از آن سال به بعد در جشنواره فیلم فجر هم سینمای معناگرا توانست بخشی ویژه را به خود اختصاص دهد. فیلمهایی نیز در این بخش به نمایش درآمدند.
در واقع یکی از بخشهای جنبی جشنواره فیلم فجر به سینمای معناگرا و فیلمهای مرتبط با آن اختصاص داشت. اما تعریف سینمای معناگرا چیست؟ در واقع سینمای معناگرا، سینمای دینی است یا سینمایی خارج از این مقوله؟ این نوع سینما را کجا باید جستوجو کرد؟ آیا در میان فیلمهای خارجی میتوان بهدنبال سینمای معناگرا بود؟ آیا معناگرایی بر تعریف ژانرهای سینمایی منطبق است؟چند صاحب نظر در این باره دیدگاه خود را عنوان میکنند.
حسن بنیانیان، رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در تعریف سینمای معناگرا میگوید: هر اثر هنری که بتواند بخشهای انسانی وجود آدمی را توسعه بدهد و وجه مشخصه انسانیت را با سایر موجودات تفکیک کند، معناگرا تلقی میشود و طبیعتا سینمای معناگرا سینمایی است که وقتی مخاطب آن را میبیند، فطرتهای پاک انسانی در وجودش توسعه مییابد و بازسازی و احیا میشود؛ نظیر حس خداخواهی، حس خدمت به دیگران، زیبابینی فردی، علاقه به کشف حقیقت و ویژگیهایی از این دست که خداوند در وجود انسان قرار داده است.
اگر سینمای معناگرا مخاطب نداشته باشد، اشکالش برمیگردد به ضعف در استفاده از تکنیک هنری و کشش نداشتن قصهای که انتخاب شده و درست نتوانسته با فطرت مخاطب ارتباط برقرار کند.
بنیانیان در مورد تأثیر این سینما در رشد سینمای ملی معتقد است:از آنجا که ما در سطح جهان داعیهدار آخرین دین الهی هستیم، طبیعتا محوریت سینمای ما باید معناگرایی باشد، اما این معناگرایی را باید در واقعیتهای زندگی روزمره تجلی ببخشیم، به این صورت که با مخاطب خودش طوری برخورد کند که این فطرتهای پاک الهی تصمیمهای اصلی بشر را تحتتأثیر قرار دهد و طبیعتاً وقتی کلمه ملی را به کار میبریم، این انتظار وجود دارد که ضمن محوریت معناگرایی، ارزشهای اصیل یک تمدن ایرانی را با خودش حمل کند که منافاتی هم با ارزشها و فطرت انسانی ندارد.
رئیس حوزه هنری، سینمای دینی و معناگرا را از هم مجزا ندانسته اما معتقد است فیلم جنگی لزوماً نمیتواند معناگرا باشد. او میگوید: اگر کارگردان از درون جنگ که ظاهرش خشن است نقش فطرت پاک انسانی و حضور باورهای دینی را در رفتارهای انسانی که خشنترین جلوه درگیری انسانهاست کشف کند و نشان بدهد، این توجه به وجه معناگرای آن است.
وقتی جنگ را از این زاویه ببینیم که یک انسان در زمان اسارتش چگونه برخوردی داشته یا وقتی که از دشمن اسیر میگرفته چگونه برخورد میکرده، این قسمتهایی از جنگ است که ما میتوانیم بهعنوان تکیهگاه در تولید فیلم معناگرا مورد استفاده قرار بدهیم.
معناگرایی سفارشی نیست
فرهاد توحیدی، فیلمنامه نویس معتقد است سینمای معناگرا بهعنوان یک ژانر سینمایی شناخته نمیشود چون معناگرایی میتواند در هر ژانری اتفاق بیفتد. یک فیلم کمدی، تاریخی، جنایی هم میتواند معناگرا باشد. توحیدی میگوید: معنا جزو ذاتی هر ساختاری است.
وقتی صحبت از معناگرایی میشود مقصود این است که مضمون و پیغام فیلم، مضمونی متعالی است و مضمونی استعلایی را در دستور کار خود قرار میدهد تا در طول تعریف داستان به آن دست پیدا کند و این در هر ژانری میتواند اتفاق بیفتد.
اما فیلمهای امروزی که مفهوم معناگرا را یدک میکشند تا چه حد به این معنا نزدیک هستند؟ این فیلمنامه نویس معتقد است هنر و سینما را با بخشنامه و دستور و فرمان از بالا نمیتوان به سمت و سوی معینی هدایت کرد. فیلمهای معناگرایی که عمدتا با سفارش و بخشنامه ساخته میشوند برای دریافت خلعت با عنوان معناگرایانه کسب درآمد میکنند.
بسیاری از این فیلمها مصداق موج سواری است و با نیت دریافت رانت دولتی ساخته میشود. اگر سینمای معناگرا از مد بیفتد و بهعنوان مثال ساخت فیلم فاخر مد نظر قرار بگیرد و برای ساخت آن تسهیلاتی در نظر گرفته شود فیلمسازان زیادی با همین عنوان دست به ساخت آثار تازهای میزنند.
