اگر به پيامهاي نوروزي سالهاي گذشته ايشان نيز توجه كنيم، در هر يك از آنها، نكتهاي بسيار مهم نهفته است. اين نكات دقيقا همان ضعفهاي اجتماعي ما هستند: وجدان كاري، انضباط اجتماعي، پرهيز از اسراف و اشرافيگري و بسياري نكتههاي ديگر. اما امسال، حلقه آخر از اين همه مفاهيم مطرح شد و آن مفهوم كار است. يك جنبه از كار مفهوم اشتغال است كه البته برعهده دولتمردان است كه براي جامعه جواني مثل ايران ميزان قابلقبولي از اشتغال را فراهم كنند و بتوانند به هر نحوي شده شاخ غول بيكاري را بشكنند. اما جنبه دوم و مهمتر در موضوع كار، آن نيرو و تعهد اجتماعي است كه فقدانش اهميت زيادي دارد. كار به اين معنا، يعني جوهر اراده انساني؛ يعني همان چيزي كه يك ملت را نجات ميدهد، ميسازد و در مسير پيشرفت قرار ميدهد. كار در اين معني، يعني عدمسهلانگاري، تنآسايي، كارنمايي، دور خود چرخيدن، وقت تلف كردن، زير آب ديگران را زدن، غر زدن، حسادت كردن، رقابت منفي كردن، تخريب كردن و چيزهاي ديگر. اين وجهي از كار است كه حتي اگر شاغل هم باشيم، ممكن است فاقد آن باشيم. اين چيزي است كه ما براي ساختن جامعه و كشور خود به آن نياز داريم و جوهره ملت ما را ميسازد وگرنه اگر دمپايي به پا از اين اتاق به آن اتاق اداره به قول مشهديها لخ بكشيم تا ظهر بشود و نماز و ناهار، كاري از پيش نميرود. اين همان چيزي است كه از آن در شاخصهاي بينالمللي بهعنوان «زمان مفيد كار» ياد ميشود و متأسفانه در ايران بسيار اندك است. لطيفه آن ژاپني كه ميديد مردم ايران اول صبح با عجله به سمت محل كار ميروند و بعد متوجه شد همه اول ميروند نان بربري و پنير ميگيرند و باقي قضايا كه يادتان هست؟
البته، اين وضع با عدالت اجتماعي هم مرتبط است. اگر عدالت اجتماعي آسيب ببيند، نخستين چيزي كه آسيب ميبيند، همين ميل بهكار و وجدان كاري است. بايد از دو سو، به اين موضوع پرداخت تا كار در جامعه ايران بتواند اهميت واقعي خودش را پيدا كند و «كارنمايي» نباشد. نخست، پرورش احساس واقعي كار و ارزش داشتن يك كار براي ساختن خود و جامعه، اين كار در هر سطحي كه باشد بايد براي فرد احساس افتخار و مسئوليت به بار آورد. دوم گسترش عدالت اجتماعي و جلوگيري از رشد احساس بيعدالتي نسبي در جامعه. اگر جامعه ايران بتواند اين دو چيز را در خود حل كند، اكنون كه در آستانه پيشرفت علمي و صنعتي است، ميتواند آينده خود را بهعنوان يك كشور مطرح در جهان رقم بزند.
نظر شما