مردمی شدن فعالیتها و تشکلهای اجتماعی هدف نهایی توسعه است و اگر ما خود را کشوری در حال توسعه بدانیم، برای رسیدن به این منظور باید مشارکت اجتماعی دانشآموزان و دانشجویان را از مهمترین گزینههای در دست اقدام قرار دهیم.
با توجه به سرشماری نفوس و مسکن در سال 1385 حدود 70 درصد از جمعیت کشور را جوانان کشور تشکیل میدهند. نوجوانان و جوانان به عنوان سرمایههای اجتماعی میتوانند با ایفای کارکردهای مناسب، زمینههای ترقی یا رکود یک جامعه را فراهم کنند. پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهد هر چه میزان مشارکت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوانان افزایش یابد میزان آسیبهایموجود در جامعه کاهش مییابد.
این نکته که نوجوان باور کند خودش میتواند در تعیین سرنوشت خود دخالت داشته باشد، به او نوعی خودباوری و اعتماد به نفس میدهد که اگر بخواهیم آن را از طریق کتابهای درسی و آموزشی نظری به او یاد بدهیم، تلاش و زمان زیادی لازم است، در صورتی که با تاسیس نهادهایی که جوانان عملاً تمرین مشارکت اجتماعی را به شکل واقعی آن تجربه کنند علاوه بر اینکه از میزان هزینهها میکاهد، در به کارگیری انرژی فوقالعاده جوانان – که اگر در راه درست به کار گرفته نشود، ممکن است به راههای منفی منحرف شود – نقش مهمی دارد.
جوان انرژی سرشاری دارد که به هر حال باید این انرژی به نوعی تخلیه شود. جامعه باید این امکان را برای جوان مهیا کند که انرژی او در راه درستی به کار گرفته شود. با مسئولیت دادن به جوانان و مقید کردن آنان این انرژی راه درست خود را باز میکند.
جوان که به او مسئولیت داده میشود در خود احساس عزت نفس کرده و کسی که چنین احساسی داشته باشد، برای جامعه مفید واقع میشود و دیگران میتوانند از جانب او احساس امنیت داشته باشند. چنین جوانی باور میکند که از طرف جامعه مورد توجه قرار گرفته، بنابراین سعی دارد بر حرکات و رفتار خود کنترل بیشتری داشته باشد.
یکی از مواردی که در مشارکت اجتماعی جوانان کارایی خود را به اثبات رسانده در پادگان و سربازخانههاست. در این محلها یکی از روشهایی که به عنوان آخرین نسخه استفاده میشود و برای بینظمترین و سرکشترین سربازها که قوانین سربازخانه را رعایت نمیکنند به کار میرود این است که به این قبیل سربازها مسئولیتهایی از قبیل ارشد گروهان و غیره میدهند.
این روش در بسیاری از موارد نتیجه مثبت داده و سربازهای متمرد و بیمسئولیت به یکی از بهترین سربازها تبدیل میشوند. تجربه فوق بیانگر این واقعیت است که کسی که فکر میکند دیگران به او بها میدهند در خود احساس عزت نفس میکند و همین احساس درونی که همیشه همراه اوست به بهترین شکلی او را کنترل و اصلاح میکند.
حال اگر قبول کنیم که مسئولیتپذیر شدن و مشارکت اجتماعی جوانان در احساس عزت نفس و اعتماد به نفس و اصلاحپذیری آنها نقش به سزایی دارد به بررسی راههای مختلف برای دست یافتن به این مهم میپردازیم، راههایی که در بعضی از آنها گامهای خوبی برداشته شده و بایستی ادامه داشته باشد و بعضی دیگر از راهها نیز یا هنوز شروع نشده یا در مراحل ابتدایی است و باید اقدامهای اساسی و زیربنایی در این موارد نیز در دستور کار نهادهای ذیربط قرار گیرد.
تشکلهای غیردولتی
تشکلهای غیردولتی به عنوان راهکاری نو برای مشارکت بخشی جوانان از آن جهت در دنیای امروز اهمیت یافتهاند که میتوانند به عنوان حلقه واسط بین حکومت و جوانان عهدهدار انتقال خواست نهایی جوانان به نظام حکومتی شوند. در همین زمینه ماده 157 قانون برنامه سوم توسعه جمهوری اسلامی ایران نیز توسعه، ساماندهی، بازشناسی، تدوین برنامههای جامع ملی، سازماندهی امور جوانان و تبیین مسائل مختلف جوانان را برعهده سازمان ملی جوانان قرار داده است.
اعطای کمکهای بلاعوض مادی در قبال ارائه طرحهای اوقات فراغت، برگزاری همایشهای مختلف و انتشار محدود برخی کتب در خصوص جوانان را از جمله اقدامهایی میتوان عنوان کرد که سازمان ملی جوانان در خصوص تشکلهای غیردولتی انجام داده است.
