این حجم عملیات تروریستی که در تاریخ افغانستان بیسابقه است یک واقعه مهم ارزیابی میشود.
هدف ماشین جنگی نئوکانها که پس از حادثه 11 سپتامبر و بهدنبال نظریهپردازیهای خاص عصر پس از واقعه یاد شده بهراه افتاد ، نابود کردن قطعی تفکر افراطی و تروریستی طالبان بود اما هرچه از لشکرکشی گسترده نیروهای ائتلاف میگذرد این نکته آشکارتر میشود که کاخ سفید در اهداف طراحی شده ناکام مانده است.
این انفجار در شمال افغانستان و بهاصطلاح در «منطقه سبز» رخ داده است، جاییکه اشغالگران ادعا میکردند از امنیت کامل برخوردار است و لذا شعارها و برنامههای انتزاعی آمریکا را با علامت سؤال جدی مواجه میکند.
چندی پیش در شمال عراق(کرکوک)، بزرگترین عملیات تروریستی رخ داد که جهانیان را با این پرسش مواجه کرد: این حجم مواد انفجاری از کجا به عراق سرازیر میشود؟ و آیا آمریکاییها خود در این اتفاقات مدخلیت ندارند؟
نیروهای اشغالگر، چه در افغانستان و چه در عراق حضور خود را با بهانه استقرار کامل امنیت، توجیه و تثبیت کردهاند اما تداوم گروگانگیریها، حملات کور و عملیات تروریستی نشان میدهد، در هر دو کشور نهتنها امنیت شکل نگرفته است بلکه ناامنی همچنان ادامه دارد.
این درحالی است که خبر میرسد ناتو در معاملهای پنهانی با تروریستهای افغان، در کشت و صادرات مواد مخدر همکاری میکند بهطوریکه رقم 8100 تن تولید تریاک، رکورد جدیدی را در تاریخ این کشور بهثبت رساند.
جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است تنها راه تثبیت امنیت در دو کشور اشغال شده افغانستان و عراق، خروج اشغالگران و تقویت دولتهای این کشورها و همکاریهای منطقهای است، اما واشنگتن ترجیح میدهد همچنان روشهای خود را ادامه دهد که بارها غلط و ناکارآمد بودن آن اثبات شده است.
کیست که نداند طالبان و القاعده محصول خود آمریکاییهاست و این پرسش جدی وجود دارد که آیا واقعا آمریکاییها از دستگیری رهبران طالبان و القاعده عاجزند. این سؤال، دولت بوش را در موقعیت آچمز قرار میدهد که هر پاسخی برای آن، نشانگر یک رسوایی است.
انفجارهای افغانستان مجدداً این نگره را تقویت کرد که آمریکا باید در سیاستهای منطقهای خود تجدیدنظر کند و این حضور اوست که بهانه تداوم ناامنیهاست.