دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۵:۵۱
۰ نفر

همشهری دو - روحینا مجیدی: شغلش این است؛ به بچه‌هایی که نور امید در چشمانشان خاموش شده درس بدهد. او می‌داند تمام دلخوشی بچه‌هایی که با آنها زندگی می‌کند، ساعت‌هایی است که او با خودرو‌‌اش از سر خیابان به محله حاشیه‌نشین شهر ارومیه می‌پیچد.

می‌خواهند زنده بمانند

اكبر خليلي مربي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان آذربايجان غربي، شغلي را انتخاب كرده كه به خاطرش سختي‌ها و مشكلات زيادي را ‌ تحمل مي‌كند اما هيچ وقت از اين تصميم پشيمان نشده است. او براي شاد‌كردن و ايجاد‌ انگيزه و هدف به بچه‌‌هايي كه پايشان در زندگي لغزيده است و در انتظار تعيين مجازات در كانون‌هاي اصلاح و تربيت زنداني هستند، از هيچ تلاشي فروگذار نمي‌كند و هر موي سفيدي كه بر سر دارد را حاصل درد تك‌تك بچه‌هايي مي‌داند كه حرف‌هاي دلشان را پيش مربي‌شان بازگو كرده‌اند.‌ پاي صحبت‌هاي اين مربي زحمتكش نشسته‌ايم تا برايمان از وظيفه‌‌اي كه به دوش دارد بگويد و از بچه‌هايي كه شب‌ها و روزهاي سختي را در كانون اصلاح و تربيت مي‌گذرانند.

  • ‌ از خودتان و دلايلتان براي انتخاب اين شغل بگوييد؟

من 34سال دارم و داراي مدرك فوق‌ليسانس ادبيات فارسي هستم. از زماني كه درس مي‌خواندم دوست داشتم شغلم مرتبط با بچه‌ها و رشته تحصيلي‌ام باشد. بعد از اتمام تحصيلات با قبولي در آزمون استخدامي آموزش و پرورش و كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، 2 مسير براي كار در پيش رويم بود اما به‌واسطه آشنايي‌اي كه از 9سالگي با كانون اصلاح و تربيت داشتم، مي‌دانستم بچه‌هايي هستند كه هيچ‌گاه فرصت خنديدن، داستان خواندن و بازي را به‌دست نمي‌آورند. براي اينكه بتوانم در شادي آنها سهيم باشم و خودم نيز به واسطه كاري كه انجام مي‌دهم حالم خوب شود، به‌عنوان مربي سيار در كانون فعاليت خود را آغاز كردم و امروز 6 سال است كه در اين بخش مشغول خدمات‌رساني هستم.

  • ‌ كار‌كردن با بچه‌هايي كه نگاه عموم مردم به آنها به چشم يك مجرم است، سخت نيست؟

بچه‌هايي كه در كانون اصلاح و تربيت هستند تفاوت‌هاي بسياري با ديگر بچه‌ها دارند؛ روحيه عده‌اي بسيار شكننده و روحيه بعضي‌هايشان ‌بسيار مقاوم در برابر هرنوع فعاليتي است. بعضي از آنها حتي نمي‌گذارند كسي وارد حريمشان شود. اما اين را همه ما بايد بدانيم كه تمام اين بچه‌ها با معضلاتي روبه‌رو هستند كه شايد در دنياي بيروني كمر بزرگان را خم كند، چه برسد به كودكان و نوجواناني كه هنوز به سن تكليف نيز نرسيده‌اند. وجه مشترك اغلب آنها نيز فقر و نداري و از هم پاشيدگي خانواده‌هايشان است.

  • ‌ معمولا جرم‌هايي كه مرتكب شده‌اند، چيست؟

جرم‌هاي مختلفي دارند. در اين محيط از بچه‌اي كه به جرم دزدي از سوپرماركت دستگير شده وجود دارد تا يك كودك قاتل.

