ما را یاد خیلی چیزها میاندازد؛ یاد پستچی پیرمحل با آن کیف و کلاه معروف و سبیل خاکستری که عادت داشت هر روز با آن دوچرخه فکسنیاش در یک ساعت مشخص از محلهمان عبور کند؛ یاد نامههای گاه و بیگاه عزیز سفر کردهمان که انگار از یک دنیای دیگر میآمد و کلماتی جادویی داشت.
تمبر – این تکه کاغذ کوچک چسبناک – بیآنکه بدانیم، قسمت زیادی از کودکیمان را به خودش اختصاص داده. شاید همین خاطرات دوستداشتنی هستند که انگیزهای میشوند برای جمعآوری تمبر و نگهداری آنها. در این زمینه، فریدون نوین فرحبخش، مرد شماره یک ایران است؛ کسی که از کودکی با تمبرها بزرگ شده و حالا پنجاه و خردهای سال است به کلکسیوندارها تمبر میفروشد.
5 کلکسیون دارد که جزء کاملترین کلکسیونهای دنیاست و تا به حال 20 مدال طلای بینالمللی گرفته است.
تمبر فروشی شغل آبا و اجدادی آنهاست. فریدون نوین فرحبخش در حال حاضر قدیمیترین تمبرفروش تهران است و مغازهاش در خیابان ولیعصر، یکی از جالبترین مغازههای تهران به حساب میآید. مشتریان فرحبخش 2دستهاند؛ کلکسیونرها، و آدمهای معمولی که تصادفا صاحب آلبوم تمبر شدهاند و فکر میکنند چیز با قیمتی است.
پدرم نقاش بود
«پدرم کارش معاملات تمبر بود. مغازهاش ابتدا در شاپور سابق بود، بعد رفت خیابان ناصرخسرو. آخریها هم رفته بود لالهزار و تا آخر عمرش لالهزار بود؛ این بود که من چشمام را لای تمبرها باز کردم. از وقتی یادم میآید تمبر همیشه در زندگیام بوده است.
مغازه پدر با آن تمبرهای رنگی و اسکناسهای قدیمی و... مثل آهنربا مرا جذب میکرد. جالب اینکه پدرم نقاش بود و کار مینیاتور میکرد. قبل از اینکه من به دنیا بیایم، یک روز نمیدانم از کجا یک بسته تمبر عتیقه میخرد و میفروشد، بعد ناگهان تبدیل میشود به تمبرفروش.
فکر کنم شکل زیبای تمبرها و دنیای اسرارآمیزشان او را مسحور خود کرد؛ طوری که کلکسیونداری راضیاش نکرد و رفت دنبال کار معاملات تمبر؛ میخواست شغل و زندگیاش تمبر باشد». آقای فرحبخش در دوره دبیرستان به عنوان کارآموز وردست پدرش در مغازه میایستاده؛ «آن موقع پسر به راه پدر میرفت؛ برای همین هم مشکل بیکاری نبود.
بیشتر مردم کار آزاد داشتند، پسرشان را هم میآوردند وردست خودشان کار یاد بگیرد. وقتی کار یاد میگرفت در همان مغازه مشغول به کار میشد. البته آن زمان کار تمبرفروشی برای من کار دوم بود. کار اولم تحصیل بود. از معدود آدمهایی بودم که وارد دانشکده ادبیات شدم و لیسانس زبان گرفتم.
درسم که تمام شد، خیلی با خودم فکر کردم و چرتکه انداختم. آن موقع مدرک لیسانس مثل حالا بیارزش نبود؛ میتوانستم برای خودم کار دولتی بگیرم و با درآمد خوب و مزایا مشغول به کار شوم اما دیدم زندگی بدون این تمبرها و خارج از دنیای نقش و رنگ آنها برایم بیمعنی است. این شد که سال 1335، مدرک زبانم را قاب گرفتم و به دیوار زدم. مغازهای در خیابان اسلامبول گرفتم و کارم را به طور مستقل شروع کردم».
