اعضاي اين گروه خشن كه 3نفر بودند با تصادف صوري، خانم دكتري را با چندين ضربه چاقو زخمي كردند و او را تا پرتگاه مرگ كشاندند.چند روز پيش مأموران پليس آگاهي پايتخت اعضاي باندي را دستگير كردند كه دست به سرقتهاي خشن و مسلحانه در سطح شهر ميزدند.
اعضاي اين باند براي سرقتهايشان نقشههاي مختلفي داشتند. آنها در برخي از سرقتها با ايجاد تصادف صوري، خودروهاي مدل بالايي را كه راننده آنها زن بود متوقف ميكردند و بعد با تهديد اسلحه و چاقو اموالشان را به سرقت ميبردند. سارقان همچنين با استفاده از خودروهاي مسروقه اقدام به مسافركشي ميكردند و پس از سوار كردن زنان و دختران بهعنوان مسافر با تهديد دست به سرقت ميزدند.
آنها پس از دستگيري بهدهها سرقت اعتراف كردند اما اين همه ماجرا نبود. چرا كه بررسيها نشان ميدهد متهمان در يكي از سرقتهايشان خانم دكتري را تا يك قدمي مرگ برده بودند. اين خانم دكتر كه پزشك داروساز است در تشريح ماجرا گفت: ساعت 9شب بود كه از محل كارم بيرون آمدم تا به خانه بروم. در اتوبان همت در حركت بودم كه خودروي پرايدي از پشت سر به ماشينم كوبيد.
ابتدا از ماشين پياده نشدم اما وقتي راننده پرايد بوق ممتد زد پياده شدم تا ببينم چقدر خسارت به ماشينها وارد شده است. همان لحظه بود كه يكي از سرنشينان پرايد از ماشين پياده شد و با تهديد قمه از من خواست در صندلي شاگرد بنشينم. او به من نزديك شد و تهديد كرد كه اگر حرفي بزنم با چاقو مرا به قتل ميرساند. من هم از ترس جانم در صندلي سمت شاگرد نشستم.
همزمان مرد جواني كه چاقو بهدست داشت پشت فرمان ماشينم نشست و همدست او هم روي صندلي عقب. نفر سوم هم پشت فرمان پرايد بود كه به محض حركت، پشت سر ما راه افتاد. در بين راه مردي كه در صندلي عقب نشسته بود اسلحهاي روي سرم گذاشت و فرياد زد كه هرچه پول دارم در اختيارشان قرار دهم اما من معمولا پول نقد همراهم نيست.
هرچه ميگفتم پول همراهم نيست باور نميكردند. ناگهان راننده با چاقو چندين ضربه به پاها و دستانم زد. وحشت كرده بودم و از شدت درد بهخود ميپيچيدم. هرچه التماسشان ميكردم كه رهايم كنند، بيفايده بود. حتي انگشتر و گردنبند طلايم را در اختيارشان قرار دادم اما رهايم نكردند.
همان لحظه موتورسواري كه از كنار ماشين رد شد پي برد كه من در دام 2سارق مسلح گرفتار و زخمي شدهام. آنها براي اينكه گير نيفتند سرعتشان را بيشتر كردند. در چنين شرايطي تصميم گرفتم خودم را به بيرون از ماشين پرتاب كنم. با خود گفتم اگر زير چرخ ماشينها جان دهم بهتر از اين است كه سارقان بلاي ديگري سرم بياورند. همين شد كه در ماشين را باز و خودم را به بيرون پرت كردم. وي ادامه داد: زنده ماندنم يك معجزه بود. پس از اين ماجرا خودروهاي عبوري مرا به بيمارستان رساندند و پس از چندين عمل جراحي پزشكان گفتند كه فقط همان ضربههاي چاقو كه به پاهايم وارد شده بود ميتوانست جانم را بگيرد.
- گروگانگيري خونين
با شكايت خانم دكتر، پرونده با دستور قاضي عموزاد، بازپرس شعبه چهارم دادسراي ويژه سرقت وارد تحقيقات تازهتري شد. كارآگاهان به سراغ پروندههاي مشابه رفتند و با شكايت دختر ديگري روبهرو شدند كه مدتي قبل در دام سارقان خشن گرفتار و زخمي شده بود. اين دختر جوان در شكايت خود گفت: سوار خودروي سوزوكي بودم كه دزدان با خودروي پژو با من تصادف كردند. پس از آن هم وارد ماشينم شدند و با تهديد چاقو و قمه اموالم را سرقت كردند. من كه بهشدت ترسيده بودم شروع كردم به داد و فرياد كه آنها با چاقو چند ضربه به دستانم زدند و پس از يك ساعت گروگانگيري مرا كنار بزرگراه رها كرده و ماشينم را به همراه پولها و طلاهايم سرقت كردند.
به گزارش همشهري، تحقيقات از اعضاي اين باند در حالي ادامه دارد كه آنها گفتهاند براي تأمين هزينه خريد مواد دست به سرقت از زنان و دختران ميزدند. آنها اعتراف كردهاند كه با سرقت خودروها آنها را با اسناد جعلي ميفروختند، يا اوراق ميكردند و يا پس از سرقت لوازم داخل آن، ماشين را رها ميكردند. تحقيقات از سارقان از سوي كارآگاهان آگاهي تهران ادامه دارد.
نظر شما