معناگرایی واژهای با هزاران مفهوم
مهرداد فرید، فیلمساز، سینمای معناگرا را با تعریفی که از یک ژانر سینمایی ارائه میشود منطبق ندانسته و میگوید: ما نمیتوانیم برای سینمای معناگرا تعریف ژانر قائل شویم.معناگرایی واژه تاویل برانگیزی است و هر کس به زعم خودش برداشتی از آن دارد و هیچ 2 نفری یک تعریف از آن ندارند.
چون این تفاهم وجود ندارد لاجرم معناگرایی یک ژانر نیست چون اکثر منتقدان بر تعریف از ژانرهای مختلف سینمایی اتفاق نظر دارند. مثلا ژانر وسترن یا کمدی نزد همه و در همه جا تعریف خاص خود را دارد.
در هر فیلم چه سخیف و چه وزین معنایی وجود دارد و ما نمیتوانیم هیچ فیلمی را بیمعنا تلقی کنیم. اما در نهایت معنا گرایی، واژه تعبیر برانگیزی است. فیلمی میتواند معناگرا تلقی شود که وظیفه معناسازی را در ذهن تماشاگر توضیح بدهد. معنایابی در این میان با معناسازی متفاوت است.در همه فیلمهای تاریخ سینما میشود معنایابی کرد ولی هر فیلمی معناساز نیست.
مهرداد فرید میگوید: شما بهعنوان تماشاگر مجموعهای از تجربیات خاطرات؛ شکست، پیروزی، مطالعات، تحصیلات و....را در ذهن دارید که آنها در بخش ناخودآگاه ذهن شما ذخیره شده است و چه بسا شما وقتی به تماشای فیلمی مینشینید آن فیلم در ذهن شما معناسازی کند و باعث برانگیخته شدن تجربیات گذشته شما بشود.
یعنی شما در ذهن خود از تلنگری که آن فیلم ایجاد کرده معنایی بسازید.این امر به خلاقیت تماشاگر مربوط میشود و هیچ ارتباطی به فیلمساز ندارد. فیلم باعث خلاقیت ذهن تماشاگر شده و با معنایی جدید پیوندی برقرار کرده است.فیلمی که این انگیختگی را باعث میشود فیلم معناگراست.
به اعتقاد این کارگردان معناگرایی یک ویژگی است نه یک ژانر و همه فیلمها میتوانند واجد آن باشند.
معناگرایی ژانر نیست
عبدالله اسفندیاری مدیر بخش معناگرای بنیاد سینمایی فارابی معتقد است یک فیلم هم میتواند دینی باشد وهم معناگرا. او میگوید: قله معناگرایی، دینی است و قله دینی هم معناگرا است.
در واقع هر2 بهدنبال یک هدف هستند و آن هدف تکامل انسان است اما اگر فیلمی فقط به تاریخ ظاهری دین و جنگ مسلمین و فرقههای دینی و اتفاقات دینی بپردازد و فقط وقایع را نقل کند، این فیلم دینی است اما معناگرا نیست. به فیلمی معناگرا میگویند که به جریانات باطنی هم توجه کند. رابطه سینمای دینی و معناگرا، رابطه عموم و خصوص من وجه است.
سینمای معناگرا یک ژانر بهخصوص نیست و در همه انواع ژانرها اگر نگاه سینماگر ، معناگرا باشد، میتوانیم به سینمای معناگرا بگوییم فیلم. اگرچه سینمای معناگرا به خودی خود رشد نخواهد کرد مگر با کمک اهالی فرهیخته مطبوعات و اهل قلم که سعی میکنند راهگشا و تبیینکننده و جهتدهنده باشند.
عناوینی چون سینمای اندیشه، سینمای استعلایی، سینمای شهودی، سینمای عرفانی و دینی، همه از مواردی هستند که در حوزه وسیع سینمای معناگرا جای میگیرند. یک فیلم معناگرا باید تکنیک و جذابیت و در عین حال توجه به عمق و ارزشها داشته باشد.
سینمای معناگرا، یک تفکر نادرست
جواد شمقدری اما سینمای معناگرا را بهعنوان یک ژانر سینمایی قبول ندارد و میگوید: من با عنوان سینمای معناگرا مخالفم. ما سینمای دینی را داشتیم و نیازی نبود که سینمای معناگرا را جایگزین سینمای دینی کنیم. مدتی است که عدهای عنوان جدیدی چون سینمای معناگرا را مطرح کردهاند.
من با این نام مخالف هستم که از سوی بنیاد فارابی مطرح شده است، مگر تاکنون سینمای ایران خارج از معنا در حوزه فرهنگ و هنر کار کرده بود که حالا قصد دارد فیلمهایی در این ژانر بسازد؟ مگر سینمای ایران تا کنون رو به ابتذال بوده؟ آیا ما جز نگاه معنایی، الهی و ارزشهای معنوی کاری ساختهایم؟ در مجموع احساس میکنم که این تقسیم بندی صحیحی نبوده است. انقلاب ما معناگرا بوده و آثار فرهنگی و هنری هم به این سو حرکت کرده است.
مشاور هنری رئیسجمهوری در ادامه میگوید: زمانی که عنوان سینمای دینی مطرح شود، مخاطب بدون شک انتظار دیدن مفاهیم الهی و توحیدی را دارد، اما با مطرح شدن سینمای معناگرا، این حوزه را به عرصههای دیگر هدایت کردند و راه را برای تفکرات بیشتری که متاثر از تفکرات گوناگون فکری، فلسفی و حتی بیمبناست، باز کردهاند و به سادگی خیلی از مفاهیم و تفکرات نادرست به نام این سینما وارد میشوند که این مسئله خطر بزرگی است.
بیراههایی به نام معناگرا
بهرام توکلی که برای فیلم پابرهنه در بهشت برنده جایزه بهترین فیلم معناگرا از جشنواره 25 فیلم فجر شده معتقد است سینمای معناگرا از آن جمله تعاریفی است که نشان میدهد سینمای ایران در مسیر درست حرکت نمیکند.
او میگوید: واژه معناگرا در هیچ جای دنیا وجود ندارد و در ایران ابداع شده که بهنظرم جامع نیست و نمیتوان آن را ژانر نامید، بلکه تنها یک واژه است که در برخی ارگانها تعریف شده و چون نمونه چندانی برایش نداریم، تعریف مشخصی هم ندارد.
به اعتقاد این کارگردان سینمای معناگرا ژانر نیست چون شاخصههای یک ژانر را ندارد و تنها یک دسته بندی است که از یک دیدگاه ایجاد سوءتفاهم کرده است چرا که امروزه خیلیها بدون دیدن فیلمی آن را در دسته فیلمهای معناگرا قرار میدهند. سینمای معناگرا به گونهای نیست که همه فیلمهایش یک شکل باشند. بیشتر آنها از لحاظ ایدئولوژیک و ساختاری یکی نیستند.
سینمای دینی نیز ژانر نیست اما میتواند یک دسته بندی موضوعی باشد. سینمای دینی را در فیلمسازی برگمان، برسون، اروپا و حتی سینمای ایران داریم که از لحاظ ژانر میتوانند به هم ربطی نداشته باشند همانطور که هامون مهرجویی با خواب زمستانی برگمان یکی نیست.
بهرام توکلی در مورد اینکه آیا معناگرایی با تعریف از ژانر مطابقت دارد یا نه میگوید: مسئله سینمای ایران نامگذاری، دسته بندی یا ژانرسازی نیست چون این کارها در حیطه وظایف مراکز پژوهشی در سطح دکترا و مراکز آکادمیک است، بلکه مشکلات سینمای ایران ساخته نشدن یک فیلم از زمان شکل گرفتن ایده تا روی پرده رفتن یک فیلم است که اغلب فیلم تولیدی از ایده اصلی فاصله گرفته است.
بیرون آمده از بطن سینمای دینی
امیر قویدل، کارگردان سینما، معتقد است سینمای معناگرا، از بطن سینمای دینی آمده است. سینما، به لحاظ شکل، نظیر چیزی است که در هر ظرفی بریزید، به شکل همان ظرف در میآید. ذات سینمای دفاع مقدس، با سینمای معناگرا غریبه نیست. وقتی جنگ ما، یک رویداد ارزشی و دینی بوده، سینمای ناب ارزشها هم میتواند در قالب سینمای دفاع مقدس در ژانر معناگرا تبلور یابد.
مهم شکل ظرف است و این که با چه اندیشهای آن ظرف را انتخاب کرده است. به هر حال، مظروف جدای از ظرف نیست و باید روی مظروف هم فکر کرد. اگر این 2 با یکدیگر ادغام بشوند و سینمای معناگرا به شکلی که الان از آن صحبت میشود، درست و در مسیر صحیح حرکت کند، به هر حال جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد.
قویدل میگوید: من چون سینما را با جذابیت میشناسم، معتقدم اگر شما هر نوع پیامی، حتی پیام سردی را با رنگ جذابیت، عرضه کنید، مقبول مخاطبان قرار میگیرد و این جذابیت، بهطور مستقیم، به قدرت و توان کارگردان بستگی دارد.
استفاده از عرفان و مذهب که هر کدام میتوانند شاخههای مختلفی داشته باشند، کار دشواری است و روی لبه تیغ راه رفتن است و اگر من خودم بخواهم چنین فیلمی بسازم، اگر در این حوزهها تحقیق و پژوهش نکنم، مطمئناً کار خوبی ساخته نخواهد شد. سینمای معناگرا در قدم اول باید خود را مجهز به تحقیق و پژوهش کند. کارگردانی که کنار دوربین ایستاده است، اگر با آن چیزی که اجرا میکند، یگانه و همسو نباشد، کار، تصنعی و غیرقابل باور بهنظر میرسد.