سؤال این نیست که آیا چنین اتفاقی خواهدافتاد یا خیر، بلکه مسئله این است که این فاجعه کی روی میدهد و آیا اصلا میشود جلوی آن را گرفت یا نه.
خبرگزاری نووستی روسیه گزارش داده که ممکناست در 13 آوریل 2029 (26 فروردین 1405 خورشیدی) سیارک «آپوفیز» در شرایطی خاص با زمین برخورد کند.
بوریس شوستوف، مدیر انستیتو کیهانشناسی آکادمی علوم روسیه در همایش بینالمللی «فضا: دانش و مشکلات قرن 21» چند هفتهپیش در مسکو گفته است که سال 2004 منجمان سیارکی را به نام آپوفیز (99942 Apophis) کشف کردند که مدارش سال 2029 از نزدیک زمین رد میشود. اگر این سیاره وارد «پنجره» معینی شود، ممکناست به زمین سقوط کند که در آن صورت پیامدهای ناشی از انفجار بیش از پیامدهای سقوط سنگ آسمانی تونگوس خواهن
موضوع برخورد اشیای آسمانی با زمین، یعنی امکان شناسایی خرده سیاره یا ستاره دنبالهداری که به طرف زمین در حرکت است، کارشناسان را به اندیشه واداشته است.
رطول تاریخ چندین برخورد ثبتشده است که همگی برخوردهای کوچکی بودهاند و آثار موضعی داشتهاند که آخرینشان همین چندهفته پیش در پرو اتفاق افتاد: سنگ کوچکی با برخورد به یک منطقه روستایی باعث آسیبهای محیطی زیادی شد.
اما پژوهشهای زمینشناسی نشان میدهد که کرهزمین حداقل 2 یا 3 برخورد فاجعه بار را از سرگذرانده است. یکی از این برخوردها، 65میلیون سال قبل، به احتمال زیاد به حکمرانی دایناسورها پایان داده است.
هرچند این برخورد باعث حاکمیت پستانداران و بهتبع آن، انسان بر زمین شده، اما برخوردهای بعدی ممکن است اینقدر به بشر توجه نداشتهباشند.
اما از این برخورد بزرگتر، برخوردی است که حدود 290 میلیون سال پیش اتفاق افتاده و فاجعهای بینظیر برای حیات بودهاست. زمانی سطح زمین از استوا تا قطب پوشیدهاز جنگلهای انبوهی بوده که نقاط پرپشت آمازون الان، در مقابل آن کویری بیش نیستند.
این برخورد و آثار بعد از آن، آن پوشش گیاهی انبوه را از بین برد. اما این برخورد هم نتایج خوبی برای ما داشتهاست: «نفت» که الان بشکهای 90 دلار است!
برخلاف ما که فعلا به فروش نفت خوشحالیم و ماستمان را میخوریم، هم اکنون دانشمندان زیادی در سراسر دنیا، نگران برخورد شهابسنگی و پایان حیات بشر هستند و میگویند ما میتوانیم در برابر قدرت ظاهرا غیرقابل مهار ستارههای دنباله دار و خرده سیارههایی که از فضا میآیند، از خودمان دفاع کنیم.
چنانکه ناسا الان یک دوربین قدرتمند ساخته که میتواند همه سنگهای آسمانی به اندازه 100 متر به بالا در اطراف زمین را پیدا کند. البته تنها سنگهای با اندازه حدود 1000 متر و بیشتر برای حیات خطرناکند.
حتی اگر برخورد 2029 هم روی ندهد، در ماه مارس 2880، با احتمال نسبتا زیادی، خرده سیاره 1950DA ممکن است با زمین برخورد کند. در این هشت قرن، سرنوشتی که میتواند در انتظار این خردهسیاره باشد، آن است که به واسطه نیروهای گرانشی بسیارضعیف حاصل از اقمار و سیارات منظومه شمسی خودمان و حتی ستارگانی واقع در دنیایی دورتر، جذب یا دفع شود.
ستاره شناسان، تنها در سال 2032 خواهندتوانست برای پی بردن به تغییرات مداری به وجودآمده، امواج رادار بعدی را از 1950DA دریافت کنند؛ زمانی که اگر خدابخواهد، برخورد 2029 را به سلامت پشتسر گذاشتهایم.
اما بههرحال احتمال هربرخوردی میرود. آنقدر در کمربند سیارکی بین مریخ و مشتری سنگ در انواع و اقسام و اندازهها هست که میتوانند هرکدام تهدیدی برای حیات روی زمین باشند. فراموش نکنیم که دانشمندان تقریبا دارند به این نتیجه میرسند که یکی از این سنگها بوده که مواد اولیه حیات را با خودش به زمین آوردهاست.
