انگار این قانون زندگی است که وقتی چیزی را انتخاب میکنی، ناخودآگاه بقیهی انتخابها از دسترست خارج میشوند و تو میمانی و مسئولیت راهی که انتخاب کردهای.
اما آیا همیشه میشود شجاع باقی ماند و راه انتخابي را تا آخر ادامه داد؟ اصلاً راه برگشتی هم هست؟ هزینهی این عقبگرد چهقدر خواهد بود؟ اینها سؤالهاییاند که «ورتر» هم از خود میكند.
ورترِ جوان، دانشجوی حقوق است و برای استراحت به روستای کوچکی سفر میکند تا مدتی از هیاهوی شهر و درس دور باشد.
در یکی از مهمانیها با دختری به نام لوته آشنا میشود و به او دل ميبازد، اما لوته نامزد دارد و وفادارانه به نامزدش عشق میورزد. ورتر باید انتخاب کند و میداند هرگزینهای که انتخاب کند چیزی بهجز درد و رنج نصیبش نخواهد شد؛ اما چارهای جز انتخاب نیست...
- شاعر سياستمدار
«یوهان ولفگانگ فون گوته» در سال 1749 ميلادي در فرانکفورت آلمان بهدنیا آمد. پدرش از شخصيتهاي بلند پايهي زمان خود در امپراتوری روم بود و برنامههای مفصلی برای آیندهی پسرش داشت.
یوهان با نظارت پدرش و معلمان خصوصی مشغول تحصیل شد و زبانهای یونانی، لاتین، انگلیسی و عبری را یاد گرفت. در دانشگاه مشغول تحصيل در رشتهی حقوق شد، هرچند علاقهاش به ادبیات و نوشتن نه تنها کمتر نشده بود، بلکه روز به روز بیشتر میشد.
یوهان جوان و عاشقپیشه با منتشرشدن کتاب «رنجهای وِرتر جوان»، آن هم وقتی فقط 24 سال داشت، به شهرت رسید و همین باعث شد دوک ایمار، او را بهعنوان مشاور خصوصی خود در دربار برگزيند.
سپس گوته به امور سفارت و وزارت نيز مشغول شد، مدتی به ایتالیا سفر کرد و به مطالعه در مورد هنر، نقاشی و مجسمهسازی پرداخت و همزمان با نوشتن نمایشنامه و داستان، به تحقیقات علمی خود در مورد گیاهشناسی و شیمی هم ادامه میداد.
او به فرهنگ و ادبیات شرق هم علاقهمند بود و بعد از آشنایی با اشعار حافظ، به یکی از علاقهمندان سرسخت آثار این شاعر تبدیل شد.
بهجز داستان، شعر و نمایشنامه، از گوته نزدیک به 10هزار نامه و سههزار نقاشی بهجا مانده است. ميگويند گوته در کنار «هومر» یونانی، «شکسپیر» انگلیسی و «ویکتور هوگو»ی فرانسوی، یکی از چهار رکن ادبیات اروپا بهشمار میآید.
او در سال 1832 از دنیا رفت. نمایشنامهی «فاوست»، «دیوان غربیشرقی» و «تئوری رنگها» از جمله آثار مشهور او هستند.
- يك عاشقانهي ناآرام
گوته «رنجهای وِرتر جوان» را در 24سالگی نوشت و یکشبه به شهرت رسيد. او برای نوشتن این کتاب از تجربیات شخصی خود و اطرافیانش استفاده کرد. مشابه ماجرایی که برای ورتر جوان در داستان اتفاق میافتد، برای گوتهی جوان هم پیش آمده بود.
او در یک مهمانی با «شارلوت» دختر فرماندار شهر، آشنا میشود و در نگاه اول به او دل میبازد. اما شارلوت نامزد دارد و بعد از مدتی، با اینکه از عشق گوته به خودش آگاه بود، با نامزدش ازدواج ميكند و سرانجام این عشق شورانگیز به ناکامی ختم ميشود. گوته هم اين ماجرا را به داستانی پرسوزوگداز تبدیل و منتشر كرد.
کتاب بلافاصله بعد از انتشار به فرانسوي ترجمه شد و ناپلئون گفته که اين كتاب را هفتبار خوانده است! جالب اینجاست که در کنار این شهرت فراگیر، بهخاطر موضوع کتاب، مدتی انتشار آن در آلمان و حتی ایتالیا و دانمارک ممنوع شده بود.
اما این ممنوعیت مثل همیشه باعث شد برشمار خوانندههای کنجکاو کتاب افزوده شود. محبوبیت این کتاب در بین مردم آنقدر بالا گرفت که تا مدتها مردهای جوان به سبک ورتر لباس میپوشیدند!
- انقلاب ادبي
انتشار رنجهای ورتر جوان، انقلابی در ادبیات آلمان و حتی ادبیات جهان پديد آورد. این کتاب از آثار پیشرو و پرچمدار مکتب رمانتیسیسم در اروپاست.
پرداختن به عشق و احساسات، خیالپردازی و توجه ویژه به طبیعت و پناه بردن به آن از مهمترین ویژگیهای رمانتیسیسم هستند که در این کتاب مثل بیانیهای محکم در مخالفت با عقلگرایی و مطلقگرایی مکتب کلاسیسیسم بیان میشوند.
این کتاب در قالب نامهنگاری نوشته شده است. ورتر به دوستش «ویلهلم» نامه مینویسد و از احساسات و احوال خود برای او میگوید. در پایان کتاب هم به نظر میرسد ویلهلم کسی است که نامههای ورتر را به صورت کتاب منتشر میکند.
به همین دلیل رمان دو راوی دارد و دو صدا در آن به گوش میرسد: یکی ورتر که راوی اولشخص است و دیگری ویلهلم که بعد از تمامشدن ماجرای عاشقانهی دوستش، داستان را روایت و جمعبندی میکند.
نظر شما