  • ‌ شما در برخورد با اين بچه‌ها كه هر‌كدام روحيه متفاوتي دارند چه مي‌كنيد؟

نخستين سختي كار در اين فضا اين است كه سعي كنم روي روحيه خودم كنترل داشته باشم چون برايم سخت است ديدن بچه‌هايي كه هيچ سهمي از شادي و بازي‌هاي كودكانه نداشتند و به‌دليل مسائلي همچون فقر و اعتياد پدر و مادر، از همان اوايل زندگي سرنوشتشان به بدترين شكل ممكن تغيير كرده است. متأسفانه شادي بچه‌هاي كانون اصلاح و تربيت سقف دارد و غم و درد بر تمام روح و روانشان چنبره زده است اما آنها هم حس من را نسبت به‌خود درك كرده‌اند و مي‌دانند كه فقط براي اداي تكليف و انجام كار در آنجا حضور نمي‌يابم، مي‌فهمند كه دوست دارم در كنارشان باشم و قرارمان اين است كه براي چند ساعت آنها را از شرايطشان دور كنم و به دنياي روياها و آرزوهايشان ببرم، به‌طوري كه از بين مربي‌‌هايي كه براي آموزش رفته‌اند تنها از من استقبال كرده‌اند و اين من را خوشحال مي‌كند.

  • ‌ چگونه توانستيد به آنها نزديك شويد؟

بچه‌ها در كانون و حتي پيش از آن به اندازه كافي با جبر روبه‌رو بوده و هستند. برخلاف برنامه‌هاي روتين مربيان براي آموزش كودكان در محلات، در كانون بدون برنامه وارد جمع بچه‌ها مي‌شوم و به جاي آنكه آنها را با خود همسو كنم، خودم با آنها همسو مي‌شوم. انتخاب نوع فعاليت، از بازي با كاغذ گرفته تا پخش فيلم بستگي به تصميم خود بچه‌ها دارد. دوست ندارم ديگر براي انتخاب راه شاد بودن چندساعته نيز دغدغه داشته باشند.

  • ‌ كارتان چه ميزان از زندگي روزانه شما را شامل مي‌شود؟

بچه‌ها تمام دنياي من هستند، هرچند هميشه سعي مي‌كنم ساعاتي كه در خانه هستم حضور واقعي داشته باشم اما باز هم گوشه‌اي از فكر و ذهنم معطوف به اين بچه‌هاست. در مهماني‌ها و پارك و هرجمعي كه بچه‌اي حضور داشته باشد بي‌شك تمام وقت من را به‌خود اختصاص خواهد داد. من از دنيايي كه براي بچه‌ها ساخته شده است، تأسف مي‌خورم و براي همين هميشه تلاش مي‌كنم تا سهم‌ام را در ساختن دنيا و زندگي بهتر براي اين فرشتگان آسماني ادا كنم. هرچند مي‌دانم يك دست صدا ندارد اما نمي‌توانم وجدانم را با اين حرف‌ها آرام كنم. خوشبختانه خانواده‌ام نيز همراهم هستند و به اين افكار و اعتقاداتم احترام مي‌گذراند و به همين جهت مي‌توانم وقت بيشتري را براي يافتن راه‌هايي كه شادي‌هاي عميق‌تر و پايدارتري به بچه‌ها بدهم، داشته باشم؛ البته من فقط مربي بچه‌هاي كانون اصلاح و تربيت نيستم بلكه بچه‌هاي مناطق محروم و پايين شهر اروميه نيز زيرپوشش آموزش‌هاي من قرار دارند.

  • ‌ اين شغل از نظر مالي توانسته است انتظارات‌تان را برآورده كند؟

من اين شغل را نه با معيارهاي مالي بلكه با مدنظر قراردادن علايق و درونم انتخاب كرده‌ام و از اين جهت بسيار راضي هستم. به‌نظرم رقم ريالي كه ماهانه از بابت اين كار به‌دست مي‌آورم مهم نيست بلكه بركتي است كه پول اين كار براي زندگي‌ام به ارمغان آورده است و از اين جهت خدا را شاكر هستم. هركاري عشق مي‌خواهد و اين عشق اجازه نمي‌دهد تا در مقابل عملي كه انجام مي‌دهم انتظاري داشته باشم.

  • ‌ اگر فرصت دوباره‌اي به شما داده شود، بازهم اين شغل را انتخاب مي‌كنيد؟

بدون شك انتخاب من باز هم همين خواهد بود، هرچند هنوز امنيت شغلي ‌ به‌دست نياورده‌ام اما عشق به بچه‌ها را با هيچ‌چيز در دنيا جايگزين نمي‌كنم و جزئي از زندگي من شده‌اند. هنوز از نظر امكانات كمبودهايي وجود دارد و متأسفانه اين امر در عملكردمان تأثير مي‌گذارد.

