زن شاکی ـ که تازه فهمیده بود چه کلاه بزرگی سرش رفته ـ در توضیح ماجرا به کارآگاهان پلیس گفت: «مدتی قبل برای گرفتن ویزا سفارت یک کشور اروپایی رفتم اما مسئولان سفارت به دلیل نامشخصی با صدور ویزا موافقت نکردند.
آن روز در حالی که به شدت عصبانی بودم، در حال خروج از سفارتخانه اروپایی مرد جوانی که متوجه ماجرا شده بود، به سراغم آمد و گفت با آشنایانی که دارد میتواند در قبال دریافت 8 میلیون تومان برایم ویزا بگیرد.
ابتدا به ادعای مرد جوان شک داشتم، توجهی به او نکردم اما چربزبانیهای او کار خودش را کرد و من راضی به پرداخت پول شدم.
او مدعی بود چون این پول را به دوستان بانفوذش پرداخت میکند، باید آن را قبل از تحویل ویزا دریافت کند. من هم چون چارهای نداشتم قبول کردم و پول را پرداخت کردم، اما از آن به بعد دیگر هیچ خبری از او نشد و هر بار که تماس میگرفتم، به بهانهای مرا دست بهسر میکرد.
وقتی متوجه شدم در دام یک کلاهبردار حرفهای افتادهام، تصمیم گرفتم از او شکایت کنم».
با شکایت زن جوان، ماموران اداره اتباع خارجی پلیس امنیت، جستوجوی گستردهای را برای دستگیری و بهدامانداختن جوان کلاهبردار آغاز کردند، اما او که متوجه شده بود پلیس در تعقیب اش است، دائم مخفیگاههای خود را عوض میکرد و دم به تله نمیداد.
مدتی از آغاز بررسیهای پلیسی گذشته بود که جوان فریبکار با زن شاکی تماس گرفت و ماموران پلیس با دادن آموزشهای لازم، از زن شاکی خواستند او را به محل قراری صوری بکشاند.
ماموران که محل قرار را به محاصره درآورده بودند، هنگامی که مرد جوان قدم به آنجا گذاشت، در یک عملیات ضربتی او را دستگیر کردند.
مرد هزار چهره
با انتقال جوان کلاهبردار به اداره پلیس امنیت پایتخت، با توجه به اینکه احتمال میرفت وی در کلاهبرداریهای دیگری نیز دست داشته باشد، بررسیهای تخصصی درباره او آغاز شد و در جریان این تحقیقات بود که کارآگاهان به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد او با دختران زیادی در ارتباط بوده و اقدام به کلاهبرداری از آنها کرده است.
با اطلاعاتی که در تحقیقات پلیسی به دست آمد، کارآگاهان دختران فریب خوردهای را که با جوان کلاهبردار در ارتباط بودند، شناسایی کرده و بازجوییهای پلیسی از آنها آغاز شد. در این بازجوییها بود که راز اخاذیهای میلیونی مرد فریبکار فاش شد.
فریب 30 زن و دختر جوان
دختران جوان که تاکنون از ترس جوان هزارچهره جرأت شکایت نداشتند، وقتی فهمیدند وی توسط پلیس دستگیر شده، در شعبه ششم دادسرای جنایی تهران و در مقابل بازپرس قیصری ماجرای کلاهبرداریهای مرد جوان را بازگو کردند.
من خلبان هستم
«6 سال قبل وقتی برای خرید سیمکارت به مغازهای در خیابان شریعتی رفته بودم، با این جوان ـ که خودش را امیر عرشیا و خلبان معرفی میکرد ـ آشنا شدم. گمان کردم که این جوان شیکپوش میتواند شریک مناسبی برای زندگیام باشم بنابراین به ارتباطم با او ادامه دادم. این جوان در این مدت با چربزبانیهایش مرا خام کرد و مدتی بعد از آغاز آشناییمان از من خواست اجازه دهم به خواستگاریام بیاید.
با توجه به اینکه او با دروغهایش مرا به شدت به خودش علاقهمند کرده بود، با خوشحالی پذیرفتم خواستگاری انجام شود اما خانوادهام بعد از آنکه مرد جوان و خانوادهاش به خواستگاری آمدند، درباره او تحقیق کردند و آن وقت بود که فهمیدیم او یک دروغگوی بزرگ است که نه تنها خلبان نیست بلکه تحصیلات چندانی هم ندارد و حرفهایش درباره خانواده ثروتمندش تنها رؤیاپردازیهای خود اوست و به همین دلیل به وی جواب منفی دادیم».
