا این کار، وظیفه ارتش بود؟ آنها می خواستند کاری که اسرائیل در 33 روز نتوانست انجام دهد با مصوبه ای دولتی انجام دهند. ارتش در برابر این گونه مصوبات مقاومت می کرد اما در نهایت، ارتش تسلیم سیاستمداران است. ما هیچگاه با فرماندهی ارتش مشکلی نداشته ایم بلکه همه مشکل ما دولت و سیاستمداران بوده اند.
دبیرکل حزب الله درباره مبارزه با تکفیری ها و نقش ارتش لبنان در این جنگ گفت: جنگ با تکفیری ها و اسرائیل مانند جنگ با اصل دشمن و یا نماینده آن است. بنابر این اگر با تکفیری ها می جنگیم در واقع در حال جنگ با نماینده اسرائیل هستیم. نظام های عربی که به تکفیری ها کمک می کنند می خواهند یک کمربند حمایتی برای اسرائیل بوجود بیاورند. کمربندی که حمایت های سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی و رسانه ای و حتی حمایت فقهی و مردمی را شامل می شود. آنها می خواهند اسرائیل را به یک دژ مستحکم تبدیل کنند و در این راه از قرآن و دین و انبیاء و فقها و امامان جماعت استفاده می کنند تا جنگ با اسرائیل را حرام و خیانت اعلام کنند و ملت فلسطین را متجاوز بخوانند. تکفیری ها نماینده اسرائیل هستند و بخشی از این کمربند امنیتی محسوب می شوند. آنها حتی تلاش می کنند که بر روحیه رزمندگان هم تاثیر بگذارند. این که یک فرد با شوق یا کراهت وارد جنگ شود و یا اینکه یک رزمنده با دست باز بجنگد و یا اینکه بر دست و پایش غل و زنجیر بزنند فرق می کند. مشکل ارتش لبنان به اراده و امکانات و قدرت آن باز نمی گردد و این سخن برخی از سیاستداران که می گویند ارتش نمی تواند، صحیح نیست. سخنان این سیاستمداران متناقض است. آنها از یک سو می گویند مقاومت نباید دخالت کند و نیروهایش باید در خانه بنشینند تا ارتش از لبنان دفاع کند و از یک سو می گویند ارتش نمی تواند «جرود عرسال» را از تکفیری ها پاکسازی کند. اما من می گویم ارتش لبنان توان مقابله با تکفیری ها را دارد اما مشکل اصلی، خواست و اراده سیاسی است. جبهه النصره در میان دولتمردان لبنانی متحد دارد بنابر این چه انتظاری از چنین افرادی می توان داشت؟
- اسرائیل از ورود حزب الله به جنگ سوریه دچار بیم و هراس شده است
دبیرکل حزب الله لبنان با اشاره به اینکه جنگ سوریه و حضور تروریست های مسلح در آن تأکید کرد اسرائیل به ظاهر از ورود حزب الله به جنگ سوریه خوشحال است، اما در باطن دچار بیم و هراس است و حزب الله همان طور که از جنگ سی و سه روزه به عنوان یک قدرت نظامی منطقه ای خارج شد از جنگ سوریه نیز به عنوان یک قدرت نظامی جهانی خارج خواهد شد.
سید حسن نصر الله در خصوص مواضع ترکیه در قبال سوریه نیز گفت ترکیه اگر حل و فصل سیاسی را بپذیرد و اذعان کند که طرح تهیه شده درباره سوریه پایان یافته است در آن صورت داستان هایی چون نماز خواندن در مسجد اموی شام، حلب یا حتی در عراق و وارد شدن به موصل نیز پایان می یابد. بنابراین، ترکیه نخست باید قبول کند که این طرح پایان یافته است و آینده ای ندارد. دوم اینکه ادامه جنگ در سوریه نتیجه ای برای طرح آنها نخواهد داشت. بنابراین، ترکیه باید حل و فصل سیاسی را بپذیرد.
سید حسن نصرالله در ادامه گفتگوی اختصاصی خود با شبکه تلویزیونی المنار گفت: اسرائیلی ها روی داعش و بلکه روی همه جریان های تکفیری حساب کرده اند. اسرائیلی ها، آمریکایی ها و همه کسانی که تکفیری ها را به کار گرفتند، می دانند که طرح آنها آینده ای ندارد. من در این مصاحبه به همه مردم با اطمینان می گویم که این طرح آینده ای ندارد. داعش اکنون دولت و افکار خود را به مردم ارائه می کند و جبهه النصره نیز همان افکار و فتواها را دارد. آنها می گویند که دولتشان شامل غیر اهل تسنن نمی شود. شیعه، مسیحی ها و طایفه های دیگر نمی توانند در دولت آنها باشند. حتی داعش که مدعی است از اهل تسنن است، سنی ها را قبول ندارد و مدعی است که اهل تسنن که غیر از آن هستند [مانند آن نیست]کافر هستند. بنابراین، آنها نمی توانند در چنین دولت داعشی زندگی کنند و حوادث گذشته بیانگر این مسئله است. داعش سابقه قطع کردن سر مردم و اعدام به بهانه کوچک ترین علت را دارد. چنین دینی [دین داعش]، دین خدا نیست و امکان ندارد که دین خدایی باشد و محال است که چنین دینی، دین محمد بن عبدالله (ص) باشد که رحمه للعالمین است. انسانی که دارای نهاد و سرشت انسانی باشد و اندک خواسته ای درباره آزادی و کرامت انسانی باشد، نمی تواند در سایه طرح دولت داعش زندگی کند. بنابراین، آینده چنین طرحی [طرح دولت داعش] که کارش فقط قتل و کشتار است چه می تواند باشد؟ امت اسلامی اکنون بهای گزافی را می دهد.
- حزب الله در حال به دست آوردن تجارب هجومی است، تجربه ای با اقدام نظامی مستقیم نه با جنگ چریکی
دبیر کل حزب الله لبنان درباره اینکه طرح ایجاد داعش به منظور به تحلیل بردن قدرت مقاومت و مشخصاً حزب الله طراحی شده و اسرائیل نیز از این امر خرسند است گفت: ان شاء الله، در این خصوص، جادو گریبانگیر جادوگر خواهد شد. اکنون اسرائیل و برخی دیگر درباره شمار شهدای ما در سوریه به گونه ای مضحک مبالغه می کنند که البته هدفمند است. آنها می گویند حزب الله در سوریه دچار فرسایش شده است و نیروهای آن کشته می شوند و از این دست حرفها. اما اسرائیل می گوید حزب الله در حال به دست آوردن تجربه هایی است که از زمان شکل گیری اش برای آن فراهم نشده بود. مهم ترین چیزی که برای اسرائیل نگران کننده است این نیست که حزب الله تجربه های دفاعی کسب می کند زیرا حزب الله از سال هزار و نهصد و هشتاد و دو تا سال دو هزار و حتی دو هزار و شش، در خط دفاعی بوده و تاکتیک های آن نیز تاکتیک های دفاعی بوده زیرا نه به شهرک ها حمله کرده و نه وارد خاک فلسطین اشغالی شده است اما زمانی که حزب الله وارد کارزار سوریه شد به عنوان یک تشکیلات بزرگ با سلاح های متنوع وارد شد و در آن می جنگد. حزب الله در این کارزار در مأموریت های هجومی بسیار گسترده ای شرکت می کند و بر مواضع [دشمن] تسلط می یابد و عناصر مسلح را بیرون می راند. عناصر مسلح، به ویژه بیگانگان موجود در میانشان، عناصر عادی نیستند. حزب الله آنها را از مساحت های بسیار گسترده جغرافیایی بیرون می راند. حزب الله در حال به دست آوردن تجارب هجومی است، تجربه ای زیاد در آزادسازی اراضی به وسیله اقدام نظامی پیوسته و مستقیم و نه با جنگ چریکی. حزب الله پیش از جنگ سوریه، از چنین تجربه ای برخوردار نبود. اسرائیل نیز از همین مسئله بیمناک و هراسان است. اسرائیل بر این باور است که اگر جنگی با حزب الله رخ دهد و حزب الله تصمیم بگیرد وارد منطقه الجلیل [در شمال فلسطین اشغالی] شود [چه چیزی روی خواهد داد؟]. البته وعده من درباره ورود حزب الله به الجلیل، وعده مشروط است. برخی از مردم این وعده را قاطع تلقی کردند. من گفته ام که ممکن است روزی بیاید که فرماندهان مقاومت تصمیم بگیرند نیروهای مقاومت وارد الجلیل شوند. اگر خدای نخواسته، جنگی روی دهد و فرماندهی حزب الله تصمیم بگیرد، نیروها وارد الجلیل خواهند شد. نیروهای ما پیش از این برای چنین جنگی آموزش ندیده بودند. البته برای چنین جنگی سالها تمرین کرده است. نیروی نظامی به معنای راهبردی آن، در تمرینات نظامی کمترین تجربه را به دست می آورد. در رزمایش ها و حتی اگر تیراندازی شود و گردان ها و گروهان ها وارد عملیات نظامی شوند، اینها ناشی از تمرین است، اما نیروهایی که وارد کارزار واقعی شده باشند و در آن شهید و زخمی داده باشند و متحمل دردها و خطرها شوند و شاهد حملات واقعی و آزادسازی واقعی اراضی باشند، چنین تجربه ای صرفا یک تجربه نیست بلکه عزم و اراده و شکست موانع روانی است که شجاعت و شهامت می طلبد. از این رو، اگر حزب الله از جنگ ژوئیه [سی و سه روزه] به عنوان یک قدرت منطقه ای خارج شد، از جنگ سوریه به عنوان یک قدرت بین المللی خارج خواهد شد و دارای قدرت نظامی واقعی و قدرت آزادسازی و میدانی خواهد بود، قدرتی که آن در جنگ چریکی به دست نیاورده است. این چیزی است که اسرائیل از آن وحشتاک است. اسرائیل به ظاهر خرسند و خوشحال است، اما در باطن چنین نیست.
