مهرنوش جعفری-مدیر کل مطبوعات داخلی دولت اصلاحات در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر«اولویتهای روحانیِ 2» نوشت:
مسائل ریز و درشت اقتصادیمحور، گفتمان واقعی موجود انتخابات پیشِروی ریاستجمهوری را چنان شکل داده است که اردوگاه حامی حجتالاسلام آقای دکتر روحانی ناگزیرند مواضع دفاعی محکمی را در برابر حملات منتقدان و مخالفان ایشان سروسامان دهند. حتی نامزد دیگر اصلاحطلبان یعنی آقای جهانگیری، واجد شرایطی است که میتواند در برابر سیاهنماییهای منتقدان قدرتمند، از دستاوردهاي دولت دفاع کند. این آرایش اگرچه گریزناپذیر مینماید، اما باید توجه داشت تمرکز بر این گفتمان اقتصادی، برگ برنده چندان قاطعی نیست. دولت آقای روحانی تلاشهای درخور تقدیری برای برونرفت از خرابیهای دوره احمدینژاد انجام داد، ولی نتوانست حقایق نهفته در مدیریت آن دوره را تبیین و تشریح کند و صرفا به پراکندهگویی دراینباره بسنده کرد. این روش هرچند مبتنی بر مصلحتسنجیهایی بود، اما این پیامد را به دنبال داشت که در افکار عمومی که از ناحیه منتقدان دولت بهشدت تحریک میشد، انتظاراتی شکل بگیرد که برآوردهکردن آن خارج از توان دولت و واقعیات موجود در عرصه اقتصادی و سیاسی کشور بود؛ ازاینرو تمرکز بیش از اندازه بر موضوعات اقتصادی نمیتواند برگ برنده قاطعی برای مبارزات انتخاباتی آقای روحانی تلقی شود و بهنظر میرسد باید برنامههای تبلیغاتی ایشان بر محورهای دیگر هم تمرکز ویژه داشته باشد؛ یعنی مسائل فرهنگی و سیاست داخلی و خارجی.
از مورد اخیر که شروع کنیم، درمییابیم اتفاقا یکی از امتیازات دولت آقای روحانی در گذشته چهارساله، تغییر ملموس آهنگ سیاست خارجی بوده که برجام نقطه عطف آن است که عجالتا در همان نقطه متوقف شده و دستگاه دیپلماسی ایشان هنوز آنطور که ظرفیت دارد، در جایگاهی قرار نگرفته که سایر مخاطراتی که پیرامون ایران شکل گرفته یا بهسرعت درحال شکلگیری است، با رویکردی مبتنی بر تشنجزدایی و دوری از اقدامات ناپخته بخشهای دیگر مواجه شود. بحرانهای موجود در سوریه و عراق و یمن و روابط چالشبرانگیز با شیخنشینهای خلیج فارس، بهویژه پس از حمله به سفارت این کشور که کاملا قابل پیشگیری بود، شرایطی را موجب شده که میتواند دستاوردهای درخشان دولت آتی آقای روحانی را به محاق ببرد. اینکه دیدگاه و رویکرد سیاسی رقبای ایشان دراینباره چیست، میتواند موضوع جالبی در مناظرههای آتی باشد؛ چون در این خصوص دست آقای روحانی بیشک پرتر از بقیه است.
در موضوع سیاست داخلی، مسائلي مثل حقوق شهروندی، فساد نهادینهشده و گفتوگوهای ملی و ضرورت همگرایی نیروهای سیاسی برای پیشبرد و تقویت برنامههای ملی، همچون فقرزدایی و اشتغال و... اهمیت فوقالعادهای دارد. طبعا دیدگاه رقبای ایشان در این مورد شنیدنی خواهد بود و افکار عمومی را روشن خواهد کرد که کدام سلایق قادر به حل معضلات بالادستی کشور است تا نتایج ملموس آن را در عرصه اقتصادی مشاهده كنند و بالاخره عرصه فرهنگی (تکثر نسبی رسانهها و تولیدات دیگر هنری و...) و امور اجتماعی و بهداشت و محیط زیست، ازجمله زمینههایی است که برگ برنده آقای روحانی است؛ مشروط بر اینکه برنامه درستی در مبارزات انتخاباتی مشتمل بر عملکردها و برنامههای آتی ایشان طراحی و پردازش شده باشد. قدر مسلم این است که توفیق هر دولت در عرصه اقتصادی مستلزم موفقیت در زمینههای دیگر است. تجربه دولت اصلاحات بهروشنی گویای این حقیقت است که آثار ملموس توسعه سیاسی و اجتماعی و بسط آزادی بیش از هر چیز خود را در توسعه اقتصادی و کاهش فساد و افزایش شفافیت نشان میدهد؛ بنابراین مبارزات انتخاباتی نباید صرفا بر گفتمان اقتصادی شکل بگیرد، بلکه باید به نقاط قوت دیگر دکتر روحانی و احزاب و جناحهای حامی ایشان نیز توجه ویژهای شود.