تمبربازهای قدیمی
باورش سخت است که مردم تهران قدیم – آن موقعی که از هر 30 - 20 نفر، یک نفر سواددار بود – به تمبر جمع کردن و کلکسیونداری علاقه داشته باشند اما حقیقت این است که مغازه تمبرفروشی نوین فرحبخش همیشه برای آنها درآمدزا بوده؛ حتی زمانی که مردم در سختترین شرایط مادی بودهاند؛ «بله، تمبر همیشه طرفداران خودش را دارد.
اتفاقا زمان پدرم، دوران بهتری برای تمبرفروشها و کلکسیونرها بوده است. آن زمان تعداد کلکسیونرها مثل حالا زیاد نبود. آنها معمولا آدمهای ثروتمندی بودند که تمبرهای ارزشمندی را خریداری میکردند و پولهای عجیب و غریب بالای آن میدادند.
آن موقع سر و کار پدرم بیشتر با بزرگان کشور بود؛ مشتریهایی مثل حاج حسین آقای ملک که اگر یک روز به موزه ملک در باغ ملی بروید، کلکسیون تمبر و بقیه کلکسیونهایش را هم میبینید یا ابراهیم حکیمی (نخستوزیر وقت)، ممتاز سلطان، سرتیپ سرود و... البته آدمهای تمبرباز درست و حسابی حالا هم پیدا میشوند اما درصدشان پایین آمده؛ مثل آن وقتها نیستند. حالا مردم عادی هم مشتری ما هستند.
هر کس هر چقدر که وسعش میرسد، میخرد؛ یکی تمبر 10میلیونی میخرد، یک 50تومانی؛ اما مهم این علاقه به تمبر است که بین مردم عادی زیاد شده و این بسیار خوب است چون تمبرها در حقیقت برخلاف آنچه تصور میرود، بسیار مهم هستند. آنها تاریخ مصور مملکتاند».
کلکسیونهای آقای فرحبخش
آقای فرحبخش 5 کلکسیون تمبر شخصی دارد که تا به حال جوایز زیادی برده است؛ کلکسیونهایی که جزو کاملترینهای جهان هستند و مشتریان زیادی هم دارند؛ دوستان میآیند تمبری را میپسندند، اصرار میکنند که آن را میخواهند، حتی گاهی اوقات چند برابر ارزش واقعی آن پیشنهاد میکنند اما من قبول نمیکنم.
اگر میخواستم قبول کنم دیگر کلکسیونی نمانده بود!». آقای فرحبخش تمبرها و پاکت نامههای این مجموعهها را طی سالها کار در عرصه تمبر و پاکت نامه جمع کرده است؛ «در سال 1979، اولین مدال طلا را در صوفیه بلغارستان گرفتم.
این به خاطر داشتن کاملترین مجموعه تمبر ایران بود. من اولین سری تمبرهای ایران که شامل یک دوره 10ساله معروف به شیر وخورشید است را دارم. مجموعه کامل تمبرهای هوایی که در پست هوایی از اواخر دوره احمد شاه شروع میشود هم متعلق به من است. کلکسیونهای کاملی هم از پاکتهای نامه، از اولین سریای که در ایران آمد تا حالا را دارم».
جالب است بدانید ایران دومین کشور آسیایی است که تمبر چاپ کرده. اما در اروپا و آمریکا، تمبر مدتها پیش از آنکه وارد آسیا شود، مورد استفاده قرار میگرفته؛ «اولین تمبر ایران سال 1868 مصرف شده است. این در حالی است که اولین تمبر دنیا در سال 1840 در کشور انگلستان استفاده شده که عکس ملکه ویکتوریا هم روی آن هست.این مسئله نشان میدهد که 28سال طول کشیده تا تمبر به ایران برسد».
علاوه بر مدال صوفیه، آقای فرحبخش 19 مدال دیگر در اتریش، پاریس، ریودو ژانیرو، مادرید اسپانیا، رم، استرالیا(سیدنی)، استکهلم (سوئد)، کانادا، دوبی، چین، تایلند و... گرفته است. فرحبخش در ریودوژانیرو موفق شده مدال گرانه پیری اینترنشنال بگیرد که در هر نمایشگاه به برترین اثر داده میشود.
