مجموعه داستان «قدم بخیر مادر بزرگ من بود» نوشته علیخانی سال 1382 به وسیله نشر افق منتشر و نامزد دریافت جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد. علیخانی این روزها در انتظار تجدید چاپ این کتاب است که به گفته ناشر، تا یک ماه دیگر چاپ دوم آن روانه بازار کتاب می شود.
علیخانی در «اژدهاکُشان» نیز مثل «قدم بخیر...» به روایت داستان در فضای یک روستا پرداخته است.
محمدعلی سپانلو * * *
محمد علی سپانلو اثر یوسف علیخانی را جزو داستانهای خوف انگیز میشمارد که علاوه بر ارزش سرگرم کنندگی، ارزش جامعهشناسی نیز دارد: «یعنی شما متوجه میشوید که در چه افکار و خرافاتی حاکم است.»
سپانلو خواندن این کتاب را به اهالی مطالعه توصیه میکند. چرا که علاوه بر اطلاعاتی که میدهد میتواند تصویری از گوشهای از کشورمان را نشان دهد و حسن کتاب یوسف علیخانی همین است: «بهنظر من دیگر نویسندگان باید این کار را انجام بدهند و مناطقی را که میشناسند معرفی کنند.»
سیدمحسن بنیفاطمه ****
به اعتقاد سیدمحسن بنی فاطمه، مجموعه داستان اژدها کشان یک نمونه بسیار خوب از ویژگیهای ادبیات بومی ایران است که هم از نظر فرم و هم از نظر زبان، نشانههایی از زبان و فرهنگ ایرانی را در خود دارد:«ویژگی این کتاب نسبت به کتاب قبلی یوسف علیخانی این است که نسبت به زبان، لهجهها تغییر کرده، در حالی که لحنها حفظ شده است و مشکلی که برای خواننده در کتاب قبلی وجود داشت و خواندن را سخت کرده بود حل شده است.»
بنی فاطمه، وجه تمایز این مجموعه داستان را همین میداند و فضای کلی داستانها را نوعی رئالیسم جادویی میداند و با اشاره به تفاوت میلک داستان با میلک واقعی میگوید:«به هیچ وجه نمیتوانیم این میلک را با میلک جغرافیایی مقایسه کنیم و درست نیست بگوییم این داستانها، داستانهای مستندی هستند.»
بنی فاطمه، داستان نسترن را برجستهترین کار این مجموعه میداند و در کل، کار را یک کار موفق تلقی میکند.
داوود پنهانی ****
«اژدها کشان مجموعهای است که با استفاده از المانهای یک منطقه کوچک و محدود با خواننده صحبت میکند.اما هیچ گاه جامعه را کوچک نمیکند تا برداشت خواننده برداشتی رئالیستی شود.»
داوود پنهانی با اشاره به این که یوسف علیخانی با قصه و قصه گوها ارتباط زیادی دارد ادامه میدهد:«به همین دلیل این اتفاقها جنبه تخیلی دارد.اما با شاخ و برگ دادن به آنها بسیار جالب و خواندنی میشود.خصلت این داستانها قصه گو بودن آن است همین روایت گری در داستانها تأثیر گذاشته است.»
پنهانی با رد روستایی بودن داستانهای علیخانی در این مجموعه میگوید:«میلک زندگی ماست و قصههای آن قصه فرهنگ جامعه خودمان است. نویسنده منطقهای را اختراع کرده و به آن روح داده و این کار یک
داستان نویس است و این قصهها وقتی نوشته شود جاودانی میشود.»