محرم را بهسادگي نميتوان توصيف كرد. اگرچه در كنار محرم بسيار چيزها ميتوان ديد؛ از رفتارهاي افراطي گرفته در همه چيز (در تعبيرات غلوآميز، در چشم و همچشمي ايراني، در رقابت منفي دستهها، در گرفتن غذا، در آلودگي محيط شهري، در سر و صداي به پا شده از بلندگوهاي بزرگ و بدقواره و...) كه خاطر محرمدوستان را مكدر ميكند تا تلاش عدهاي كه ميكوشند نام «كارناوال ديني» بر آن نهند؛ نامي كه بيشتر با جامعه غربي سازگار است تا جامعه ما و متأسفانه گهگاه جامعهشناسان و جامعه روشنفكري هم در اين توصيف نه چندان بجا مقصر است. محرم باوجود همه اينها باز هم دريايي است كه همهچيز را در خود هضم ميكند و اجازه نميدهد ساحتش لوث شود. محرم را بايد از چشم روح مردم ديد تا بتوان به ظرفيت عظيم آن پي برد.
جامعه بزرگ و در حال رشد ما بدون شك با مخاطرات بسياري روبهرو است؛ از تنوع عقايد گرفته تا ورود انديشهها و سبكهاي جديد زندگي. اين مخاطرات را تنها با اكسيرهايي چون محرم ميتوان درمان كرد. تعابير نبايد ما را از حقيقتي كه مردم به آن معتقدند و از آن جواب هم ميگيرند، دور كند. كسي كه نذر ميكند و جوابش را ميگيرد، كسي كه تكه پارچهاي به جا مانده از خيمه سوخته را همچون پرده خانه خدا عزيز ميدارد، به چيزي معتقد است كه تعبير كارناوالي شدن نهتنها براي آن جايز نيست، بلكه ماهيت آن را دگرگون ميكند. محرم فرصتي براي پالايش مجدد جامعه ماست كه درگير بسياري از مسائل روزمره است؛ از مشكلات اقتصادي گرفته تا مسائل اخلاقي؛ از آسيبهاي اجتماعي گرفته تا تعارضهاي سنت و مدرنيته كه همگان به آن اشاره ميكنند ولي چه بايد كرد؟ آيا با نام گذاشتن بر مناسكي كه حيات ما در آن است آن را به چيزي ديگر تبديل نميكنيم؟ چشم را نبايد بر پديدههاي كناري محرم ببنديم بلكه بايد آنها را اصلاح كنيم اما اگر با دست خود آن را چيزي بناميم كه ديگر به جايش نياوريم، همهچيز را از دست دادهايم.
غربزدگي تنها در ميل به غرب و سبك زندگي آن نيست؛ غربزدگي در ناميدن چيزهايي است كه ديگر نميتوانيم جايگزيني برايشان داشته باشيم. بگذاريد محرم را همان محرم بناميم. بگذاريد محرم همچون يك سبك زندگي باقي بماند كه البته ناهمواريهايي در كنارش رشد كرده است. كشف ظرفيتهاي محرم تنها به يك نگاه «همدلانه» نياز دارد؛ نگاهي كه ما از پديدهها و جنبههاي زندگي خودمان دريغ ميكنيم. منشأ بسياري از خردهگيريها درباره «آنچه خود داريم» از همين جا ناشي ميشود. مگر جوامع ديگر با پديدههاي برآمده از تاريخ و سنت خود چه كردند كه ما نبايد بكنيم؟ نفي آنچه داريم تنها ما را به بيراهه ميبرد و تنها راهي كه داريم پالايش بيشتر و بيشتر سنتهايي است كه داريم. محرم را محرم بناميم و از آن بهعنوان يك سبك زندگي ياد كنيم.
نظر شما