جای پای اسبها
تمبرها موجودات عجیبیاند؛ تا وارد دنیایشان نشوی، از کارشان سر درنمیآوری. مثلا خیلیها نمیدانند در زمان گذشته، یکی از نشانههای اعلام استقلال حکام یا مخالفت یا هرگونه اتفاق تاریخی، چاپ تمبر بوده است.
حتی پاکتهای نامه هم حرفهای بسیاری برای گفتن دارند؛ مهری که روی آنها زده شده، طرز نوشتن آدرس، مسیری که برای رساندن نام پیشنهاد میشده و... اینجور تمبرها و پاکت نامهها گرانتر از بقیه تمبرها هستند؛ اول به خاطر اتفاق تاریخی مهمی که نمایندهاش هستند و دوم به خاطر نایاب بودن؛ چون اینگونه تمبرها معمولا در تعداد بسیار پایین چاپ میشدهاند؛ مثلا تمبرهایی هستند که به تمبر مشهدی معروفند و قیمت بسیار بالایی دارند و داستان جالبی هم پشت سرشان هست؛ رئیس پست مشهد، شخصی بلژیکی بود.
این شخص به بهانه کمبود تمبر، خودش تمبری را طراحی کرد و چاپ کرد و در باجهها هم فروخت. مردم هم این تمبرها را خریدند و روی نامههایشان زدند. نامهها به پایتخت رسید و سران مملکت دیدند تمبری با شکل غیرمتعارف روی پاکتهای نامه خورده است.
پیگیریکردند و فهمیدند اوضاع از چه قرار است. آقای بلژیکی از کار اخراج شد و به کشور خودش بازگشت. اما تمبرهای آن زمان که تعدادش هم کم بود، حالا جزء ارزشمندترین گونههای تمبر است؛ مهر نخوردهاش پیدا نمیشود، مهر خوردهاش هم در حدود 3میلیون تومان است.
قیمتگذاری روی تمبر
روی یک تمبر چگونه قیمت میگذارند؟ «برخلاف آنچه بیشتر مردم میپندارند، چیزی که تمبرها را ارزشمند میکند، قدمت نیست، بلکه نایاب بودن آنها و اتفاق تاریخی مربوط به آنهاست. بارها پیش آمده که فردی آمده با آلبومی که نسلها در خانوادهاش مانده و به ارث رسیده؛ میخواهد روی آن قیمتگذاری کند. وقتی قیمت واقعی تمبرها را به او میگوییم، توی ذوقش میخورد و سرخورده میشود».
آقای فرحبخش از سال 1340 تا به حال، هر سال کتابی چاپ میکند که به عنوان یکی از کتابهای مرجع در معاملات تمبر شناخته شده و در آن قیمت انواع تمبرها با توجه به خرید و فروش آنها در حراجیهای جهانی نوشته میشود.
علاوه بر این کتاب، فرحبخش کتابهای تمبرهای اولیه ایران، کارت پستالها و پاکتهای پستی، مهرهای پستی، راهنمای اسکناسهای ایران، راهنمای سکههای ایران و اسکناسها از زمان ناصرالدین شاه تا حالا را هم به چاپ رسانده است.
تمبرها در گذر زمان
تمبرها در گذر زمان تغییرات جالبی کردهاند؛ یعنی شکل ظاهری آنها، نوع کاغذ مورد استفاده برای نشر آنها و... تغییر کرده است؛ «تمبرهایی که تصاویر طبیعت و پرندگان دارند یا تصویر خاصی دارند که نشانه اتفاق خاصی در تاریخ است-مثل تمبرهای اولیه بعد از انقلاب - طرفداران بیشتری دارند. به نظر من زیباترین تمبرهای ایرانی، تمبرهای متعلق به دوران قاجار هستند که در خارج از ایران در کشورهای انگلستان آمریکا و هلند چاپ شدهاند. البته تمبرهای ایران در حال حاضر، تمبرهای بسیار زیبایی هستند و با پیشرفت تکنولوژی صنعت چاپ، روز به روز هم بهتر میشوند».
این پاکتها حرف میزنند!
هرکدام را که نگاه میکنی، حرفی برای گفتن دارند؛ از اتفاقاتی که از سر گذراندهاند، از سالهایی که دست به دست چرخیدهاند و از مسافتهایی که طی کردهاند!
سری سلاطین، از زیباترین تمبرهای چاپشده در دوره قاجار و زند است. روی این تمبرها عکس پادشاهان قاجار تا احمدشاه چاپ شده است و ارزش تاریخی بسیاری دارد.
کارت پستال دوره ناصرالدین شاه. پدربزرگان ما اینط سری سلاطین، از زیباترین تمبرهای چاپشده در دوره قاجار و زند است. روی این تمبرها عکس پادشاهان قاجار تا احمدشاه چاپ شده است و ارزش تاریخی بسیاری دارد.وری به هم مناسبتها را تبریک میگفتند.
این اولین تمبر جهان است که در انگلستان چاپ شده.
روی پاکتنامه نوشته شده؛ لندن از راه تبریز! آن موقع همه نامههایی که قرار بود به اروپا بروند باید از تبریز میگذشتند و به شوروی میرفتند و از شوروی وارد اروپا میشدند.
محمدعلیشاه - یکی از شاهان فراری ایران - بعد از مدتی که در روسیه ساکن شد، دوباره دلش هوای تاج و تخت کرد و فکر بازگشت به ایران و فرمانروایی به سرش افتاد؛ این تمبر هم که میبینید، تمبری است که طرفدارانش همان موقع به نام او چاپ کردند تا بگویند او هنوز شاه ایران است.
زمانی که محمدعلیشاه دوباره ادعای پادشاهی کرد ،شیخ عبدالحسین لاری تمبر مخصوصی درست کرد به طرفداری از مشروطیت. جالب است بدانید ستارخان و میرزاکوچکخان جنگلی هم برای خودشان تمبر داشتهاند.
این پاکتنامه حرفهای زیادی برای گفتن دارد. مهری که روی آن میبینید، مهر سانسور است. وقتی انگلیسیها وارد ایران شدند، روی نامهها مهر سانسور میزدند! این آقای نوجوان که میبینید همان احمدشاه – شاه ایران – است. این نامه متعلق به زمانی است که انگلیسیها بوشهر را اشغال کرده بودند. تمبرهای اولیه ایران 4تایی چاپ میشد و هنوز از این تمبرهای پست بیستتایی و صدتایی خبری نبود.
این پاکت نامه که میبینید، یکی از قدیمیترین پاکتهای نامه است و مربوط به دوران قاجار میشود؛ نکته جالب آدرس نوشته شده روی پاکت است؛ یک آدرس یک خطی که شامل نام و سمت گیرنده میشود. آن موقع تهران کوچک بوده و پیداکردن آدمها آسان؛ مثل حالا نبوده که تعداد نشانیها از آدمها بیشتر باشد!
اولین سری تمبرهای ایرانی، همان تمبر شیرو خورشیدی است
تمبر وسوسهبرانگیز
این تمبر کوچک و بیرنگ را که میبینید، 6 سال پیش 50 میلیون تومان فروخته شده. باورش سخت است اما حقیقت دارد. تصویر شیر و خورشید روی این تمبر به رنگ برنز است که روی کاغذ آبی چاپ شده. ارزش پستی این تمبر یک ریال بوده است و زمان قاجار از روی آن 500 تا چاپ شده. درحالحاضر از مهر نخورده آن 6 قطعه و از مهرخورده آن 4-3 عدد موجود ست.
جالب این است که وقتی این خبر پخش شده، خانمی با تمبر شیر و خورشید آمده و اصرار کرده است که او هم از این دسته تمبرها دارد. آقای فرحبخش میگوید: «تمبر را که دیدم، برایش توضیح دادم که ازنظر ظاهری، تمبر شبیه است اما رنگش فرق میکند. تمبر آن خانم با آنکه قدیمی بود اما 3-2 هزار تومان بیشتر نمیارزید».
آقای کارشناس
آقای فرحبخش تنها کارشناس تمبر دادگستری ایران است. او به راحتی اصل یا تقلبیبودن تمبرها را تشخیص میدهد؛ «اصل یا تقلبیبودن تمبر راههای شناخت زیادی دارد؛ جنس کاغذ، نوع چاپ، لبههای تمبر و...».