دختر جوان ـ در حالی که هنوز هم آثار ترس از مرد جوان در چهرهاش دیده میشد ـ ادامه داد: «پس از آنکه به این جوان فریبکار جواب منفی دادیم، دردسرها شروع شد. از آن روز به بعد او هر روز سر راهم سبز میشد و ادعا میکرد بدون من نمیتواند زندگی کند و اگر به او جواب منفی بدهم، خودش را میکشد.
آنقدر این چربزبانیها و احساس علاقههای او ادامه پیدا کرد تا اینکه بار دیگر فریب حرفهای او را خوردم و در این زمان بود که او با نیرنگ 8 میلیون تومان از من قرض گرفت اما دیگر حاضر به پسدادن آن نشد. من که بار دیگر متوجه شده بودم چه کلاهی سرم رفته است، از او شکایت کردم اما شکایتم به جایی نرسید.
پس از این ماجرا ـ او که از این شکایت من به شدت عصبانی شده بود ـ یک روز وقتی درحال بازگشت از دانشگاه بودم، مرا غافلگیر کرد و آنقدر کتکم زد که پایم شکست اما به خاطر تهدیدهایش جرأت شکایت نداشتم».
من فرزند مالک برج عرشیا هستم
در ادامه تحقیقات، دختر ثروتمندی که او نیز فریب جوان کلاهبردار را خورده بود، به توضیح ماجرای کلاهبرداری میلیونی مرد جوان پرداخت.
او به بازپرس قیصری گفت: «مدتی قبل با این جوان ـ که خودش را به عنوان پسر مالک برج عرشیای دوبی معرفی میکرد ـ آشنا شدم. او میگفت که پدرش برج را به نام او کرده است و من هم که فریب دروغهای او را خورده بودم، حرفش را باور کردم .
وقتی که او گفت قصد ازدواج با مرا دارد، از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم. مدت زیادی از آشناییمان نگذشته بود که یک روز با من تماس گرفت و گفت که خیلی فوری احتیاج به 4 میلیون تومان پول دارد اما پدرش نباید متوجه ماجرا شود. من هم که به او اعتماد پیدا کرده بودم، سریع این پول را برایش آماده کردم اما بعد از آن او یکباره غیبش زد و دیگر هیچ ردی از او نداشتم تا اینکه فهمیدم او دستگیر شده است».
مادرشکوه، مادرجان
در میان شاکیان جوان کلاهبردار، اگرچه تعداد زیادی زن و دختر جوان حضور داشتند اما یکی از زنان شاکی که زن میانسالی بود، از همه بیشتر جلب توجه میکرد.
جوان کلاهبردار وقتی فهمیده بود این زن ثروت زیادی دارد، نقشه بسیار عجیبی را برای کلاهبرداری از او طراحی کرده بود.
زن 55 ساله وقتی از ماجرای دستگیری جوان کلاهبردار مطلع شده بود، خود را به سرعت به دادسرای جنایی رسانده بود تا از جوانی که 20 میلیون تومان از او کلاهبرداری کرده بود، شکایت کند.
او در توضیح ماجرا به بازپرس پرونده گفت: «یک سال قبل یک روز زنگ خانهمان به صدا درآمد، وقتی جلوی در رفتم، این مرد جوان را دیدم. او مدعی بود که مدیر شرکتی در نزدیکی خانه ماست و به همین خاطر از من خواست اجازه دهم مقداری از وسایلش را در انباری خانه ما بگذارد.
ابتدا به حرفهای او شک کردم اما او به حدی خوب حرف میزد که مرا متقاعد کرد که اجازه بدهم لوازمش را داخل انباری بگذارد. قرار شد که خیلی زود لوازم را از اینجا منتقل کند اما بعد از آن هر بار به بهانه برداشتن مقداری از لوازم به خانه ما میآمد. با توجه به اینکه من زن تنهایی هستم، به او گفتم رفت و آمدهای او به خانه ما ممکن است برایم مشکل به وجود بیاورد بنابراین از او خواستم وسایلش را از آنجا ببرد.