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه درباره نزدیک شدن مواضع ترکیه و روسیه و اینکه آیا برآیند این موضوع به حل و فصل مسئله سوریه منجر خواهد شد گفت: امکان دارد چنین باشد زیرا واقعیت در سوریه این است که آنچه در این کشور روی می دهد، جنگ داخلی نیست. همه گزارش های کنونی نشان می دهد که ده ها میلیارد دلار به گروه های مسلح در سوریه داده می شود. این گزارش ها از حضور هزاران عناصر مسلح به سوریه حاکی است. چند روز پیش گزارشی اروپایی منتشر شد که حاکی است سیصد و شصت هزار عنصر مسلح بیگانه به سوریه رفته است. من درباره این رقم شک و تردید دارم و تصور می کنم که در این خصوص زیاده روی شده است، اما به هر حال ارقام بسیار زیادی مطرح می شود. اگر چنین رقمی هم درست باشد، شامل افرادی است که وارد سوریه شده و آنجا را ترک کرده اند. اما بی گمان شمار کسانی که به طور دائم یا شبه دائم در خاک سوریه هستند، ده ها هزار نفر است. اکنون در برخی مناطق که شاهد درگیری های سخت و تعیین کننده ای است، فرماندهان عناصر مسلح، سوری های مخالف نیستند بلکه بیگانه هستند، افرادی از چچن، ازبکستان، ترکمنستان و مناطق دیگر هستند و حتی عربستان سعودی نیز بر عناصر بیگانه تکیه کرده است. امروز، اهمیت ترکیه و روسیه و دیگران چیست؟ مثلا ترکیه اگر حل و فصل سیاسی را بپذیرد و اذعان کند که طرح تهیه شده درباره سوریه پایان یافته است در آن صورت داستان هایی چون نماز خواندن در مسجد اموی شام، حلب یا حتی در عراق و وارد شدن به موصل، پایان می یابد. بنابراین، ترکیه نخست باید قبول کند که این طرح پایان یافته است و آینده ای ندارد. دوم اینکه ادامه جنگ در سوریه نتیجه ای برای طرح آنها نخواهد داشت. بنابراین، باید حل و فصل سیاسی را بپذیرد. اکنون باید پرسید که جنگ در کدام مناطق سوریه است؟ در پاسخ باید گفت که جنگ اکنون در مرزهای ترکیه است. اگر ترکیه تصمیم بگیرد که مرزها را ببندد، مسئله تمام است در آن صورت آیا عربستان میلیاردها دلار را با هواپیما خواهد فرستاد؟! عناصر مسلح، تسلیحات نظامی، موشک، پول و همه امکانات و تسهیلات از مرز ترکیه وارد می شود. مهم ترین مسئله مورد بررسی در روسیه این بود که ترکیه مرزهایش را ببندد. ترکیه می گوید درصدد مشارکت در جنگ داعش است، اما از طرف دیگر مرزها را باز گذاشته است. ترکیه در خریداری نفت از داعش و ساخت صنایع و فراهم کردن تسهیلات برای آن شرکت دارد و همه ساکنان منطقه و بلکه جهان این موضوع را می دانند. از این رو، با توجه به اینکه جنگ موجود در سوریه بسیار بزرگ است، راه حل آن این است که کشورهای منطقه در عملکرد و مواضع و رفتارهای خود بازنگری کنند.
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه افزود: پنج سال پیش و ابتدای حوادث سوریه، من سخنرانی درباره داعش و اینکه جدا شده از القاعده است، داشتم و گفتم که القاعده در سوریه نام داعش و النصره به خود گرفت و النصره نیز اکنون به جیش الفتح تغییر نام داد. آن زمان من به آنها [عناصر مسلح تروریست] گفتم که اکنون شما را از سراسر جهان جمع می کنند تا با نظام سوریه و محور مقاومت بجنگید، اما پس از پایان مأموریت شما را نابود خواهند کرد. زمانی که بندر بن سلطان [رئیس پیشین سازمان امنیت و اطلاعات عربستان] به مسکو رفت و با ولادیمیر پوتین گفتگو کرد به او وعده داد که حاضر است همهی عناصر چچنی و داغستانی و همه تندروها و دیگران را از مسکو بخرد و به سوریه اعزام کند تا در آنجا بجنگند. او آن زمان به پوتین گفت که تعهد می دهد که هیچ یک از آنها زنده باز نگردند. آنها [عناصر مسلح] حتی اگر دشمن ما هم باشند، نباید چنین کرد. چنین آدمی [بندر بن سلطان]هیچ شرفی ندارد. تو [بندر] که از اسلام و دین و حکومت خدا دم می زنی، آن وقت خواهان خرید و تجارت انسان ها از داغستان و دیگر مناطق هستی تا آنها را به سوریه بفرستی تا کشته شوند! محمد بن عبدالوهاب هم که مذهب خاص توست چنین است. چنین چیزی واقعا غیر انسانی است.