- پخش زنده مناظرهها مطالبه بحق مردم
محمد سلطانیفر کارشناس رسانه در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:
تصمیم فعلی برای پخش ضبط شده مناظره نامزدها، یکی از ناستودهترین کارهایی است که تاکنون درباره انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم روی داده است. واقعیت این است که در ادوار گذشته، پخش مناظرات، پربینندهترین برنامه تلویزیون در طول تاریخ بوده است. امسال نیز پیشبینی میشد که چنین اتفاقی بیفتد و این برنامهها رکوردهای بینندگان را بشکنند. اما رکوردزنی دوباره، مشروط به این است که در این تصمیم تغییراتی ایجاد شود و مناظرهها به صورت زنده پخش شود.
جذابیت پخش زنده مناظرات ناشی از این واقعیت است که مردم به عنوان مخاطبان نامزدها که قرار است از میان آنان فردی را به عنوان رئیس جمهوری کشور انتخاب کنند، بدون پردهپوشی و مستقیم در جریان آرا، عقاید و برنامههای نامزدها قرار میگیرند. در مناظرات است که خواستههای مردم و رویکردهای سیاسی موجود در کشور، به صریحترین شکل ممکن مورد نقد و بررسی قرار میگیرد و مردم بدون هیچ وقفهای، در جریان روندهای پیشنهادی برای اداره کشور قرار میگیرند و این روندها را در فضایی عادلانه و برابر ارزیابی میکنند. به همین دلیل بوده است که در دورههای گذشته، پخش زنده و مستقیم مناظرهها، به یکی از جذابیتهای انتخابات تبدیل شده بود. زیرا این امر، نه تنها سبب افزایش مشارکت و حضور گسترده مردم پای صندوقهای رأی شده است، بلکه نقش بسزایی در جهتدهی آرای مردم و تعیین سرنوشت آنان به دست خود داشته است.
حال که چنین تجربهای وجود دارد، چرا باید از این ظرفیت دست کشید؟ به عبارت دیگر، اگر در گذشته مناظرهها به صورت زنده پخش نمیشد و فواید آن برای همه کشور آشکار نمیشد، امروز میشد درباره زنده بودن یا ضبط شدن بحث کرد. اما حال که اهمیت این موضوع روشن شده است، به نظر میرسد دیگر نیازی به بحث و چند و چون نباشد. از سوی دیگر، در سالهای اخیر روند کاری صدا و سیما نشان داده است که پخش زنده مناظرهها، تنها نقطه برجسته و قوت این رسانه بوده است. این امر سبب میشود که این رسانه برای یک بار هم که شده، از رسانههای برون مرزی که گاه رقیب صدا و سیما هستند، پیشی بگیرد و این بار، آن رسانهها باشند که دنبالهروی صدا و سیما باشند. در این شرایط، اگر در انتخابات پیش رو، مناظرهها به صورت زنده پخش نشود، نه تنها صدا و سیما از رسانههای رقیب خود عقب میماند، بلکه از گرمای انتخابات نیز کاسته شده و شور و شوقی که مقامهای ارشد نظام نسبت به مشارکت مردم در انتخابات انتظار دارند، محقق نخواهد شد.