آن روز به محض اینکه این حرف را به او زدم، ناگهان شروع به گریه کرد و گفت که دلیلش برای رفت و آمد به خانه من آن است که مادرش را ببیند.
او وقتی تعجب مرا دید، گفت که از دانشگاههای آمریکا مدرک دکترای کامپیوتر گرفته و سپس به ایران برگشته، این در حالی است که خانوادهاش ساکن آمریکا هستند و او ماههاست که مادرش و اعضای خانوادهاش را ندیده است.
او آن روز گفت که من بسیار شبیه مادرش هستم و هر بار که مرا و محبتهایم را میبیند، یاد مادرش میافتد بنابراین از من خواست جای خالی مادرش را برایش پرکنم و من هم که دلم برایش میسوخت، همه حرفهایش را باور کردم.
مدتی از آشناییمان نگذشته بود که او گفت به خاطر آنکه من و او نامحرم هستیم، رفت و آمدش به خانه ما ممکن است باعث شود مردم پشت سرمان حرف بزنند بنابراین از من خواست تا برای حلشدن موضوع به عقد موقت یکدیگر دربیاییم؛ من هم با سادگی حرفش را پذیرفتم. او مدتی بعد به بهانه آنکه میخواهد مرا در شرکت خودش شریک کند، 20 میلیون تومان از من قرض گرفت اما بعد از آن یکباره ناپدید شد و دیگر خبری از او نداشتم تا اینکه فهمیدم دستگیر شده و حالا هم از او شکایت دارم و میخواهم پولهای مرا برگرداند».
من خودم فریب خوردهام
پس از اظهارات شاکیان، مرد جوان با همان چربزبانی و زیرکی همیشگی شروع به صحبت کرد و درحالی که سعی میکرد خود را بیگناه جلوه دهد، گفت: «من میدانم که با نقشه شیطانیام باعث آزار زنان و دختران شاکی شدهام اما آنها خودشان با میل خودشان پول را به من پرداخت کردهاند و در این کار هیچ زور و اجباری نبوده است. با این حال، این را قبول دارم که تمامی ماجرا نقشهای بود که برای انتقامجویی از زنان و دختران جوان کشیده بودم».
او در ادامه گفت: «6 سال قبل به دختری که هماکنون یکی از شاکیان پرونده است، دل بستم. من به حدی به این دختر علاقه داشتم که حتی تحمل یک روز دوری او را نداشتم. بعد از مدتی در حالی که به این دختر به شدت وابسته شده بودم، به خواستگاریاش رفتم ولی چون این دختر مدرک تحصیلی بالا و خانوادهای ثروتمند داشت و من حتی دیپلم هم ندارم، خانوادهاش به من جواب رد دادند و اصرارهای من هم هیچ نتیجهای نداشت.
بعد از این ماجرا، دلشکسته وخسته تصمیم به انتقام گرفتم. میخواستم از تمامی دخترانی که شبیه دختر مورد علاقهام بودند، انتقام بگیرم. به همین دلیل به سراغ دختران خانوادههای ثروتمند ـ که تحصیلات بالایی داشتند ـ میرفتم و آنها را فریب میدادم.
با چربزبانیهایم آنها را به خودم وابسته میکردم و وقتی که میفهمیدم به شدت به من وابستگی عاطفی پیدا کردهاند، از آنها میخواستم مبالغ میلیونیای را به من قرض بدهند. با توجه به اینکه خودم را فارغالتحصیل دکترای کامپیوتر از آمریکا و از خانوادهای بسیار ثروتمند معرفی میکردم، آنها خیلی زود باور کرده و حاضر به پرداخت این پولها میشدند اما بعد از گرفتن این مبالغ سنگین یکباره ناپدید میشدم و آنها را در حالی که تصور میکردند شوهر بسیار مناسبی را از دست دادهاند، رها میکردم تا جبران ضربه سنگینی باشد که اولین دختر مورد علاقهام به من وارد کرده بود».
با اظهارات مرد جوان، بازپرس قیصری وی رادر اختیار ماموران پلیس امنیت پایتخت قرار داد تا تحقیقات بیشتری از او صورت گیرد.