  • ‌ سالانه چند دانش‌آموز را زيرپوشش چه آموزش‌هايي قرار مي‌دهيد؟

400دانش‌آموز 7تا 17ساله هرسال با من و آموزش‌هايم همراه مي‌شوند. فعاليت‌هاي ما چهل‌وچهارگانه است. از امانت كتاب گرفته تا صحبت پيرامون موضوع آن، معني لغات و اصطلاحات آن، نمايش فيلم‌هاي حاوي پيام به دانش‌آموزان، بازي با كاغذ، قصه‌گويي و شعرخواني بخشي از اين كارها هستند؛ البته بچه‌ها به قدري در محروميت به‌سرمي‌برند كه والدينشان حتي فرصت ندارند نگاهي به نقاشي‌هايشان داشته باشند و اين مسئوليت را نيز من برعهده گرفته‌ام، به درددل‌هايشان گوش مي‌دهم كه رنگ و بويي از دنياي بزرگ‌ترها ندارد، بي‌كينه از دعوايي كه با دوستشان كرده‌اند و اينكه نمي‌خواهند با هم قهر باشند.

  • ‌ بزرگ‌ترين دغدغه شما چيست؟

متأسفانه به هر ميزان كه ‌ سعي مي‌كنم فرهنگي مبتني بر دين و تعاليم اسلامي را بين بچه‌ها اشاعه دهم خانواده‌ها به همان ميزان برخلاف آموزش‌هاي من حركت مي‌كنند. تمام تلاش خود را مي‌كنم تا بچه‌ها را از حواشي فضاهاي مجازي و برنامه‌هاي ماهواره‌اي دور كنم و به جهت روحيه انعطاف‌پذير بچه‌ها كارهايم بي‌نتيجه نمي‌ماند اما عدم‌همگرايي خانواده‌ها، ادامه مسير را سخت مي‌كند. متأسفانه ريشه‌هاي دين در داخل خانواده‌ها رو به خشكي است و من از اين موضوع مي‌ترسم. هميشه به بچه‌ها مي‌گويم كه دنيايتان را بايد از امروز بسازيد. اگر مي‌بينيد پدر و مادرتان در سختي هستند به‌خاطر اين است كه در كودكي تلاش نكرده‌اند، كتاب نخوانده‌اند و به حرف معلم‌هايشان گوش نداده‌اند. به آنها مي‌گويم كه در حال حاضر دنياي بزرگ‌ترها حال خوبي ندارد، همه در فكر جنگ و پول و سياست هستند، به آنها مي‌گويم كتاب و درس بخوانيد تا بتوانيد دنياي بزرگ‌ترها را خوب كنيد.

  • ‌ كار شما با آغاز و پايان سال تحصيلي ارتباطي دارد؟

نه، كار ما در محلات بوده و البته كار من نيز ويژه‌تر و در كانون‌هاي اصلاح و تربيت و محله‌هاي محروم تعريف شده است. برخي گمان مي‌كنند ما نيز همچون معلم‌ها 3ماه تابستان تعطيل مي‌شويم و روزهاي پنجشنبه و جمعه نيز از كار معاف هستيم، درحالي‌كه اينطور نيست، كار ما تابستان و زمستان ندارد. پنجشنبه‌ها نيز گزارش كار هفتگي خود را براي بررسي و تدوين برنامه‌هاي جديد با كارشناس كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در ميان مي‌گذاريم.

  • ‌ شما به‌عنوان يك مبلّغ كتاب، تا چه اندازه با كتاب مأنوس هستيد؟

تمام اوقات فراغت من با كتاب سپري مي‌شود. تمام كتاب‌هايي كه به بچه‌ها امانت مي‌دهم را خوانده‌ام و در كنار آن نيز براي يادگيري علوم روز و نحوه ارتباط مؤثر با بچه‌ها، از خواندن كتاب غفلت نمي‌كنم. دوست دارم الگوي مناسبي براي بچه‌ها باشم و براي تحقق اين امر بايد به خوبي بتوانم به حرف‌هايم عمل كنم.

کد خبر 367250

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha