همه مکاتب بشری و ادیان آسمانی بر کسب علم و دانش تأکید دارند و پیشرفت و ترقی در مسیر علم را افتخار آمیز میشمرند. لکن بدون تردید، دین مبین اسلام بیش از هر دین و آیین دیگری به علم بها داده و انسانها را به تعلیم و تعلّم فراخوانده است.
دهها آیه در قرآن کریم و صدها حدیث در مجموعه ارزشمند سخنان اهل بیت عصمت(ع) در بیان اهمیت علم، جایگاه، تعریف، اقسام، شرایط و مسائل علم و آموزش و نیز مذمت جهل و آثار آن آمده است. با نگاهی گذرا به این مجموعه گرانسنگ و مقایسه آن با دیگر مکاتب، میتوان دریافت که هیچ مکتبی این همه توصیف و تأکید، آن هم با این مضامین بلند درباره علم ندارد.
قرآن کریم بر اهمیت علم، برتری علما و رفعت مقام آنان تصریح کرده و فرموده است: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛ خداوند کسانى را که ایمان آوردهاند و کسانى را که علم به آنان داده شده، درجات عظیمى مىبخشد.» (مجادله / 11)
واژه «دَرَجاتٍ» که مطلق و بدون تعیین حد خاص برای آن به کار رفته است، در ادبیات قرآن کریم حاکی از عظمت و بزرگی آن است. در تفسیر این آیه شریفه، ابوذر گوید: پیامبر(ص) فرمود:«ای اباذر! طالب علم را خدا و ملائکه و پیامبران دوست میدارند و علم را دوست نمیدارد، مگر انسان با سعادت. پس خوشا به حال طالب علم، روز قیامت و کسی که از خانه اش خارج شود تا دری از علم را به روی خود بگشاید.
خداوند متعال به هر قدمش ثواب شهیدی از شهدای بدر را مینویسد و طالب علم حبیب خداست و کسی که علم را دوست داشته باشد، بهشت بر او واجب میشود و صبح و شام در رضای خدا به سر میبرد و از دنیا خارج نمیشود، مگر آنکه از کوثر مینوشد و از میوه بهشت میخورد و در جنت رفیق حضرت خضر(ع) خواهد بود.» سپس حضرت فرمود: همه این فضیلتها، تحت این آیه قرآن است که فرمود: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ».
تردیدی نیست که مقام علما نزد خداوند، همچون سایر مردم نیست و هرچه انسان عالمتر باشد، مقام و منزلت او نزد خدا بیشتر است. قرآن کریم علاوه بر آیه فوق در سوره زمر نیز به این مطلب مهم اشاره فرموده: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ؛ آیا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند یکسانند؟» و امام صادق(ع) نیز فرموده است: برتری عالم بر عابد مانند برتری ماه شب چهارده بر دیگر ستارگان است.»
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر آیه فوق مینویسد: «در این معنا هیچ تردیدى نیست که لازمه رفعت بخشیدن خدا به بندهاى از بندگانش، زیادتر شدن قرب او به خداى تعالى است و این خود قرینه و شاهدى است عقلى بر اینکه مراد از اینهایى که موهبت علمشان دادهاند، علمایى از مؤمنین است.
بنابراین، آیه شریفه دلالت مىکند بر اینکه مؤمنین 2 طایفه هستند: یکى آنهایى که تنها مؤمناند، دوم آنهایى که هم مؤمناند و هم عالم، و طایفه دوم بر طایفه اول برترى دارند؛ همچنانکه در جاى دیگر فرموده: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ».
علم و خلافت الهی
قرآن کریم در آیات 31 تا 35 سوره بقره، جریان خلقت حضرت آدم(ع) و مقام خلیفه اللهی او را بیان کرده است که در این آیات، نکات بسیار مهمی در زمینه جایگاه علم و علم آموزی و مقام معلم و متعلم وجود دارد. ابتدا نگاهی به آیات و ترجمه آن میکنیم و سپس به برخی نکات مهم آن اشاره میکنیم:
«[به خاطر بیاور] هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمین، جانشینى قرار خواهم داد.»
فرشتگان گفتند: [پروردگارا!] آیا کسى را در آن قرار مىدهى که فساد و خونریزى کند! ما تسبیح و حمد تو را به جا مىآوریم و تو را تقدیس مىکنیم. پروردگار فرمود: من حقایقى را مىدانم که شما نمىدانید. سپس علم اسماء (علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات) را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست مىگویید، اسامى اینها را به من خبر دهید! فرشتگان عرض کردند: منزهى تو! ما چیزى جز آنچه به ما تعلیم دادهاى، نمىدانیم. تو دانا و حکیمى.
فرمود:اى آدم! آنان را از اسامى [و اسرار] این موجودات آگاه کن! هنگامى که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید و آنچه را پنهان میداشتید؟ و [یاد کن] هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: براى آدم سجده و خضوع کنید! همگى سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید، [و به خاطر نافرمانى و تکبرش] از کافران شد.»(بقره/32-30)
1 - علم لازمه خلافت و جانشینی خداوند: خلافت و جانشینی خدا در بین خلق، صرفا یک مقام تشریفاتی نیست، بلکه خلیفه خدا کسی است که اولاً از اوامر و نواهی الهی آگاه باشد و ثانیاً توان اجرای آن را در بین خلق داشته باشد. کسی که نه عرفان کامل به خداوند و اسمای او و نه شناخت کافی به مخلوقات و افعال خداوند دارد، نمیتواند جانشین خدا در بین خلق باشد.