سید حسن نصرالله در ادامه افزود: ما دلمان برای همه کسانی که در سوریه و در جبهه مقابل کشته می شوند می سوزد. من دلم برای اسرائیلی ها که کشته می شوند نمی سوزد، اما دلم برای آنها می سوزد چون یقینا گمراه هستند و بر این پندارند که برای جنگ در راه خدا برپایی حکومت خدا و شرع به سوریه رفته اند. بنابراین، این طرح از اساس چنین بود [که آنها را به سوریه بفرستند و در آنجا نابودشان کنند]. از این رو، آمریکا که خود داعش را ایجاد کرده است، اکنون مواضع آن را مورد حمله قرار می دهد و ممکن است روزی هم هواپیماهای ترکیه مواضع داعش را هدف حمله قرار دهند.
مجری شبکه تلویزیونی المنار در ادامه مصاحبه اختصاصی با سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان پرسید آیا اقداماتی که در حال حاضر درباره عادی سازی روابط علنی از سوی بزرگترین کشورهای عربی (با اسرائیل) صورت می گیرد جدید و غیرمنتظره است یا اینکه قدیمی و حتی قبل از تاسیس اسرائیل بوده است؟
سید حسن نصرالله پاسخ داد: آیا اصلا اسرائیل می توانست فقط به علت معادله میدانی صرف، به پیروزی برسد یا در سال هزار و نهصد و چهل و هشت تشکیل شود. اسرائیل با معامله و توافق بزرگی تشکیل شد. ساکنان اسرائیل را از همه مناطق جهان آورده اند و تبلیغات صهیونیست ها از نخستین روزها این است که شما به سرزمین رویاها می روید. این سرزمین رویاها و یک کشور کوچک چگونه است در حالی که یک میلیارد مسلمان پیرامون آن هستند. بدون وجود تضمین ها، چگونه می توان این را تصور کرد؛ تضمین هایی مبنی بر اینکه همه این هایی که در اطراف آن هستند در خدمت آن باشند و از آن دفاع کنند و تنها ملت فلسطین است که بهای آن را می پردازد. زمانی که صهیونیست ها آمدند براین اساس آمدند. من نمی گویم عرب ها عاجز هستند. عرب ها عاجز نبودند. زمانی که بین دو طرف جنگ رخ می دهد چگونه عرب ها عاجز هستند در حالی که نیروی هوایی، تانک، افسر، سرباز، مهمات و امکانات زیادی دارند. عرب ها در جنگ با اسرائیل نبودند، زیرا تصمیم سیاسی وجود ندارد. هر روز به ارتش های عربی توهین می شود. هیچ روزی ارتش های عربی عاجز یا ضعیف یا ترسو نبودند و اینگونه نبود که حتی حداقل تجهیزات را نداشته باشند اما همیشه تصمیم سیاسی این بوده که جنگ با اسرائیل ممنوع است. حمایت از کسانی که با اسرائیل می جنگند، ممنوع است. از سال هزار و نهصد و چهل و هشت تا به امروز هر کسی که از این تصمیم سرپیچی کرده بهای آن را پرداخته است. در مصر بهای آن را می پردازند. در سوریه بهای آن را می پردازند. در ایران بهای آن را می پردازند. در لبنان، فلسطینی ها بهای آن را می پردازند. اما کسانی که از این تصمیم سرپیچی نکنند از حمایت و مشروعیت برخوردار می شوند در حالی که در عمرشان انتخابات برگزار نکرده اند. به آن ها از سوی مهد دموکراسی در جهان، مشروعیت کامل داده می شود. این روند اینگونه آغاز شد و ادامه یافت. یعنی اسرائیل اینگونه تاسیس شد و اینگونه هم باقی ماند. این رژیم های عربی، ارتش های عربی را مهار کرده اند. اگر این رژیم ها فروبپاشند و هرج و مرج کل منطقه را فرابگیرد، چه کسی را می بلعد، اسرائیل را می بلعد. می دانید کسی که برای دیگران چاه می کند خودش در آن می افتد. چه کسانی از سال هزار و نهصد و چهل و هشت از اسرائیل حمایت و دفاع می کنند؟ رژیم ها (رژیم های عربی) و ارتش های رژیم ها. اگر این رژیم ها نابود شوند و ارتش های این رژیم ها از بین بروند و حتی اگر ملت ها درگیر هرج و مرج شوند اما در جایی در بین این ملتها، کسانی هستند که از جنگ با اسرائیل دست برنخواهند داشت و فلسطین را تنها نخواهند گذاشت و از آزادسازی قدس و اقامه نماز در مسجد الاقصی چشم پوشی نخواهند کرد. حتی از دل این هرج و مرج، کسانی هستند که این کارها را انجام دهند. در نتیجه این هرج و مرجی که هدفمند نامیده اند سرانجام منافع آمریکا را از بین خواهد برد و سرطانی را که در منطقه به وجود آورده اند و نامش اسرائیل است، نابود خواهد کرد.