در این شرایط، میتوان گفت کسانی به پخش مناظرهها به صورت ضبط شده تمایل دارند که نگران حضور گسترده مردم پای صندوقهای رأی هستند. زیرا اگر مردم حضور گسترده در انتخابات داشته باشند، معلوم است که چه جریانی در انتخابات دست بالا را خواهد داشت. بویژه اینکه تجربه ادوار اثبات کرده است که پخش زنده مناظرهها نقش مستقیمی در افزایش مشارکت رأی دهندگان دارد. از زاویه کارکردهای رسانهای نیز واقعیت این است که وظیفه رسانهها پخش زنده مناظرههاست و مخاطبان نیز به طور جدی از رسانهها این امر را مطالبه میکنند. زیرا مخاطب بخوبی میداند که پخش مناظرهها به صورت ضبط شده، سبب نمایشی شدن رقابتها و گفتوگوهای نامزدها میشود، از این رو مطالبه مخاطبان بحق است که در شکلی بدون روتوش، فضایی واقعی و بدون پردهپوشی، از گفتارها، برنامهها و منشهای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آگاه شوند. ضمن اینکه در این صورت نامزدها نیز وقتی دریابند که به صورت زنده روی آنتن نیستند، ناخودآگاه محافظه کار شده و از سخنان بدون پرده و صریح دور خواهند شد؛ این امر از جذابیت انتخابات برای مردم خواهد کاست. ممکن است برخی از منتقدان پخش زنده مناظرات، به حوادث 88 اشاره کنند، اما اینان باید توجه داشته باشند که آن حوادث، ریشه در زمینههای اجتماعی و سیاسی داشت و نه مناظرات و اساساً آن ریشهها بود که آن حوادث را رقم زد. از این رو، میتوان گفت مناظرهها نوعی تمرین دموکراسی است که نه تنها مردم، بلکه نامزدها نیز میآموزند که در این زمینه چگونه رفتار کنند. در این شرایط از دولت و صدا و سیما انتظار میرود زیر بار فشارها نروند و از موضع خود یعنی پخش مستقیم مناظرهها عقبنشینی نکنند تا بار دیگر علاوه بر ایجاد شور و شوق انتخاباتی، مردم بهترین انتخاب خود را به نمایش بگذارند.
- دولت تکریم یا دولت تحقیر؟
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
1- فروردین و اردیبهشت دو سال پیش چه هنگامه و هیجانی برقرار بود. تازه بیانیه (توافق) لوزان منتشر شده بود و گروهی به سودای اینکه رونق اقتصادی در راه است، در برخی خیابانهای بالای شهر - همان جا که برخی مدیران ارشد دولتی خانه دارند - جشن گرفته بودند. یکی دلار را با اسکناس هزار تومانی و دیگری با اسکناس 500 تومانی مقایسه میکرد؛ حاکی از اینکه ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم چه قدر بالا خواهد رفت. سه ماه بعد (23 تیر 94) توافق هستهای به سرانجام رسید و رئیسجمهور با هیجان و افتخار اعلام کرد همه تحریمهای بانکی و مالی و موشکی و نظامی بالمّره در روز اجرای توافق لغو خواهد شد. در آن ایام روزنامههایی بودند که نیمه تای بالای خود را به عکسهایی از وزیر خارجه اختصاص دادند و کلاه دوره قاجاری، بر سر او گذاشتند و تیتر زدند: «ایران فردا؛ امیرکبیر عصر ما». یا دو عکس از ظریف و جلیلی گذاشتند درباره لغو تحریمها و از قول اولی زدند (لغو) میشود و دومی که پیشبینی کرد (لغو) نمیشود. هرچه بود در آن روزگار، وزیرخارجه روی بورس بود، برخلاف ماههای اخیر که از وی و معاونان فعالش در مذاکرات، کمتر خبری میبینیم و میشنویم.
2- برجام در همین 14 ماه شروع اجرای تعهدات آمریکا و غرب آنقدر نقض شد که انگار پادری کریدورهای سیاسی است و اصالتا برای زیرپا انداختن بافته شده است. آن قدر نقض شد که صدای آقای ظریف هم درآمد. صفحه کلید (کیبورد) را باز کرد و رگبار واژهها را به سمت آمریکا گرفت. «خواهیم دید که آیا آمریکا آماده پایبندی به متن برجام است یا نه، چه رسد به روح آن. تاکنون که از هر دو سرپیچی کرده است. باز هم باید از ماژیکم برای مشخص کردن متن استفاده کنم؟». از وزارت خارجه «سوغات پیچ» برجام، فقط همین مقدار رمق باقی مانده است؛ توئیت و توئیتبازی! تصور کنیم آقای ظریف وزیرخارجه نبود و در خانه خود نشسته بود و دوره بازنشستگیاش را میگذراند. آیا توفیری میکرد؟ میشد وزیرخارجه نبود و این توئیت را از خانه یا هتل هم فرستاد. به کسی و جایی هم برنمیخورد. تازه اکنون فصل انتخابات در ایران است و آمریکاییها در دولت و کنگره، بارها به صراحت گفتهاند نگرانند که تشدید تحریمها (نقض توافق با بهانه یا بیبهانه) بر سرنوشت دولت روحانی تأثیر منفی بگذارد. احتمالا بعد از انتخابات، برجام را آبکش میکنند، اگر دولت فعلی سرکار باشد.
