کارگزاران امنیت ملی ایران طی این سالها تلاش کردند تا بیشترین مطلوبیت راهبردی را از طریق چانهزنی امنیتی بهدست آورند.
در این روند ایران توانست از شرایط تعلیق عبور کند. هرگاه بحرانهای بینالمللی گسترش مییابد، طبیعی است که امنیتسازی برای کشورهایی همانند ایران کار پرمخاطرهای خواهد بود.
طی سالهای گذشته، الگوی رفتار هستهای ایران مبتنی بر «سیاستهای دوشاخهای» بوده است. از یک سو در برابر فشارهای تهدیدآمیز و محدودکننده آمریکا مقاومت کرده و از طرف دیگر، زمینههای لازم برای تداوم دیپلماسی را فراهم آورده است.
بهطورکلی، انجام اقدامات دیپلماتیک، چانهزنی در شرایط تهدید و پذیرش فشارهای چندجانبه کار بسیار دشواری بوده است. تیمهایی که چنین الگوی رفتاری را فراروی خود قرار دادهاند، توانستند فضای مناسبی برای تداوم امنیت ملی فراهم سازند.
سیاست دوشاخهای ایران را میتوان عامل مؤثری در تداوم روند فعالیتهای دیپلماتیک ایران دانست. طی سالهای گذشته، دیپلماسی عامل بقا، ثبات و تعادل امنیتی ایران در برخورد با قدرتهای بزرگ محسوب گردیده است.
در این روند میتوان نشانههای مختلفی را ملاحظه کرد که براساس آن «تداوم دیپلماسی»، امنیت بیشتری را برای ایران شکل داده است. محور اصلی رفتار دیپلماتیک ایران، مذاکره با اتحادیه اروپا و همچنین مجموعههای فعال در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بوده است.
ایران در این مذاکرات توانست البرادعی را متقاعد کند که فعالیتهای ایران در قالب پادمان هستهای انجام گرفته است. این امر مذاکرات طولانیمدتی را فراهم آورده و درنتیجه آن بسیاری از فشارهای بینالمللی فراروی ایران کاسته شده است.
مهمترین موضوع دیپلماسی هستهای ایران را میتوان در متقاعدسازی مجموعههای بینالمللی برای توجیه فعالیتهایی دانست که طی سالهای گذشته انجام گرفته و منجر به اعتراض کشورهای اروپایی، آمریکا، ژاپن و استرالیا شده است.
این امر نشان میدهد که هرگونه «تحرک دیپلماتیک» میتواند تهدیدات امنیتی را کاهش داده و یا اینکه آنرا به تأخیر اندازد. هماکنون سندهای تنظیم شده در روابط ایران و آژانس توانسته است حداقل مخاطرات امنیتی را برای ایران بهوجود آورد.
مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا نیز زمینههای لازم برای کاهش فشارهای امنیتی دیپلماتیک را فراهم آورده است. تنظیم سند کارشناسی ایران و آژانس و همچنین حل موضوعهای مربوط به طرح P2 و P1 را میتوان در زمره موضوعهایی دانست که زمینههای لازم برای پایان ابهام نسبت به اقدامات ایران را ایجاد کرده است و ما از این طریق توانستهایم فشارهای یکجانبه آمریکا را برای مدتی در فضای تعلیق قرار دهیم.
اگر ما بر این امر تأکید داشته باشیم که قابلیتهای ساختاری ایران بهگونهای است که تحت تأثیر اراده فردی قرار نمیگیرد، و از مطلوبیتهای ساختاری برخوردار است. طبیعی است جابهجایی افراد در شورای عالی امنیت ملی هیچگونه تأثیری بر جهتگیری امنیتی در رفتار راهبردی ایران بهجای نخواهد گذاشت.
استراتژی هستهای ایران طی سالهای گذشته براساس شفافسازی، راستآزمایی، اعتمادسازی و تداوم دیپلماسی استوار بوده است.
این امر به مفهوم آن است که هرگونه فعالیت هستهای ایران در قالب توافقهای انجام شده با نهادهای بینالمللی ادامه خواهد یافت و تغییر در چنین روندی هیچگونه مطلوبیتی را برای ایران و همچنین سایر بازیگران سیاست بینالملل ایجاد نخواهد کرد.
بحرانسازی موضوعهایی که از طریق دیپلماسی، توافق و همکاری قابل حل است، نمیتواند نتیجه سودمندی را برای کشورهای مختلف ازجمله ایران ایجاد کند.