نبايد فراموش كنيم كه مردم به لحاظ اقتصادي فشار سنگيني را متحمل ميشوند. شايد كتاب نسبت به بقيه اقلام خيلي گران نشده باشد ولي براي يك سرپرست خانواده طبيعي است كه تهيه مايحتاج اوليه زندگي هر قدر هم كه گران باشد را در اولويت قرار دهد. نميشود از مردمي كه به سختي روزگار ميگذرانند انتظار داشت كتاب بخرند.
اگرواقعا دغدغه فرهنگ داريم بايد يارانه بيشتري به ناشران داده شود يا بحث تخفيف كتاب جديتر پيگيري شود تا شاهد افزايش سرانه مطالعه در كشورمان باشيم. پايين آوردن بهاي كتاب كاربرديترين اتفاق براي تشويق مردم به مطالعه است. البته در اين سالها پاي رسانههايي به ميان آمده كه به نوعي جاي كتاب را گرفتهاند.
توسعه اينترنت و ورود گوشيهاي هوشمند باعث شده مردم بيش از هر چيز سر در موبايلشان داشته باشند. اما آيا محتوايي كه در شبكههاي مجازي منتشر ميشود ميتواند جاي كتاب را بگيرد؟ به اين سؤال قطعا نميشود پاسخ مثبت داد. فرزانگي و سعادت يك ملت با آگاهي به جهان پيرامونش به دست ميآيد و مهمترين منبع براي رشد آگاهي، كتاب و مطبوعات هستند.
براي افرادي كه اهل مطالعه هستند وجود كتابخانه در منزل حكم يك گنجينه را دارد. بماند كه عدهاي كتابخانه برايشان صرفا حكم دكور منزل را دارد و حتي رنگ كتابهايشان را با مبلمان منزلشان هماهنگ ميكنند؛ كتابهايي كه شايد هرگز توسط صاحبانشان ورق هم زده نشود. جالب اينكه اغلب كتابهايي هم كه در كتابخانه چنين افرادي به چشم ميخورد را آثار نفيس و گرانقيمت تشكيل ميدهند. مثلا داشتن يك شاهنامه فاخر چاپ مسكو ميتواند كاركرد ظروف كريستال موجود در دكور را داشته باشد؛
كتابهايي كه براي تزئين وارد منزل شدهاند نه براي خواندهشدن. همچنان كه عدهاي بيشتر از آنكه كتابخوان باشند كتاب باز هستند. مثلا يكي كتابهاي خطي جمع ميكند و ديگري علاقهمند به جمعآوري كتابهاي تاريخي است. هرچند به نظرم اين گرايش هم در نهايت ميتواند بهتر و مفيدتر از برخي عادتهاي ديگر باشد و هم نفسي با كتاب حتي اگر با نيت مطالعه همراه نباشد باز ارزشمندتر از مثلا علاقه به جمعكردن مجموعههاي ديگر است.
براي افزايش گرايش به مطالعه در جامعه، شهرداري ميتواند نقش موثري ايفا كند. يكي از اين كارها ميتواند احداث مكانهايي به نام كافه كتاب در فضاي سبز و پاركها باشد. به خصوص در پاركهايي كه نزديك به دانشگاهها قرار گرفتهاند. احداث كافه كتاب در پاركها ميتواند به مكانهايي براي مبادله فرهنگي تبديل شود و جوانها به جاي اينكه مثلا به فرحزاد و دركه بروند و قليان بكشند ميتوانند در كافه كتابها حضور يابند و مطالعه كنند.
- بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون
نظر شما