رشد و توسعه سازمانهای غیردولتی موجب افزایش مشارکت و مسئولیتپذیری جوانان شده و از تجمع امور در دستگاههای دولتی میکاهد. نهادهای دولتی در عصر کنونی دیگر توجیه اقتصادی ندارند و تمامی کشورها در راه کوچکتر شدن هر چه بیشتر دولت گام برمیدارند و به جز در برخی مسئولیتهای امنیتی، نظامی، انتظامی و سیاسی که الزاماً باید در اختیار دولتها باشد، بقیه امور را به بخش خصوصی یا همان سازمانهای مردم نهاد (NGO) واگذار میکنند.
وجود سازمانهای غیردولتی به جامعهپذیری سریع جوانان کمک کرده و موجب شکوفایی و رشد استعدادها و خلاقیت آنان در محیطهای جمعی و عمومی میشود. سازمانهای غیردولتی جوانان، به دلیل آن که از مقررات و ضوابط خاصی پیروی میکنند دارای اهدافی مشروع هستند که این امر خود باعث کاهش آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری و غیره میشود.
در اکثر کشورهای جهان گرایش فراوانی برای اصلاح وضعیت جوانان وجود دارد و نظامهای سیاسی و اجتماعی در پی آن هستند که هر روز بیش از پیش ابعاد مشارکت این قشر فعال جامعه را گسترش دهند.
در کشورهای در حال توسعه دولتها در پی بسترسازی برای تحقق بخشیدن به مطالبات اجتماعی نسل جوان هستند و معتقدند که با محقق شدن مطالبات نسل نوخاسته، خواهند توانست لوازم دستیابی به یک جامعه توسعه یافته را فراهم آورند، در کشور ما نیز که جزو جوانترین کشورهای جهان به شمار میرود توجه و اهتمام به امور جوانان و مطالبات این قشر پویا باید جزو برنامههای کلان و درازمدت کشور باشد.
در کشورهایی مانند ژاپن که به پیشرفتهای اقتصادی چشمگیری دست یافتهاند زیر بنای توسعه آنها را توجه به جوانان و آموزش این قشر تشکیل میدهد اگر ما نیز خواهان توسعه زیربنایی هستیم باید از تجربههای موفق کشورهای دیگر که عملاً نتایج مثبتی را دربرداشتهاند استفاده کنیم و آنها را به کار بریم.
موسسه های خودگردان
موسسات خودگردان نیز میتوانند از گزینههایی باشند که با مشارکت جوانان راهاندازی میشوند. سازمان ملی جوانان که متولی امور جوانان است و در امر مشارکت جوانان نیز فعال میباشد، میتواند متولی این موسسات باشد.
اینگونه موسسات باید بعد از اینکه راهاندازی شدند، با کمک جوانانی که داوطلبانه در اینگونه مراکز فعالیت میکنند فعالیت خود را ادامه دهند و نیازی به بودجه دولتی نداشته باشند و حتی خود درآمدزا نیز باشند. برای این منظور چنین موسسات که میتوانند آموزشی یا تولیدی باشند، با کمک جوانان داوطلب راهاندازی شده و هر عضو بستگی به تخصص و توان خودکاری را در حد تواناییاش انجام میدهد.
عضوگیری اینگونه موسسات باید دارای شرایط سادهای بوده و از حداقل شرایط برخوردار باشد به طوری که هر جوانی که از حداقل توانایی برخوردار است بتواند به عضویت این موسسات پذیرفته شود. برای اینکه جوانانی که در این گونه مراکز فعالیت دارند از انگیزه بیشتری برخوردار شوند بایستی حتیالمقدور از محل درآمد آنها بعد از کسر هزینههای جاری، مابقی آن بین اعضا تقسیم شود که این امر میتواند انگیزه و وجدان کاری را در جوانان افزایش داده و آنها حس کنند که برای خود کار میکنند و در مراقبت از وسایلی که در اختیار آنهاست نهایت دلسوزی را به خرج دهند.
چنین موسساتی اگر بتوانند شکل بگیرند و به مرحله سوددهی برسند علاوه بر اینکه میتوانند در کوتاه مدت از بیکاری جوانان بکاهند، مشارکت اجتماعی را در جوانان تقویت کرده و زمینه ورود آنها را به اجتماع فراهم نمایند. در این گونه موسسات جوانان عملاً پذیرش مسئولیت را حس کرده و آن را تجربه میکنند و برای ورود به اجتماع از آمادگی بیشتری برخوردار میشوند.
به هر حال مشارکت اجتماعی جوانان مقوله گستردهای است و سازمانهای مختلفی را دربر میگیرد و یک سازمان به تنهایی میتواند این وظیفه را به انجام برساند. علاوه بر آن نیاز به کار فرهنگی بلندمدت نیز وجود دارد که با فرهنگسازی حس مشارکت اجتماعی را در جوانان تقویت کرده و آنها خود را به عنوان عضوی از جامعهای که در آن زندگی میکنند حس میکنند یعنی اینکه در این اجتماع آنها نیز وظایفی دارند که بایستی آن را انجام دهند.
اگر ما بتوانیم این فرهنگ را نهادینه کنیم، میتوانیم اطمینان داشته باشیم که جوانان در برنامههای اجتماعی مشارکت فعالی داشته و وظایف خود را به خوبی انجام میدهند و متعاقباً کشورمان نیز با داشتن جوانانی مسئولیتپذیر و فعال از آینده روشنی برخوردار خواهد بود.