از این رو میبینیم خداوند متعال وقتی میخواهد خلیفه بیافریند، همه اسما یعنی هر علمی را که لازمه خلیفه اللهی است، به او میآموزد: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها».کسی که میخواهد جانشین خدا باشد، باید از همه چیز آگاه باشد؛ مثلا رسولان خدا و مقامات و اهداف آنها را بداند تا بر خلاف سایر انبیا حرکت نکند و تضاد در بین آنان پیش نیاید و باید مؤمنان را از کفار بازشناسد تا در ارشادات و تشویقها و تهدیدها و بشارت و انذار، دچار خطا نشود و نیز باید همه موجودات و نیازهای آنان را بشناسد تا بتواند جانشین خدا و حکم او، حکم خدا باشد.
بدین رو در برخی احادیث اهل بیت(ع) ، اسماء در آیه شریفه به اسمای انبیا، ائمه، شیعیان و در برخی دیگر به اسمای زمینها، کوهها، رودها، نباتات، درختان و حیوانات تفسیر شده است. نیز در حدیثی، امام صادق(ع) در پاسخ به سؤال از آیه شریفه، با دست خود به آن سو و این سو اشاره کرده و همه چیز را مصداق تعلیم خداوند به حضرت آدم(ع) دانستند. همه این احادیث نشانگر جامعیت علم آدم(ع) است که لازمه جانشینی خداست.
2 - علم، سبب برتری جانشینان خدا:تردیدی نیست که خلیفه و جانشین خداوند در عالم خلقت باید بر سایر مخلوقات شرافت و برتری داشته باشد، وگر نه ترجیح بلا مرجح میشود که از دید حکمت لغو است و لغو در افعال خداوند متعال راه ندارد. بنابر این انبیا و ائمه(ع) که خلفا و جانشینان خدا بر خلق هستند، باید بر سایر مخلوقات برتری داشته باشند.
اکنون این سؤال مطرح میشود که وجه برتری خلفای خدا بر دیگر مخلوقات چیست؟ از دیدگاه قرآن کریم، این «علم» است که سبب برتری و بزرگی خلفا و جانشینان خداست؛ هر مخلوقی که نسبت به اسما و صفات و نیز افعال خداوند، عالمتر باشد و از مخلوقات او آگاهی داشته باشد، برتر و در نتیجه جانشین خدا بر خلق است؛ چنانکه علم حضرت آدم را دلیل برتری او بر ملائکه دانسته و با آنان احتجاج کرده و فرموده است: اگر راست مىگویید، اسامى اینها را به من خبر دهید!» و ملائکه نیز در پاسخ به عدم علم خود در برابر علم آدم(ع) که همان علم الهی بود، اقرار کرده و راه تواضع را پیش گرفته، گفتند:« منزهى تو! ما چیزى جز آنچه به ما تعلیم دادهاى، نمىدانیم. تو دانا و حکیمى.»
3 - علم سبب وجوب اطاعت و تواضع دیگران: نکته دیگری که در آیات فوق وجود دارد و حاکی از بلندی جایگاه علم و تعلیم و تعلم است، سجده ملائکه بر آدم(ع) به سبب برتری او از حیث علم است. بعد از آنکه خداوند متعال علم اسما یعنی تمام علوم لازم برای خلیفه اللهی را به حضرت آدم(ع) آموخت و از ملائکه خواست که از آن علوم و اسما خبر دهند و آنان گفتند: «ما چیزى جز آنچه به ما تعلیم دادهاى، نمىدانیم» خداوند به حضرت آدم(ع) دستور داد که از آن علوم به ملائکه بیاموزد:« فرمود: اى آدم! آنان را از اسامى [و اسرار] آگاه کن!»
حضرت آدم(ع) در مقام معلمی ملائکه، از آن اسما به ملائکه آموخت و در نتیجه عالمتر بودن آدم(ع) از ملائکه به اثبات رسید، لذا خداوند به ملائکه دستور داد بر آدم(ع) سجده کنند:« و [یاد کن] هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده و خضوع کنید!» همگى سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید و [به خاطر نافرمانى و تکبرش] از کافران شد.»
سجده بالاترین مظهر تواضع و تسلیم است؛ یعنی ملائکه موظف شدند که تسلیم آدم (ع) باشند و طبق آیات قبل مکلف شدند علم را از حضرت آدم (ع) بیاموزند. از این جهت خدا همه انبیا را معلم بشر دانسته و بر تمام بشر واجب کرده که علم و حکمت بیاموزند و از دستورات آنان اطاعت کنند تا به سعادت دنیوی و اخروی نایل شوند.
علم آموزی، هدف بعثت انبیا
از جمله نکاتی که اهمیت فوق العاده علم و علم آموزی را از دیدگاه قرآن کریم اثبات میکند، این است که تعلیم بشر توسط پیامبران را هدف بعثت آنان ذکر کرده است: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد [و نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزاند؛ هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند.» (آل عمران / 64)
بشر بدون تعلیم از سوی پروردگار متعال در جهالت است و تنها خالق هستی است که به همه خیر و شرها، صلاح و فسادها، سعادت و شقاوتها، و ... عالم است و بر اوست که آفریدههای خود را از جهالت خارج کند و به سوی حق و سعادت رهنمون شود.
بی تردید خداوند متعال بدون کوچکترین اهمال، هدایت و تعلیم بشر را به بهترین وجه ممکن انجام داده است: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ؛ خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود، انسان را آفرید و به او بیان را آموخت.»لکن خدواند متعال برخی را خود تربیتکرده و آنان را رسولان خود قرار داده و دیگر انسانها را به دست انبیای خود تعلیم داده است؛ چنانکه در آیه فوق و آیات مشابه، تعلیم بشر توسط پیامبران را یکی از اهداف بعثت ذکر کرده است.