این نمایش را «باربل مایر» براساس داستانی از «رفیق شامی» نوشته و کارگردانی کرده بود.
«باربل مایر» متولد 1963 در لودویگ شافن آلمان است و از سال 1989 میلادی به همراه «پیر دامنیگر» و «لورن لوروا» با تاسیس گروه «کیت زی» فعالیت تئاتری خود را آغاز کرده است.
مایر که برای نخستین بار به ایران سفر کرده بود بیشتر وقتش را در اصفهان به بازدید از نقاط مختلف این شهر میگذراند و به تحقیق درباره ایران میپرداخت. به بهانه حضور در این جشنواره به اتفاق شقایق قندهاری (مترجم) با او گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید.
- پیش از سفر به ایران چه شناختی از ایران و تئاتر آن داشتید؟
این برای اولین باری است که من به ایران آمدهام. البته قبل از سفر راجع به ایران زیاد شنیده بودم و کتابهای زیادی درباره ایران خوانده بودم. ایران کشوری است با فرهنگ و تمدنی کهن و قدیمی که جذابیتهای تاریخی زیادی دارد.
ذهنیتهای متفاوتی نسبت به ایران تا پیش از سفر داشتم و چیزهای زیادی درباره ایران شنیده بودم که البته چندان برایم قابل قبول نبود و زمانی که به ایران آمدم متوجه شدم ذهنیتی که از ایران ساخته شده با واقعیت تفاوت زیادی دارد و ایران آنگونه که در خارج از این کشور می گویند، نیست. درباره تئاتر ایران هم هیچ شناختی نداشتم و فقط یکسری فیلم تئاتر ایرانی را از طریق DVD، تماشا کرده بودم. در واقع راجع به تئاتر ایران هیچ اطلاعاتی نداشتم.
- نمایش در ایران به خصوص در حوزه کودک تا حد زیادی قصه محور است و داستان اهمیت ویژهای در این نوع از تئاتر دارد. شما هم برای حضور در یک جشنواره ایرانی این معیار را مدنظر قرار دادید؟
ما هم معمولا در اجرای نمایشهایمان یک خط داستانی را در نظر میگیریم و سعی میکنیم در طول کار یک قصه را تعریف کنیم. البته شخصیتهای مختلفی را در نمایشهایمان در نظر میگیریم که این شخصیتها در طول کار، برای بازگویی قصه دچار تغییر و تحول میشوند.
در طول اجراهایمان همواره سعی کردهایم روشهای خاصی را برای بازیگری قصههایمان در نظر بگیریم. روشی که ناتورالیسم و رئالیسم و... نباشد. همچنین وارد مباحث روانشناختی نمیشویم.
در آلمان بسیاری از نمایشنامهها بر مبنای خنده و گریه شکل میگیرد و احساسات پایه بسیاری از نمایشها قرار میگیرد. گروه ما اما تلاش میکند تا همه چیز روند طبیعی و منطقی خود را داشته باشد و احساسات و منطق به یک میزان تاثیرگذار باشند. در حقیقت ما در اجرای نمایشهایمان تلاش میکنیم تا روندی متعادل و با ثبات را دنبال کنیم.
یک فرم خاصی را برای کارهایمان در نظر میگیریم که اثر را خیلی رسمی نکند و در عین حال به دنبال تلفیق اجرا و قصه نمایش هستیم. همچنین برای شخصیت موجود در نمایش یک سری ویژگیهای خاص را در نظر میگیریم که در واقع شخصیتهای نمایشهای ما براساس همین ویژگیها معرفی و شناخته میشوند. ضمن اینکه آن شخصیت در طول اجرا دچار تغییراتی هم میشود.
همچنین طراحی صحنه برای ما خیلی مهم است و در طول کار روی این مسئله خیلی تاکید داریم و معتقدیم دکور نمایش باید مفهوم خاصی را به همراه داشته باشد.
- به نظر میرسد برای ذهن و فهم کودک ارزش و اهمیت زیادی قائل هستید اما فکر نمیکنید کودک برداشت چنین عمقی از اثر را نخواهد داشت و نگاه او به نمایش سادهتر از این حرفهاست.
حرف شما را قبول دارم اما این مسئله در مورد طرح، ایده، اجرا و پایان نمایش صدق میکند. در طول تمرین و اجرا من به مخاطب خاصی فکر نمیکنم. در واقع در زمان کارگردانی و اجرا، هر آنچه را که فکر کنم درست است انجام میدهم. در آن شرایط هم امیدوار هستم که مخاطب از اجرای ما راضی باشد. در حال حاضر هم 18 سال است که به همین روش فعالیت کردهام و تجربههای زیادی به دست آوردهام.
- مواقعی هم وجود داشته که از این روش، نتیجه مورد نظر را به دست نیاورده باشید؟
نه! اصلاً اینگونه نیست. حداکثر در هفته اول اجرای هر نمایشی به این نتیجه میرسیم که در برخورد با مخاطب موفق عمل کردهایم یا نه! و هر جا لازم بوده در طول اجرا برای ارتباط موفقتر و قویتر با مخاطب تغییراتی را اعمال کردهایم.
- کار نور اهمیت ویژهای در آثار شما دارد. همچنین در طراحی صحنه نمایش از رنگهای گرم استفاده بسیار و البته بهینهای کردهاید. کودک به تحرک صحنهای و رنگهای گرم علاقه زیادی نشان میدهد و از آن استقبال میکند. با علم به این موارد در کارهایتان از این عناصر استفاده میکنید؟
ببیند نمایش «آلبین و لیلا» را من براساس یک داستان از «رفیق شامی»نوشتم و روی صحنه بردم. این مواردی که شما به آن اشاره میکنید به نوعی در داستان هم وجود داشت و چنین فضایی را میطلبید.
درباره این نمایش و این داستان یک کتاب مصور وجود داشت که در خلق فضای نمایش راهنمای ما بود. در حقیقت اغلب فضا و دکور نمایشها الهام گرفته از تصویرهای کتاب است.
به نظر من تصاویر این کتاب فوقالعاده بود و من هم هر چه تلاش کردم، به این نتیجه رسیدم که طراحی فضایی بهتر از آنچه که در کتاب تصویر شد، مقدور نیست. البته تلاشم برای استفاده ار رنگها در نمایش قابل انکار نیست.