«محمدرضا فرجیان» یکی از معدود هنرمندان باقیمانده از نسل سازندگان شمشیر و چاقو میگوید:«اگرهم دو پسرم بخواهند این هنر را بیاموزند من نمیگذارم چون هیچکس قدر آن را نمیداند.»
این مرد 40ساله که هنوز با مهر پدرش تاریخ جنگآوری ایران را از اعصار هخامنشی یا صفویه درشکل شمشیرهایشان مجسم میکند در اینباره میافزاید:«شهرت زنجان به چاقوی آن نیست بلکه به توانایی آن در ساخت شمشیر و مسلح کردن سپاه ایران در دوره صفویه بوده است.»
او فرزند کوچک مرحوم حاجحسین فرجیان، هنرمند زنجانی است که از 2سال قبل نزد پدرش ساخت این وسیله دلانگیز را در قالب یک هنر-صنعت آموخته است. مغازه کوچک او حوالی چهارراه امیرکبیر در مرکز شهر زنجان جای تکان خوردن ندارد ولی از همین مغازه- کارگاه آثاری مشهور روانه مقاصد بینالمللی شده است در حالی که محمدرضا فرجیان میگوید:«موزه ایران هنوز نمونهای از شمشیر دوره هخامنشی را ندارد ولی من در سال 1370 برای موزه آلمان نمونهای از شمشیر کوروش را ساختم.»
تمام چاقو فروشهای زنجان، حوالی سبزه میدان، آدرس و نام او را دادند تا هم خاطره هنرمندی مرحوم حاجحسین فرجیان زنده شود و هم وصف این هنر-صنعت را از زبان یکی از معدود هنرمندان باقیمانده از نسل چاقو سازان زنجانی بشنویم شاید این مرد آخرین بازمانده هنرمندان و صنعتگرانی باشد که نام زنجان را با شهرت چاقوهایش گره زده بودند.
- چرا اینقدر چاقوی زنجان معروف است؟ مگر این چاقو را چگونه میسازند که تا این حد نزد مردم شهره شده است؟
-قدمت و شهرت زنجان به ساخت چاقو نیست. ساخت قمه و شمشیر برای سپاه ایران در جنگ چالدران در شهر زنجان آن را مشهور کرده است. بعد نسل به نسل این هنر – صنعت انتقال یافته تا به ما رسیده است. درواقع ساخت شمشیر به ساخت چاقو تبدیل شده و تغییر شکل داده و اینک تقاضای بازار چاقو است.
- خب، ایرادی که این روزها به کار شما میگیرند این است که تقاضا برای چاقو در جامعه به یک خطر تبدیل شده و چاقو و فروشش در بازار موجب بروز ضرب و جرح و حتی قتل شده است.
-نه،اینطور نیست. کسی که به دنبال این جنس میآید و چاقوی زنجان را انتخاب میکند، کسی که شمشیر وقداره ما را میخواهد به فکر سوء استفاده کردن از آن نیست. اصلا این کار طاقت سوء استفاده را ندارد و شخص خریدار هم برای دقت و هنری که در آن به کار رفته به سراغش میآید.
اینکه میگویند اشرار و اراذل و اوباش با قمه و قداره از مردم سوءاستفاده میکنند با این اجناس چنین کاری نمیکنند. چون آنها جنسی میخواهند که در موقع خطر به سرعت رهایش کنند ولی این کاری که ما انجام میدهیم قیمتش بالاست و دور انداختنی نیست.
- مگر کار شما چه ویژگی دارد که آن را متمایز میکند؟
-ما شمشیر و قمههایی را میسازیم که طرحش اصالت و تاریخ دارند. قمههایی که طرح آن از دوره صفویه، هخامنشی و نمونه آن برگرفته شده و بر روی آن کارهای قلمزنی و طلاکوب صورت گرفته است.
بر روی این آثار نقره کوبی و برنزکوبی میشود. مرحوم پدرم روی شمشیرها خطاطی میکرد و آن را به صورت نقش برجسته درمیآورد. کسی با این کیفیت از قمههای ما سوء استفاده نمیکند. از طرف دیگر ما برای ساخت دستههای این شمشیر و قمهها وقت میگذاریم، در حالی که آنچه در زورگیری استفاده میکنند هیچ خاصیت و ویژگی ندارد.
- دسته این شمشیر و قمهها را چگونه میسازید؟
-معمولا از شاخ گاو میش و شاخهای دیگر استفاده میکنیم. باید روی شاخ کار کنیم و آن را بسازیم. 3روزی آماده کردن یک دسته کار میبرد و در کل 18روزی ساخت یک طرح اصیل زمان نیاز دارد. آن وقت کاری که معروف به «سیاه قلم» است و با نقره آراسته میشود قیمت قابل توجهی هم پیدا میکند.
مشتری آن کسی نیست که بخواهد زورگیری کند. ارزش این کار حدود یک میلیون تومان میشود بعد در بازار اصفهان حدود 3-4 میلیون تومان ارزش پیدا میکند و وقتی یک مشتری از کشورهای حوزه خلیجفارس برای آن پیدا میشود حتی 10-12 میلیون تومان به فروش میرسد.
- مشتری مستقیم ندارید؟
-نه، ولی مدتها قبل از آلمان و موزه ملی آنجا سفارشهایی داشتم. کارهای منحصر به فردی شدند. آز آلمان کار مرحوم پدرم و مرا میشناختند و برای همین به سراغ ما آمدند. طرح شمشیر رامسس دوم را آوردند و ما برایشان نمونه آن را ساختیم. آن کار را الان در موزه آلمان نگهداری میکنند.
- چه طرحهای دیگری را ساختید؟
-من شمشیر کوروش هخامنشی را ساختم. طرحش را موزه آلمان به من داد. سال 1370 بود. باید روی آن را قلمزنی میکردیم و سخنان کوروش را با خط میخی حک میکردیم. به قیمت همان سال 120هزارتومان اجرت قلمزنی عبارات لوح کوروش بر شمشیر شد.
عبارات را هم عینا از لوح کوروش حک کردیم. بقیه کار حدود 700هزارتومان آن سال هزینه دربرداشت. آن هم در موزه آلمان نگهداری میشود. من شمشیرهایی با طرح عثمانی و هندی هم ساختهام. نمونه هندی کار عجیبی بود. در تیغهاش جای خالی داشت و درون آن ساچمه قرار میگرفت. ساچمهها موقع استفاده صدای وحشتناکی میداد.
- برای این کارها و زنده کردن تاریخ باستان ما هیچکس از مسئولان به سراغ شما نیامد؟
-نه. جالب است که موزه ایران نمونهای از شمشیرهای دوره هخامنشی را ندارد. اما مجله «میرور» آمریکا از هنر ما یاد کرد و مطلبی نوشت که در آن ما را جزو برترینها معرفی کرد.
- در مطلب این مجله شما در چه جایگاهی قرار میگرفتید؟
-اول پروفسور«اشنایدر» از آلمان معرفی شده بود. بعد مرحوم پدرم «حاجحسین فرجیان» نفر سوم هم بنده را معرفی کرده بودند. الان اگر در نمایشگاهها و موزههای جهان نمونهای از شمششیرهای قدیمی احیا شده را ببینید حتما کار دست ما بوده است.
- با این سابقه نمیخواهید این هنر را که میگویید نسل به نسل انتقال پیدا کرده به نسل بعد انتقال دهید؟
-من دو پسر 14و9 ساله دارم و حتی اگر خود آنها هم بخواهند نمیگذارم بیایند در این حرفه.
- چرا؟ این یک هنر منحصر به فرد است که تاریخ ما را زنده میکند؟
-میدانید چرا؟ چون وقتی پدرم فوت کرد هیچ جا و هیچ کس حتی یک خط هم درباره او ننوشتند.
الان شاید 20یا 25نفر باشند که با اصالت و مهارت چاقو میسازند یا قمه و شمشیر.
نه حمایت میشوند و نه آیندهای دارند. حتی بیمه هم نیستند. من نمیخواهم بلایی که به سر مسگرهای زنجان آمد به سر من و فرزندانم بیاید. خودم برای خودم بیمه دست و پا کردهام ولی باور کنید در این شهر اگر مغازه از خود نداشته باشید نمیتوانید درآمدی از این کار کسب کنید.
- مگر اجاره مغازه در این بخش شهر چقدر است؟
-از 300تا800هزارتومان اجاره میدهند. شاید باور نکنید ولی الان بسیاری از مسگرهای زنجانی هستند که بعد از 60-70سال کار دل و دست گوشه خانه نشستهاند و عدهای از خیرین برای آنها پول جمع میکنند. آنها شدهاند آدمهای مستحقی که باید اعانه بگیرند من نمیخواهم فرزندانم به این وضع دچار شوند.
- از مسئولان سازمان میراث فرهنگی، گردشگری کسی به سراغ شما نمیآید؟ کسی نمیآید که این هنر را به او آموزش بدهی یا ساز و کاری بگذارند برای آموزش این هنر-صنعت؟
-اصلا مسئولان میراث فرهنگی و صنایع دستی سال به سال از ما سراغی نمیگیرند مگر اینکه قرار باشد در نمایشگاهی، در مراسمی بخواهند به یکی از مقامات خارجی هدیهای بدهند. از طرفی الان کسی نیست که با این وضعیت بازار کار و درآمد بخواهد بیاید و آموزش ببیند.
- حاجحسین به جز شما فرزندی نداشت که به او آموزش بدهد؟
-نه من چهار خواهر دارم و تنها پسرش هستم. این کار هم کار سختی است و زنان در آن فعالیتی ندارند.
- مشتری خارجی مثل آنها که از موزه آلمان سراغتان آمده بودند، ندارید؟
-آنقدر فرستادن آثار به خارج از کشور سخت بود که دیگر به ما سفارش ندادند. آنها سفارش میدادند و ما برای ارسالش باید به سازمان میراث فرهنگی مراجعه میکردیم. بعد از سازمان میراث فرهنگی باید نامهای میگرفتیم برای وزارت دفاع تا اجازه ارسال به خارج از کشور را بدهند. این کار آنقدر دشوار و طولانی میشد که دیگر تمایلی برای ادامه همکاری نبود.
- پس الان مشتری عمده شما چه کسانی هستند؟
-مشتری اصلی و عمده ما سازمان گوشت تهران و کشتارگاهها هستند آنها برای قصابی چاقو میخواهند.
- چاقوی قصابی با چاقوهای دیگر شما چه فرقی دارد؟
-ما چاقو را از دو جنس میسازیم. برخی از ورق فولاد ساخته میشوند و برخی دیگر را از فنر ماشین میسازیم.
- از فنر ماشین؟
-بله. فنر ماشین هم فولاد است. برای همین استحکام، چاقوهای قصابی را از آن میسازیم. برندهتر هم میشود. اما این محصول ما فقط به کار قصابی میآید زیرا اگر آب به آن بخورد زنگ میزند و سیاه میشود.
- روی این کارها هم مهر خود را میزنید؟
-نه. ولی روی کارهای دستی یعنی آنها که هم روی دستهاش و هم روی تیغهاش کار کردهایم مهر میزنیم که چند نمونه بیشتر نیست.
- قیمت کارهایی که شما دارید چه حدودی دارند؟
-چاقوهای کوچک که دسته آنها را از شاخ گاومیش و نظایر آن میسازیم از 18هزار تومان به بالاتر قیمت دارند. شمشیرها بسته به کاری که روی آن انجام میشود. میزان نقشها،نقش دسته وجنس آن قیمتی تا یک میلیون تومان پیدا میکنند