امید نیروی به حرکت درآورندۀ انسان برای پاسخگویی به ندای فطرت جهت حرکت به سوی کمال است. چرخ زندگی سالمِ آدمی هنگامی به چرخش درخواهد آمد و او را به سوی سر منزل وصال خواهد برد که نیرویی از جنس امید او را به سوی هدفِ مقدسش به حرکت درآورد. چه خوش فرموده است امام علی(ع) که: کلُّ راجٍ طالِبٌ؛ هر امیدواری، جوینده است و امّا در این میان، بیتردید امید به خداوند، برترین امیدها است.
امید به خدا سرمایۀ کار بندگان و بهترین توشۀ رهیابی به بهشتِ مهر و رضای الهی است. امید به خدا، راستترین امیدها و پر بهرهترین آنهاست چه این که هر امیدی جز امید به او باطل و نافرجام است. امام علی(ع) در این باره میفرماید: هر چه امید دارید، به خدای سبحان داشته باشید و به کسی جز او امید مبندید؛ زیرا هیچ کس به غیرخدای تعالی امید نبست مگر آن که نومید برگشت.
امید و رجا به خداوند، در حقیقت امید به فضل، لطف و رحمت خداوندی است: امید به اینکه خداوند در دنیا و آخرت با مهر و عطوفت خود با بندهاش برخورد نماید و گناهان و خطاهای او را بخشیده و مهر و رضایش را جایگزین قهر و نارضاییاش کند. امید به اینکه خداوندی که ستم نمیکند به عدالت هم با او رفتار نکند بلکه وی را غریق دریای فضل و عنایت خود نماید و او را در شمار نجاتیافتگان و رستگاران برشمارد.
رجاء و امید داشتن به خدای سبحان که بنابر سخن امام صادق(ع) برخاسته از یقین نیکو و فرع آن است، به بار آورندۀ سعادتی دو سرایی خواهد شد که کامِ جویندگان راه الهی را شیرین خواهد کرد. چه نیک فرموده است پیامآور رحمت حضرت محمد(ص) که: مَن رَجا للهِ سَعِدَ؛ هر که به خدا امید بندد، نیکبخت شود.
امّا در پاسخ به پرسش از چگونگی امید به خدا باید گفت: رجاء و امیدواری به خداوند و به فضل و رحمت او که نیکترین و راستترینِ امیدها است، باید از جانب شخص امیدوار نیز بهرهمند از راستی و درستی باشد. به بیانی دیگر، برای درست بودن و به حقیقت پیوستنِ امید به خدا، شخص امیدوار باید در امیدواری خود راستگو باشد و امیدی واقعی به خداوند داشته باشد.
ما هنگامی امیدی را واقعی مینامیم که شرایط و قواعد امیدواری، به درستی در آن رعایت شود. یکی از ویژگیهای اساسی امیدواران به خداوند، حرکت و عمل است. نه اینکه امید او فقط یک امر ذهنی و توهّمی باشد.
اینکه انسان بگوید یا در خاطر داشته باشد که من به فضل و رحمت خدا امیدوارم و خداوند من را به فلاح و رستگاری میرساند و از خطاها و لغزشهای من در میگذرد، کافی نیست. بلکه باید نشانههای یک فرد امیدوار در عمل و رفتار او هویدا باشد.
امام علی(ع) در اعتراض به ادّعای شخصی که خود را بیجهت امیدوار میداند، میفرماید: به گمانِ خود، ادعا میکند که به خدا امید دارد، به خدای بزرگ که دروغ میگوید، و گرنه چرا امیدواری او در کردارش پیدا نیست؟ چه، هر که امیدوار است، امیدش از کردارش معلوم باشد.
این حرکت و عمل در مسیر رجا و امید باید به صورت انجام خواستههای الهی و ترک امور ناپسند انجام گیرد؛ با انجام واجبها و ترک حرامها و آراسته شدن به نیکیها و پیراسته شدن از بدیها. امام علی(ع) در نامه به نا اهلی مینویسد: آیا در حالی که نزد خداوند از متکبرانی، امیدواری که پاداش فروتنان را به تو بدهد؟
دربارۀ اندازه و مقدار رجای به خدا نیز اینگونه بیان میشود که: شایسته است امید به خدا به اندازۀ فضل و رحمت خداوند باشد، و هر چه میزان امید به خدا و لطف و مهر او بیشتر باشد، مطلوبتر است.
