پرستو آمد از كوچ قديمي
كبوتر شوق يك پروانه را ديد
گلي از خوابهاي كهنه پا شد
به روي ساقهاش يك غنچه روييد
نسيمي آمد و با خندهي او
ميان باغ عطري تازه پيچيد
دلم پر زد ميان آسمانها
و ابري كوچك و دلشاد را ديد
خبر داد ابر، از يك فصل تازه
خبر داد از بهار آنگاه باريد!
سارا درهمي، 16ساله
خبرنگار افتخاري از يزد
عكس: هانيه راعي، 17ساله، خبرنگار افتخاري از دماوند
- درخت
هلو
امروز صبح
خوابم تعبير شد
شب ِ پيش
باران باريده بود
و آسمان بوي خاك ميداد
زير درخت هلوي ته حياط كه سالهاست خشك شده
شكوفههاي صورتي ريخته بود
تو اينجا بودي
نيكو كريمي
خبرنگار جوان از دماوند
- زندگي
فولاد ميشكند
و ديوار فرو ميريزد
رو بهخورشيد
بنفشهاي ميرويد
هليا معيري فارسي،15ساله
خبرنگار افتخاري از لاهيجان
عكس: زهرا اميربيك، خبرنگار جوان از شهرري
- قــدم
باران كه ميآيد
نگاهش ميكنم
قدمهايش را نزديكتر ميگذارد
شكوفههاي شعر را
از ميان لبهايم ميچيند
و به پاي درخت سيب ميريزد...
حالا حياطمان
بوي زندگي
بوي شعر
بوي خاك
بوي سيب ميدهد
مهسا منافي، 17ساله
خبرنگار افتخاري از تهران
عكس: سارا ضيايي، خبرنگار جوان از تهران
- مهمان
رج به رج
نسیم را میبافم میان موهایم
عطر نارنج مینشیند بر شانهام
ذره ذره، در هر نفس
بهار
ریشه میدواند در دلم...
فریدا زینالی، 16ساله
خبرنگار افتخاري از تبریز
تصويرگري: زينب عليسرلك، 14ساله، خبرنگار افتخاري از پاكدشت
نظر شما