مجری شبکه در ادامه گفت: فکر نمی کنیم اکنون عادی سازی روابط عربستان سعودی (با اسرائیل) مورد اختلاف باشد، زیرا نشنیده ایم این گروهها به موضوع عادی سازی روابط اعتراض کنند.
دبیرکل حزب الله در این باره اظهار داشت ممکن است این موضوع مورد بحث باشد و آن را مطرح کرده باشند و ممکن است لحن متفاوت بوده باشد اما فکر نمی کنم جنبش مقاومت فلسطینی وجود داشته باشد که همواره به مقاومت اعتقاد داشته باشد- موضوع مذاکرات مساله دیگری است- همواره به گزینه مقاومت اعتقاد داشته باشد و بتواند در برابر موضوع عادی سازی روابط سکوت کند. ما همواره به روابط علاقمندیم و تماس هایی وجود دارد و همکاری در برخی زمینه ها همچنان به قوت خود باقی است. اما از نظر ما، موضوع فلسطین جدا از مسائل دیگر است. هر جنبش مقاومتی که با اسرائیل بجنگد حتی اگر با آن در پرونده سوریه و پرونده عراق و پرونده یمن و پرونده بحرین و هر پرونده دیگری اختلاف نظر داشته باشیم، نقاط مشترک ما بیشتر از نقاط مورد اختلاف است. زمانی که درباره مساله فلسطین با کسی اتفاق نظر داریم این موضوع به تنهایی بسیار بزرگتر از یک میلیون پرونده ای است که ممکن است درباره آن ها اختلاف نظر داشته باشیم.
مجری شبکه در ادامه پرسید: آیا با توجه به خصومت ها و شکافی که بین کشورهای عربی و بین مقاومت و رژیم های عربی وجود دارد و عمیق تر می شود، جایی برای اصطلاح وحدت اسلامی باقی مانده است؟
سید حسن نصرالله اظهار داشت: اوضاع سخت و دشوار است اما همیشه اوضاع دشوار بوده و امکان پشت سرگذاشتن آن وجود داشته است. من معتقدم اوضاع به اندازه ای که در برخی رسانه ها ترسیم می شود مصیبت بار نیست، حتی اوضاع سنی و شیعه. یعنی در سخن گفتن از دودستگی و اختلاف میان سنی و شیعه، زیاد مبالغه می شود. برخی رسانه ها به این موضوع دامن می زنند.
تا به امروز صدها میلیون مسلمان به عنوان مثال در اندونزی و بنگلادش و مالزی نبرد موجود را نبرد مذهبی نمی دانند بلکه این نبرد سیاسی بین قدرت های سیاسی است. مهم تر از آن این است که امروز بخش زیادی از افرادی که در سوریه می جنگند سنی هستند و از نظام حمایت می کنند و در ارتش و دستگاههای امنیتی و نیروهای دفاع مردمی و دفاع ملی و تشکیلات مردمی هستند. آن ها سنی هستند و می جنگند. این توصیف که این درگیری سنی و شیعه است، نادرست است. چه چیزی از مهم ترین عوامل پیروزی در فلوجه بود؟ کسانی که در فلوجه جنگیدند نیروهای عراقی و پلیس و نیروهای بسیج مردمی و بسیج عشایری و نیروهای عشایری بودند. یعنی سنی ها در فلوجه جنگیدند و این فلوجه در برابر آمریکایی ها ایستاد. کاری که داعش با عشایر سنی عراق انجام داد بدتر از کاری بود که با برخی از شیعیان و ایزدی ها انجام داد. امروز به عنوان مثال برخی اعتراض می کنند که نمی خواهیم نیروهای بسیج مردمی در آزادسازی موصل شرکت کنند بلکه می خواهیم نیروهای بسیج عشایری شرکت کنند. این بدان معناست که نیروهای بسیج عشایری سنی با داعش می جنگند. در نتیجه این درگیری سنی و شیعه نیست. این سنی ها با داعش می جنگند. حتی اگر به درگیری کردها و داعش نگاه کنیم. آیا کردها شیعه هستند. بیشتر کردها سنی هستند. خوب درگیری کردها و داعش، این سنی و آن هم سنی است. تلاش برای توصیف این نبرد به عنوان نبرد سنی و شیعه، کار رسانه های سعودی و در درجه اول با حمایت مالی خلیجی ها است.
مجری شبکه در ادامه مصاحبه پرسید مردم خسته شده اند و می خواهند این اوضاع هر چه سریعتر پایان یابد.
