دوشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۸
۰ نفر

همشهری دو - رقیه رودسرایی: مادرم سختگیر بود و هیچ قصد نداشت استدلال‌های ما را بپذیرد.

 ما دليل مي‌آورديم كه بازيگرها خودشان، خودشان را در معرض نقد ديگران قرار مي‌دهند و اصلا اگر قرار به اين باشد كه شما مي‌گويي، پس منتقد‌ها همه‌شان بيراهه مي‌روند ولي مادرم پاسفت ايستاده بود سر حرف خودش كه نبايد درباره كسي حرف بزنيد، وقتي خودش نيست! حالا بازيگرها هم مثل بقيه آدم‌ها، اگر آنها راضي نباشند اين كار شما مصداق غيبت است. تازه اين وقتي بود كه ما بازيگرها را در نقشي كه بازي مي‌كردند تحليل مي‌كرديم و هيچ كاري هم به زندگي شخصي‌شان نداشتيم؛ يعني رسما جرأت نداشتيم درباره اين مقوله كه به زعم مادرم هم به‌معناي اصدق و ادق كلمه غيبت بود و هم مصداق «علم لاينفع» بود- ‌علمي كه دانستن آن براي دنيا و آخرت سود ندارد- حرف بزنيم.

آن‌وقت فكر كن كه در چنين شرايطي بيايي و توي خانه با هيجان تعريف كني كه فلان بازيگر اينطوري شده و شرايط خيلي بد است و از نظر فرهنگي داريم به قهقرا مي‌رويم و...! آن‌وقت بود كه مادر سر تكان مي‌داد و ما توي دلمان كله قند آب مي‌كرديم كه نخستين نفري هستيم كه اين خبر را به مادر داده‌ايم و او هم براي وضعيت فرهنگي جامعه ناراحت است و كذا! ولي مادرم نگاهي به تأسف مي‌كرد و مي‌گفت: «تو از كجا مي‌دوني قبل از اينكه تو اين خبر رو براي من بگي اون آدم توبه نكرده باشه و خدا هم گناهش رو نبخشيده باشه!» بعد هم به تكرار همه وقت‌هايي كه ما را سر بزنگاه دستگير كرده بود، مي‌گفت: «برداريد كتاب چهل‌حديث امام خميني رو بخونيد تا بدونيد افتادن به وادي غيبت و تهمت چقدر ساده‌اس!» ما ولي نثر سخت كتاب را بهانه مي‌آورديم كه اصلا اين كتاب را بايد با استاد اخلاق خواند و اينطوري پيش نمي‌رود.

راستش حالا فكر مي‌كنم چقدر خوب كه مادر اين همه سختگير بود براي ما، تا حواسمان باشد كه نه‌تنها براي همه حرف‌هايي كه مي‌زنيم و حرف‌هايي كه نمي‌زنيم؛ بلكه براي همه پست‌هايي كه در فضاي مجازي لايك و جا‌به‌جا مي‌كنيم هم از ما سؤال خواهد شد.

کد خبر 357465

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha