معمولا در همه کشورها آثار تاریخی با عمر کم یا زیاد آنها و به دور از هر گونه غرض ورزی و با عنوان میراث آن کشور دارای ارزش والایی هستند. کشور ما ایران که خود مهد تمدن بشری و از کشورهای دارای تمدن دیرینه است دارای آثار گرانبهای تاریخی از دورههای مختلف و با سبکهای گوناگون و منحصر به فرد است.
ولیکن نگاه مغرضانه، کوتاهی و یا نگرش یکطرفه به بعضی از آنها باعث فراموشی و یا نابودی آنها میشود. شوش شهر هفت هزار ساله ایران که در تمامی دوران و تمدنهای مختلف از جمله ایلامی، هخامنشی، ساسانی و اسلامی مورد توجه حکام و سلاطین بوده دارای موقعیتی بینظیر و آثار تاریخی فراوانی است.
آثار تمدنی ایلامی و هخامنشی بیش از دیگر تمدنها در این شهر خودنمایی میکند. ولیکن بهدلیل عدمآشنایی مردم و بیتوجهی مسئولان، موقعیت راهبردی تاریخی شوش در دورههای تاریخی گذشته، اکنون نادیده و یا مورد بیمهری قرار میگیرد.
این روزها بحث واگذاری قلعه شوش به بخش خصوصی و احداث اقامتگاه و رستوران در آن به نوعی لجاجت و به کرسی نشاندن نظر شخصی تبدیل شده و در کشاکش میان موافقان و مخالفان این قلعه شوش است که قربانی میشود.
قلعه شوش معروف به قلعه فرانسویها درسال 1902 با عنوان و نام شاتو توسط هیأت فرانسوی به سرپرستی ژاک دمورگان برای اقامت فرانسویان بر فراز تپههای باستانی شهربنا گذاشته شد.
طی سالهای اقامت این هیأت، بهدلیل اهمال مسئولان قجر و حکام بیتعصب قاجاریه اختیار تام به آقای دمورگان و افراد وی داده شد و آنها از بقایا و آجرهای باقیمانده معابد و بناهای ایلامی و هخامنشی شاتو را ساخته و در آن اقامت گزیدند.
این بنا در حقیقت مهمترین حوزه آجر ایران است و در بدنه و دیوارهای آن آجرهایی با قدمت تقریبی 3300 ساله و عموما ساده و یا کتیبه دار به خط میخی ایلامی به کار رفته که متعلق به دوره ایلام میانه هستند.حال، سخن این است که قدمت کم و عمرکوتاه آن نباید بهانهای باشد که آن را به دست فراموشی سپرد و یا مورد بیمهری قرار داد و بدون کارشناسی لازم از آجرهای کتیبه دار آن که عموما در دیواره شمالی آن به کار رفتهاند غافل شد.
آجرهای کتیبه دار و ساده قلعه که همه آنها از بقایای آثار تاریخی بوده و بهخودی خود دارای ارزش مادی و معنوی هستند -که در برهههایی از زمان با مدیریت افرادی کج اندیش و بیمسئولیت به دست مهندسانی معدن شناس و زمین شناس! سپرده شد تا به خاطر استفاده و بهره برداری شخصی درون دیوارهای قلعه جای خوش کنند-میراثی عظیم و گرانبها بوده که اینک در سایه عمر کوتاه قلعه فراموش شدهاند.
درصورت وجود این ذهنیت که اگر آجرهای موجود ارزش تاریخی داشت آنها را از کشور خارج میکردند بایستی یادآور شد که هیأت فرانسوی چنان میراث عظیمی از ایران به یغما بردند که وقت و نیازی بر خروج آجرهای مذکور نبود. در سالهای اقامت آنها- 1897 تا 1913 -و پس از کاوشهای آنها لوح معروف قانون حمورابی که در اختیار ایلامیها بوده و همچنین کاشیهای لعابدار و سرستونهای آپادانای داریوش و... همگی به موزه لوور انتقال داده شد.
اهمیت گنجینههای به تاراج رفته آنچنان اهمیتی برای فرانسویان داشت که مجلس فرانسه طرح استیضاح کلمانسو وزیر فرهنگ وقت آن کشور را پس گرفت و به دستاوردهای گروه دمورگان بالید.