سید حسن نصرالله ادامه داد: ان شاء الله، این فتنه با شکست مواجه خواهد شد. این طرح به نتیجه نمی رسد. یکی از شرطهای پیروزی نزد خداوند تبارک و تعالی این است که خداوند پیروزی را به کسانی اعطا می کند که شایسته آن باشند. یعنی به کسانی اعطا می کند که آن را حفظ کنند و به خوبی از آن بهره ببرند نه اینکه از آن سوء استفاده کنند. ممکن است این مصیبت تجربه بسیار بزرگی باشد تا در آن خوب و بد مشخص شود و نقاب ها از چهره بیفتد زیرا ممکن است برای پیروزی بزرگ و سرنوشت سازی در موضوع اسرائیل آماده شویم که باید این پیروزی به امت و ملت ها و نیروهایی اعطا شود که شایسته آن باشند.
مجری شبکه پرسید آیا این پیروزی نزدیک است؟
سید حسن نصرالله پاسخ داد: از نظر من، دور نیست. جنگ ژوئیه ضعف واقعی اسرائیل را فاش کرد. اسرائیل پشت ترس و همدستی و توطئه موجود در جهان عربی پنهان شده بود اما این واقعیت فاش شد. پیروزی سال دو هزار برای افشای واقعیت ها کافی نبود و سال دو هزار و شش آن را فاش کرد. اسرائیل اکنون با تنگنا و بحران راهبردی واقعی مواجه است که به رهبری آن و ارتش آن و مردم آن و ... ارتباط دارد. سال دو هزار و شش به ستون فقرات و اساس آن ضربه وارد کرد. پیروزی سال دو هزار طرح «اسرائیل بزرگ» را با شکست مواجه کرد و سال دو هزار و شش طرح «اسرائیل بزرگتر» را به شکست کشاند بنابراین بعد از گذشت ده سال، اسرائیل قادر نیست مشکل اساسی و واقعی را که همچنان به قوت خود باقی است برطرف کند به همین علت می گویم در سال دو هزار و شش به اساس رژیم اسرائیل و طرح اسرائیل ضربه وارد شد در نتیجه تسلیحات مشکل آن را حل نکرد. من با توجه به سخنان مسئولان اسرائیلی در سه چهار هفته گذشته به این نتیجه گیری رسیدم. اسرائیل در برابر تحولات منطقه ای مشخص یا تحولات بین المللی مشخص نمی تواند باقی بماند. در نتیجه تحولات مشخص نه به شرط جنگ فراگیر یا منطقه ای بلکه در نتیجه تحولات مشخص، این سرزمین رویاها نیست و آینده از آن آنها نیست. به غیر از درگیری عربی-اسرائیلی و موضوع مقاومت، مشکلاتی در جامعه اسرائیل وجود دارد و با فروپاشی درونی مواجه است. رئیس مخالفان از نژادپرستی در جامعه اسرائیل نه ضد فلسطینی ها بلکه ضد یکدیگر سخن می گوید. یک سری عوامل فروپاشی درونی وجود دارد که اکنون در جامعه اسرائیل بیشتر می شود. مقاومت و محور مقاومت و عزم و اراده مقاومت که آن ها نخواهند توانست آن را از بین ببرند، عامل اساسی خواهد بود. می توانند در سوریه و یمن و لبنان جنگ به راه بیندازند اما بعد از همه این ها، نه آمریکا و نه اسرائیل و نه همه این وابستگان آمریکا و اسرائیل نمی توانند به روح مقاومت در ملت های ما و امت ما آسیب برسانند. تا زمانی که این روح مقاومت وجود داشته باشد اسرائیل آینده ای نخواهد داشت.
دبیرکل حزب الله انجام تکلیف الهی را از اصولی ترین مبانی حزب الله خواند
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در پاسخ به سوالی درباره اینکه «سید مقاومت و پیروزی» نامیده می شود گفت: این صفات را مردم به ما می دهند و موضوعی رسمی نیست. همیشه بنابر این بوده است که برای هر جنبش و فعالیت و جنگ و جریانی، یک سمبل ایجاد شود. اما اینکه پیروزی را به آن شخص سمبل ارجاع دهیم نادرست حتی اگر آن شخص، سید مقاومت و پیروزی هم نام داده شده باشد. در حقیقت، پیروزی ها از سوی خدا بوده و به همه مردم تعلق دارد. همه کسانی که فکر کردند، برنامه ریزی کردند، تجهیزات فراهم کردند، نیروها را آماده کردند، جنگیدند، مقاومت کردند، به شهادت رسیدند، مجروح شدند، مهاجرت کردند، آواره شدند و پایدار ماندند در این پیروزی نقش داشته اند. من سرور و آقای این برادران نیستم بلکه من برادر آنها هستم و افتخار می کنم، زیرا که این جوانان هستند که پایه مقاومت و پیروزی هستند و از اینکه من را در جمع خود راه داده اند متشکرم. مردم و جوانان مقاومت، پیروزی ساز بودند و سید مقاومت هستند.
