يكي دو سالي ميشد كه اسم شهيد آويني به گوشم خورده بود و ميخواستم بدانم آن چهره آرام و صداي محزون با آن قلم درگيركننده چه ويژگيهاي ديگري داشته كه باعثشده تا اين حد مورد توجه قرار بگيرد. در آن مراسم احتمالا مثل هر مراسم ديگري در سالهاي قبل و بعدش چند خاطره گنگ از مرحوم تعريف شد، چند كليپ از تصاوير آرشيوي به نمايش درآمد و چند دوست قديمي و مدير دولتي از اخلاق و محسنات آويني گفتند و بعد از با ذكر فاتحهاي سر و ته ماجرا را هم آوردند.
بهمنماه پارسال كه در حاشيه جشنواره فيلم فجر، مستند انحصار ورثه محمدعلي شعباني را ديدم با خودم فكر كردم چنين فيلمي چقدر ميتواند مراسم و برنامههايي كه براي بزرگداشت آويني برگزار ميكنند را از كرختي و بيحاصلي خارج كند و چقدر ميتواند كساني كه سيدمرتضي آويني را فقط با تعبير «سيد شهيدان اهل قلم» شناختهاند، عكسش را روي در و ديوار فلان مؤسسه ديدهاند يا كتابهايش را گاهگداري ورق زدهاند، با چهره واقعي او آشنا كند. به يادشان بياورد شخصيتي كه يكي از سرآمدان هنر انقلاب محسوب ميشود در مسير پرفراز و نشيب زندگياش چه حال و احوالي را تجربه كرده و چطور بعد از حضور در جمعهاي روشنفكري پيش از انقلاب از جواني افسرده به يك انقلابي آرمانخواه تبديل شده و چطور در آخرين سالهاي عمر به پختگي همراه با تلخي رسيده.
مستند انحصار ورثه اگر خيلي زودتر ساخته ميشد، اگر موانعي بر سر نمايشش قرار نميگرفت و اگر مخالفانش ضرورت رويكرد تقدسزدايش را در زمانه فعلي درك ميكردند با وجود كاستيهايي كه دارد ميتوانست (و ميتواند) در قالب يك مستند پرتره پرجزئيات تصويري باورپذيرتر و ملموستر از شهيد آويني نشان بدهد و براي كساني كه حتي نسبت به عقايد و سخنانش دافعه دارند هم تصوير مردي را ترسيم كند كه با وجود تغييرات بنياديني كه از جواني تا ميانسالي تجربه كرد و با تصوير پيچيدهاي كه هميشه از خودش به نمايش ميگذاشت، مثل هر آدم ديگري خصوصياتي قابل درك و باورپذير داشت. خصوصياتي كه در سالهاي اخير تقريباً هميشه از سيدمرتضي آويني دريغ شده است.
نظر شما