البته نیک روشن است که ارتباط مستقیمی میان امید به خدا و شناخت او و شناخت میزان فضل و رحمت او وجود دارد. هر چه میزان شناخت انسان از خداوند بیشتر باشد و اندازۀ مهربانی و بخشش او را بهتر بداند، بیشتر و بهتر به او امید بسته و رجای خود را به او ویژه میسازد. در سخنی از پیامبر گرامی اسلام آمده است: اگر اندازۀ رحمت خدا را میدانستید، هر آینه بر آن تکیه میکردید.
رحمت و مهربانی خداوند آنقدر زیاد است که هر کس با هر اندازهای از گناه و خطا میتواند به خداوند امید داشته باشد و این امید هم برای او چاره سازی کند. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: اگر کافر از میزان رحمت خدا آگاه بود، هیچ کافری از رفتن به بهشت ناامید نمیشد.
نکتهای که بسیار مهم است و باید به آن توجه ویژه داشت این است که آفات و آسیبهایی نیز متوجه رجای به خدا میشود که باید از آنها پرهیز کرد. یکی از انحرافاتی که در پی امید زیاد به خداوند به وجود میآید و در واقع سوء استفاده از این نعمت و امکانِ ویژۀ الهی است، جرأت یافتن برگناه است.
برخی افراد در امید به خداوند و بخشش و مهربانی او به اشتباه افتاده و گمان میکنند که هر گناهی هم که مرتکب شوند، خداوند میبخشد. اینان دچار نوعی رجای دروغین شده و جرأت انجام گناه پیدا کردهاند. امام صادق(ع) میفرماید: اُرجُالله رَجاءً لا یجرِّئُک عَلی معاصِیهِ؛ به خداوند چنان امیدوار باش که تو را بر انجام گناه بیپروا نکند.
معنای این سخن که میگویند «باید از خدا ترسید» چیست؟
در آیات گرامی قرآن کریم و در سخنان پیشوایان معصوم(ع) جملاتی به چشم میخورد که ترس از خدا ستایش شده و به آن سفارش شده است. برای نمونه در کلامی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: أعلَی النّاسِ مَنزِلَه عِندَالله أَخوَفُهُم مِنهُ؛ بلند پایهترین مردم نزد خدا، ترسانترین آنها از او است. (بحارالأنوار، ج 77، ص 80) و در سخنی از امام صادق(ع) بیان شده است که میزان ترس از خدا ارتباط مستقیم با میزان شناخت خدا دارد. ایشان میفرماید: آن که خدا را بشناسد از خدا میترسد و آن که از خدا بترسد، از دنیا دل بر میکند.
حال باید دید که معنای ترس و نیز معنای ترس از خدا چیست؟
جملاتی که در آن به ترس از خدا ترغیب شده است با واژۀ خوف آمده است، بنابر آنچه لغت شناسان گفتهاند خوف، انتظار و توقّع امری ناخوشایند است که بر اثر امری معلوم یا مبهم به انسان دست میدهد و خوف از خدا هم که به ترس از او ترجمه میشود در حقیقت خیال یا اندیشۀ انسان دربارۀ آیندۀ مبهمی است که در انتظار او است. بازتاب اعمال او در دنیا و نیز آیندۀ او در سرای آخرت که به دست او و با اعمال او ساخته میشود.
نکتۀ مهم در معنای خوف این است که کسی که دچار این حالت شده در مقام رفع خطر و دفاع از خود بر میآید، چنان که در روایتی از امام علی(ع) آمده است: خوف، تلاشی برای رها شدن از رنجِ یک امر ترسناک پیش از وقوع آن است.بنابراین میتوان اینگونه گفت که خوف یا ترس یکی از واکنشهایی است که ریشه در فطرت انسان داشته که هرگاه احساس خطر کند ـ واقعی باشد یا توهّمی ـ از خود بروز میدهد و در مقام حفظ و دفاع از خود بر میآید.
اینک با طرح چند پرسش و جزئیتر کردن پرسشِ آغازین، معنای ترسیدن از خدا را آشکارتر میکنیم. پرسش از اینکه؛ به راستی آیا باید از خدا ترسید؟ آیا خداوند موجودی ترسناک است؟ چرا باید از خدا ترسید؟ آیا خداوند رفتاری در مقابل انسان و اعمالش انجام میدهد که انسان زیانکار میشود؟ آیا خداوند به انسان ستم میکند؟ آیا خداوند به ناحق با انسان به خشونت رفتار میکند؟ آیا نه اینکه گفتهاند: خداوند از مادر به او مهربانتر است، پس چرا باید از او ترسید؟
در پاسخ به این پرسشها میگوییم: خداوند رحمان و رحیم، سرچشمۀ لطف و مهربانی است و بزرگتر از آن است که به صفاتی همانند آنچه در پرسشها گفته شد، با بندگانش رفتار کند.