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه درباره اینکه مردم تونس در زمان جنگ 33 روزه به حمایت از حزب الله پرداختند، گفت: یکی از نقاط روشن تاریخ مقاومت و حامیان آن، فعالیت مردم تونس بویژه در ماه های کنونی است.
مجری المنار در ادامه از سید حسن نصرالله پرسید، چگونه است که شما به عنوان سید مقاومت مطرح می شوید اما باز هم در برابر رزمندگان و مردم تواضع می کنید؟
نصرالله پاسخ داد: محبت ما و مردم دو طرفه است. من به مردم احترام می گذارم و اندوه آنها را اندوه خود می دانم و در شادی آنها شاد هستم. من یکی از همین مردم و فرزند آنها هستم. مردم بر اساس اصول و مبناهای خاصی دیگران را دوست دارند ولی در نهایت همه این امور به خداوند باز می گردد. اینکه مردم به ما احترام می گذارند مسئولیت ما را سنگین تر می کند. در درجه اول باید بدانیم که این موضوع از فضل پروردگار است و باید او را شکر کنیم.
مجری برنامه گفت: برخی می گویند که سید حسن نصرالله چگونه این همه صبر دارد و آیا هیچگاه قلبش به درد نمی آید؟
دبیرکل حزب الله پاسخ داد: ما خاک پای انبیاء و اولیای بزرگ خدا هستیم. آنها هم خشم داشتند و دلشان به درد می آمد اما نکته مهم صبر است. خداوند به ما دستور داده است که صبر داشته باشیم همان گونه که به نماز و روزه و جهاد دعوت کرده است. باید در برابر توطئه ها، پشت پا زدن ها، تحریم اقتصادی و مالی، ترس، خیانتها و اهانتها صبر داشته باشیم و این، وظیفه ماست و جهاد در راه خدا محسوب می شود. جهاد فقط به معنای در دست گرفتن سلاح نیست بلکه مردمی که صبر و مقاومت پیشه می کنند هم رزمنده و مجاهد هستند. فرونشاندن خشم هم بخشی از صبر است. صبر حتی بر تقوا مقدم است. بدون صبر نمی شود در برابر گناه ایستاد. اگر کسی به شما اهانتی کند، در وهله اول، نادیده گرفتن این مساله، مصداق فرو بردن خشم است و در وهله بعدی بخشیدن آن فرد است. ما در مکتب ائمه در س آموخته ایم و از آنها چگونگی برخورد با اهانت ها و مشکلات را یاد گرفته ایم که نمونه بارز آن در صحرای کربلا و پس از آن در اسارت خاندان پیامبر بود.
مجری المنار گفت: میان رهبر و الگو تفاوت وجود دارد، الگو، ویژگی های بسیار خاصی دارد، شما چگونه به الگو تبدیل شده اید؟
نصرالله پاسخ داد: من الگو نیستم و اینکه به این نام خوانده می شوم به افرادی مربوط است که می گویند. من تلاش می کنم در همه زمینه ها به وظیفه خود عمل کنم. مردم باید از همه فرصتهای خود در دنیا برای آخرت استفاده کنند. یکی از نامهای آخرت «یوم الحسره» است که مردم حسرت می خوردند که چرا از دنیا به خوبی برای آخرت استفاده نکردند. در دنیا باید وظیفه را شناخت و به خوبی به آن عمل کرد. برخی می گویند که مقاومت در لبنان اختیار است یا قَدَر الهی؟ من می گویم پیش از اینکه اختیار باشد یا اجبار، یک وظیفه است که در قیامت باید در مورد آن پاسخگو باشیم. ما وظیفه داریم از لبنان دفاع کنیم. اسرائیل به شهرهای ما حمله می کرد و مردم را می ربود و با توپخانه روستاها را هدف قرار می داد و به لبنان اجازه نمی داد از منابع نفتی خود استفاده کند. در این شرایط آیا همه مردم وظیفه دفاع از لبنان را ندارند؟ دولت لبنان باید از نفت و گاز و تمامیت ارضی لبنان دفاع کند اما می بینیم حتی در موارد کوچک مانند جمع آوری زباله از خیابان ها هم با مشکل مواجه می شود. اگر دفاع نکنیم باید زیر سایه ظلم و اشغال زندگی کنیم. ما به سوریه رفتیم چون وظیفه داشتیم. اگر به سوریه نمی رفتیم و دوشادوش برادران سوری نمی جنگیدیم، گروههای تکفیری، سوریه را تصرف می کردند و بعد از آن به سراغ لبنان و همه منطقه می آمدند و همه چیز را نابود می کردند. خلاصه همه اصول حزب الله، عمل به وظیفه است. فرهنگ داخلی مقاومت از نوجوانان گرفته تا سالخوردگان، انجام تکلیف است. ما در این دنیا باید به تکلیف الهی و شرعی خود عمل کنیم. بنابر این نام گروه ما انجام تکلیف شرعی است که برخی افراد (گروه 14 مارس) همین موضوع را دستمایه تمسخر قرار می دهند.