میبینید که هرچه این سنگهای آسمانی قبلی که به زمین خوردهاند، موهبتی برای ما بودهاند، تهدید این آخری اصلا چیز قابل گذشتی نیست!
اما راههای مقابله
با چنین تهدید احتمالی چیست؟
جنگافزارهستهای: با آن که انفجارهای هستهای، از مدتها قبل، بهعنوان یک گزینه مهم مطرح بودهاند، ولی درحال حاضر، ترجیح داده میشود بهعنوان راه آخر بهکار روند.
این روش، باید بیخطر باشد، با این وجود، بعید بهنظرمیرسد که این شاهکارهای طرفدار محیط زیست، بخواهند رضایت دهند! احتمالا اینروش مؤثر نخواهدبود؛ درهم شکستن خرده سیاره در اثر انفجار مثل این است که گلوله توپی را بهشکل ساچمههای کوچکی درآورید، بدون این که مسیر آنها در عمل تغییر کند. خرده سیاره، به حرکتش ادامه میدهد تا به زمین بخورد، منتها درعوض، در مقایسه با حالت قبل از انفجار، سطح وسیع تری را دربرخواهدگرفت.
عملیات حفاری: حفاری درخرده سیاره و ریختن مواد کندهشده درفضا، میتواند کل نیرویی را که برای تغییر مدار این جرم لازم است، فراهم کند. این روش، در مورد خرده سیارات متشکل از تودههای قلوهسنگی (مجموعهای از قطعات سنگی که به کمک جاذبه در کنار هماند) میتواند مؤثر باشد. وسیله موردنظر برای دورریختن مواد به فضا، یک نقاله است که طرفداران این ایده ارائه کردهاند.
برخورد شاخبهشاخ: این برخورد ممکناست مؤثر باشد. مثلا دیپ ایمپکت کاوشگر ناسا، با ستاره دنبالهدار تمپل۱ برخوردکرد و قطعات کندهشده از این برخورد را سالگذشته به زمین آورد. ناسا، در مأموریت دنکیشوت با استفاده از دو فضاپیما به نام سانچو و هیدالگو را به سمت یک دنبالهدار میفرستد.
سانچو ناظر برخورد شدید هیدالگو به این جرم است و با کمک امواج لرزهای که نتیجه این تصادم هستند، ساختمان داخلی جرم، بررسی میشود.متعاقب تصادم، سانچو و تلسکوپهای زمینی، ستاره دنبالهدار را زیرنظر میگیرند که ببینند مدار جرم چقدر تحتتأثیر قرار میگیرد.
سوپرشارژ: اما سادهترین راه، این خواهدبود که موتور یک موشک را به جرم مورد نظر که در حال نزدیکشدن است، بست و آن را به مدار بیخطری پرتاب کرد. این امکان در مورد برخی اجرام آسمانی وجوددارد که سوخت موردنیاز، از مواد شیمیایی که بهطور طبیعی در داخل این اجرام وجوددارند، تأمین شود.
ذوب: تنها چیزی که ممکن است برای ذوبکردن نیاز باشد وجود یک یا چند آینه عظیم در فضاست که بتواند نورخورشید را روی جرم منعکس کند.
با گرم کردن یک طرف خرده سیاره، نیروی منحرفکنندهای به وجودخواهدآمد که میتواند به تدریج آن را از مدارش خارج کند.
رنگ کردن: رنگکردن بخشهایی از سیارک به رنگ سفید، ممکناست برای پیشگیری از آرماگدون، کافی باشد. سیارک در طول روز، انرژی خورشید را جذب میکند و در شب، آنرا دوباره ساطع میکند.
سمت شامگاهی خرده سیاره، در مقایسه با سمت صبحگاهی آن داغ است و انرژی تابشی بیشتری را ساطع میکند. این ویژگی، نیروی یک طرفهای را اعمال میکند که باعث تغییرمدار میشود.
سال 1994 بود که بشر با چشم خود شاهد بزرگترین انفجار ناشی از برخورد بود. شومیکر-لوی9، سنگ عظیمی که در اثر نیروی کشنده (جذرومد) ناشی از جاذبه مشتری به چندین قطعه تبدیل شدهبود، در طول چند شبانهروز با مشتری برخورد کرد.
انفجارهایی که حتی یکی از آنها زمین را بهکلی نابود میکرد مثل نیش پشه روی مشتری مینشست. همه تلسکوپهای دنیا روی این برخورد فوکوس کرده بودند و هربرخورد بهطور مستقیم درسراسر دنیا پخش زنده شد. ما هم داشتیم از اخبار علمی، فرهنگی و هنری شبکه دو این برخورد را میدیدیم. اگر ما بهجای مشتری بودیم...