اينها را مرد 35سالهاي كه به اتهام قتل برادر بزرگش دستگير شده است، ديروز در برابر بازپرس جنايي مطرح كرد.ماجرا از اين قرار بود كه 19مرداد ماه گزارش يك حادثه آتشسوزي در شهركي در تهران به آتشنشاني اعلام شد و آتشنشانان با حضور در محل به مهار آتش پرداختند. در جريان اين حادثه آتشسوزي، 2برادر دچار سوختگي شده بودند كه براي درمان به بيمارستان سوانح و سوختگي منتقل شدند. از سويي كارشناسان پس از بررسيها اعلام كردند كه حريق عمدي بوده است و در چنين شرايطي گزارش اين آتشسوزي مرموز در اختيار مأموران كلانتري تهرانسر قرار گرفت. تحقيقات پليسي حكايت از اين داشت كه آتش در انبار دارو رخ داده است. آنطور كه مشخص بود 3برادر خانهاي قديمي را به انباردارو تبديل كرده و داروها را در عطاريها ميفروختند. شاهدان كه كارگران انبار بودند ميگفتند روز حادثه يكي از برادرها، به روي 2برادر ديگرش بنزين ريخته و آنها را به آتش كشيده است. اما هنوز معلوم نبود ماجرا چه بوده است؟ بههمين دليل تحقيقات براي رازگشايي از آتشسوزي مرموز ادامه پيدا كرد.
- اظهارات مقتول پيش از مرگ
كارآگاهان در مرحله بعد راهي بيمارستان شدند تا به تحقيق از 2برادر بپردازند. يكي از آنها كه بهصورت سطحي آسيب ديده بود ميگفت: برادرانم با هم درگيري داشتند تا اينكه روز حادثه متوجه شدم يكي از آنها بنزين داخل كارگاه ريخته و برادر ديگرم را آتشزده است. من هم زماني كه به كمك برادرم رفتم دچار سوختگي سطحي شدم. مأموران سراغ مصدوم ديگر كه بهشدت آسيب ديده بودند رفتند.
او كه به سختي حرف ميزد به مأموران گفت: مدتي ميشد كه با برادرم اختلاف پيدا كرده بودم. او يك سال از من كوچكتر بود و چون شريك كاري بوديم در همه كارهاي من دخالت ميكرد. مدتي قبل هم، مقداري جنس خريدم و با هم بر سر سرمسائل مالي اختلاف پيدا كرديم. براي همين روز حادثه به محل كارم آمد و بعد از درگيري، روي من و جنسها بنزين پاشيد. در يك چشم برهم زدن كبريت كشيد و فرار كرد.
- اشك پشيماني
درحاليكه تحقيقات در اين خصوص ادامه داشت 15روز پس از حادثه، يكي از برادرها بهدليل شدت صدمات به كام مرگ رفت و پرونده جنايي پيش روي قاضي ايلخاني بازپرس شعبه هشتم دادسراي جنايي تهران تشكيل شد. با دستور قاضي جنايي متهم پرونده دستگير شد و ديروز براي انجام تحقيقات به دادسرا منتقل شد.
او كه مدام گريه ميكرد در بازجوييها منكر اتهام قتل عمدي شد و درخصوص جزئيات ماجرا گفت: چند وقتي ميشد كه با برادرانم كار ميكردم. آنجا انبار دارو شده بود و بيشتر داروها را در عطاري ميفروختم. معمولا بعضي از داروها را در پوكههاي كپسول ميريختيم و در عطاريها يا بازار سياه دارو ميفروختيم. چند روز پيش از حادثه، متوجه شدم كه تاريخ مصرف پوكههاي كپسول گذشته است، براي همين به برادرم گفتم و درخواست كردم كپسولها را از اين بين ببرد.
اما برادرم زير بار نميرفت، اصرار داشت كه اين پوكهها تاريخ مصرف ندارند و مانعي براي مصرف آنها وجود ندارد. اما من اصرار به نابودي آنها داشتم. تا اينكه روز حادثه درحاليكه بنزين همراهم بود به انبار رفتم. وي با گريه ادامه داد: باز هم به برادرم اولتيماتوم دادم تا پوكهها را از بين ببرد اما او اعتنايي نكرد؛ بنابراين با هم درگير شديم و من بنزين را روي پوكهها در انبار ريختم، چون ميخواستم آنها را آتش بزنم. بعد از آن از انبار بيرون آمدم و گويا برادرم كه بنزين روي پايش پاشيده بود سر خورده و آتش به پاهايش سرايت كرده بود و همين باعث سوختگي او شده اما من واقعا فكرش را نميكردم جانش را از دست بدهد.
در ادامه جلسه، قاضي جنايي از متهم پرسيد كه چرا در مدت 2هفتهاي كه برادرت در بيمارستان بود به ملاقات وي نرفتي؟ متهم پاسخ داد: من از بستگانم شنيدم كه همسر برادرم بهشدت از دست من عصباني است و با خود گفتم اگر در بيمارستان آفتابي شوم ممكن است برخورد بدي با من داشته باشد. همين شد كه بيخيال شدم، اما در اين مدت واقعا ناراحت بودم و اميد داشتم كه بهزودي حالش خوب و مرخص شود.به گزارش همشهري، هماكنون متهم با قرار قانوني در اختيار مأموران اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفته است و تحقيقات در اين خصوص همچنان ادامه دارد.
نظر شما