دبیر کل حزب الله لبنان با اشاره به تبلیغات و فشارهای گسترده ضد شبکه المنار تاکید کرد: تلویزیون المنار باید به خط سیر خود در برابر هجمه های مختلف ادامه دهد و مانند جبهه النصره دنبال تغییر نام یا لوگو نباشد.
سید حسن نصرالله در ادامه گفتگوی اختصاصی با تلویزیون المنار درباره زندگی شخصی اش، از جمله شیوه مطالعه کتاب های مختلف و اشعار با مضامین عرفانی گفت: بعضی وقتها به مطالعه شعر نیز می پردازم، اما اکنون در برهه کنونی نه. اکنون ما در جنگی بزرگ و مصیبت بزرگی چون داعش، القاعده، افکار تکفیریها و رویارویی با تکفیری ها هستیم. البته، ما باید همیشه مواضع و شرایط اسرائیل را مورد مطالعه قرار دهیم زیرا جنگ واقعی ما با اسرائیل است.
وی اضافه کرد: شیوههای مطالعه مختلف است. یکی از بزرگان به نقل از شهید سید محمد باقر صدر که ایشان و شهید سید عباس موسوی از استادان من بودند، درباره شیوه مطالعه می گفت پیش از تمام کردن یک کتاب، مطالعه کتاب دیگر را آغاز نکنید، اما شیوه دیگری نیز که سید عباس موسوی داشت و در نجف به ما می گفت، این است که مطالعه مانند عبادت است. به همان شکل که عبادت می کنید، به همان شکل نیز مطالعه کنید؛ همان طور که عبادت به یک روش محدود نیست، کتاب خواندن نیز چنین است. عبادت به شیوه نماز خواندن، انجام دادن واجبات، مستحبات، گرفتن روزه مستحبی و واجب، پرداختن صدقه، و پرداختن به دعا و رفتن به حج است که انسان مختار است هر یک را که خواست انتخاب کند و خود را ملزم به یک شیوه خاص نکند. نباید مطالعه یک کتاب را بر خود تحمیل کرد بلکه در میانه کتاب، می شود درباره موضوع اخلاق، سیاست یا فقه مطالعه کرد.
وی درباره شبکه المنار و حملات و تحریمها ضد آن گفت: حملات به شبکه المنار و تحریم آن، بخشی از حملات به محور مقاومت اعم از مردم، دولت ها، ارتش ها و گروه های سیاسی، تاجران و شرکت های اقتصادی و بانک هاست. هر کسی که با مقاومت در ارتباط باشد، مورد حمله قرار می گیرد. المنار نیز به این اعتبار که نوک پیکان است و تحولات را آن طور که هست و بدون ملاحظه، بازگو می کند، در معرض انواع حملات است. همچنین، المنار نقش بسیار مهم و بزرگی در پشتیبانی از عرصههای میدانی دارد. همچنین، به این علت که متعلق به حزب الله است- که ما این موضوع را کتمان نمی کنیم و با شفافیت تمام بازگو می کنیم- مورد حمله قرار می گیرد. بنابراین، این حملات بخشی از جنگ نامحدود ضد ماست و نتیجه این حملات نیز به نتیجه جنگ بستگی دارد. من به همه برادران و خواهران که در المنار کار می کنند می گویم که با وجود همه فشارها و تحریم ها، شبکه باید به خط سیر خود ادامه دهد. ما باید با تلویزیون یا اینترنت یا هر وسیله ای دیگر برای رسیدن به هدف تلاش کنیم. المنار به عنوان یک هدایتگر باید به مسیر خود ادامه دهد. ممکن است فردی بگوید که تلویزیون با لوگوی جدیدی ایجاد کنید و نام المنار را مانند جبهه النصره تغییر دهید، پاسخ ما این است که خیر و المنار همین المنار با تاریخ، جانفشانی ها، حملات ضد آن، تجربیات، حضور آن در عرصه که در این راه شهید داده است، باید به راه خود ادامه دهد. ما باید در پی یافتن راهی برای شکستن این تحریم ها باشیم همان طور که پیش از این مورد تحریم هایی بودیم و آنها را شکستیم و ان شاء الله این تحریم ها نیز در آینده شکسته خواهد شد.
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه افزود: انسان باید ایمان داشته باشد که هر چیزی که در پهنه این جهان است، به دست خداوند سبحان و تعالی است و هیچ چیزی در جهان دچار تغییر و تحول نمی شود مگر به اذن خداوند و حتی حاشیه آزادی که به انسان داده شده است، به خواست خداوند است. انسان به آنچه عمل می کند مجبور نیست بلکه در آنچه می کند مختار است. انسان خود به خواست خود کفران یا دعا می کند، اما این حاشیه آزادی نیز به اذن خداوند به او داده شده است.
نظر شما