دلیل واگذاری قلعه و نظر کارشناسان میراث فرهنگی هر چه باشد محترم اما چرا هیچ گونه توجه و دقتی به مواد و مصالح به کار رفته در آن نمیشود؟
در اینگونه بناها، عمر احداث بنا دلیل ارزشمند بودن آن نیست و این مدعا که بگوییم قلعه قرون وسطایی است بهانهای بیش نمیتواند باشد. این قلعه خود بقایای یک تمدن در لباسی جدید است. تمدن ایلامی که خود سرمنشأ بسیاری از علوم و فنون پس از آن است، میتواند با اهمیت و توجه بیشتری مورد لطف و نظر ویژه قرار گیرد.
مسئولان میراث فرهنگی قبل از هر گونه اقدام عجولانه لازم است در این خصوص با صاحبنظران و زبان شناسان برجسته دنیا به ویژه دکتر عبدالمجید ارفعی مشورت کرده و یا خود به این نکته واقف باشند که هر خشت به کار رفته در دیوارهای این قلعه دارای ارزش تاریخی و فرهنگی است.
خشتهای کتیبه دار دیواره شمالی اکثرا در سطح پایین به کار رفته و بحث واگذاری آن درصورت عملی شدن میتواند با خسارتهای زیادی همراه شود.به جای سیاسی کردن موضوع و لجاجت در اجرایی کردن تصمیمات خود، بیش ازپیش به حفظ این اثر همت ورزند و اشتباه تاریخی قاجار را تکرار نکنند.
با نگاهی به وضعیت گردشگری شهر شوش و استان خوزستان میتوان دریافت که بازدیدکنندگان و مسافران شهر شوش اکثرا شبها در این شهر اقامت ندارند و بهطور گذری از این شهر عبور میکنند و عموما بعداز بازدیدی کوتاه از آن میگذرند. با این وضعیت فعلی و نوع نگرش مردم نمیتوان و شایسته نیست هزینهای بیشتر برای ساخت اقامتگاه در آن شهر پرداخت شود.
کدام وثیقه مادی میتواند قیمت و بهای آجرهای ایلامی را برابری کند ؟
اقامتگاه و رستوران احتمالی میتوانند در جذب گردشگر موفق شوند یا به اندازه بهای آجرها کسب درآمد کنند؟
چه هزینه میکنیم و چقدر درآمد داریم این سؤالی است که باید به آن پاسخ داده شود تا افکار عمومی روشن و آگاه شود که درآمد موردنظر ارزش صرف این هزینه را دارد یا خیر؟
اگر هدف جذب گردشگر بوده است که به یقین میتوان گفت همین مقدار اندک گردشگر نیز از آن روی گردان خواهد شد چرا که هیچیک از مردم ایران به لحاظ آداب فرهنگی و اخلاقی حاضر به بازدید از اقامتگاه دیگران نمیشوند و بحث واگذاری نیز سبب تبدیل قلعه به اقامتگاهی خصوصی شده و باعث دوری گردشگران خواهد شد.
لازم به یادآوری است که درصورت ایراد و یا فقدان آجرها به ویژه آجرهای کتیبه دار قلعه، پیمانکار و بهره بردار جوابی قانعکننده ندارند. بخش خصوصی هر چقدر هم که متعهد و دقیق باشد توانایی نگهداری و علم استفاده از قلعه را ندارند.کوتاهی عمر و نوع ساخت قرون وسطایی قلعه کاملا پذیرفتنی و قابلقبول است.
اما ارزش مادی و معنوی موزه آجر ایران به هیچ قیمتی و با هیچ تضمینی قابل معامله نیست و هر گونه برنامه مشابه واگذاری گامی در راه فراموشی و نابودی بازمانده بناهای ایلامی میشود.مسئولان میراث فرهنگی با اندکی تامل دریابند که این کار نه تنها در جذب گردشگر و کسب درآمد موفق نمیشود بلکه به یقین تکرارتاریخ قاجاریه و حکایت دمورگان است و این زنگ خطر را که تاراج آثار موجود در راه است همیشه به یاد داشته باشند.