3- دو سال پس از هیجان و جشن کذایی، وقتی از توافق برجام - تنها پروژه مهم دولت- سخن میگوییم، گویا فقط از خاطره و تاریخ منقضی سخن میگوییم. انگار نه انگار که این شقالقمر قرار بوده تا 15 سال برقرار بماند، روزانه 170میلیون دلار (ماهانه 5 میلیارد، سالانه 60 میلیارد دلار) عایدی برای کشور داشته باشد، به اقتصاد و کسب و کار رونق بدهد، اشتغال ایجاد کند، و مردم را از شندرغاز یارانه بینیاز سازد. اخبار از تشدید بیکاری و تعطیلی کارخانهها و 3 برابر شدن بدهیها و مخارج دولت، افزایش نقدینگی تورمزا، کمیابی منابع سرمایهگذاری برای احیای تولید، آشفته حالی بورس و... حکایت میکند. اما دیگر کسی صلاح نمیبیند فلاش بک بزند و یکایک ویدئوهای مربوط به وعدههای دولتمردان درباره لغو تحریمهای اصلی و رونق و گشایش اقتصادی را مرور کند و پاسخ دهد که چرا به مردم آدرس سراب دادند؟ اما از آن سو میشنوید که ریچارد نفیو (عضو تیم مذاکرهکننده آمریکا و معمار تحریمهای ضد ایرانی) میگوید «تیم ایرانی از اینکه همه تحریمها لغو نمیشوند آگاه بودند. برجام، حق و توانایی تحریم را از ما سلب نمیکند». و ایلان گلدنبرگ از مقامات دولت اوباما در فارین پالیسی تصریح میکند «ایران از سرعت کاهش تحریمها ناراضی است. بخش زیادی از این موضوع تقصیر دولت ایران است نه ما؛ چرا که پرزیدنت روحانی، توافق را با غُلُو درباره مزایای اقتصادی آن به عموم مردم فروخت».
4- دو هفته پیش وقتی سنای آمریکا بررسی طرح تحریمهای جدید را به تعویق انداخت، باب کورکر رئیس کمیته روابط خارجی از علت ماجرا رمزگشایی کرد و گفت «پیشنویس تحریم جدید، قبل از انتخابات ریاستجمهوری ایران رسما وارد چرخه قانونگذاری نخواهد شد. علت، نگرانی اروپا از تأثیر تشدید تحریمها بر سرنوشت میانهروها در انتخابات است». او نمیگوید نشان شدههای ما در ایران چنان محترم هستند که به خاطر آنها، مردم ایران را تحریم نمیکنیم. بلکه تصریح میکند تحریمها را به خاطر احتمال به خطر افتادن سرنوشت این طیف، به بعد از انتخابات موکول میکنیم. مفهوم این قبیل سخنان که از زبان وزیرخارجه آمریکا و رئیس سابق سازمان سیا نیز عنوان شد، این است که آمریکا به بقای جریان منفعل در برابر غرب، برای ترساندن مردم ایران و باجخواهیهای جدید نیاز دارد. آنها در حقیقت نقطه امید و اتکای غرب هستند چون اولویتشان، تنشزدایی به هر قیمت و فاکتور کردن آن برای مردم ایران ذیل ادعای «دور کردن شبح جنگ» است نه مقاومت و تهدیدزدایی. آمریکاییها دولتی را در ایران میپسندند که هر گستاخی و تعرضی دید، صدا به اعتراض بلند نکند؛ با یک تشر، پرتاب ماهواره را متوقف کند، هر چند که در لفظ میگوید ما برای ساخت موشک و هواپیما از کسی اجازه نمیگیریم.
5- اگر کسی سند میخواهد، اظهارات وزیر خارجه فرانسه در مهمانی شام سفارت این کشور با حضور تجار فرانسوی در تهران که بهمن 95 اتفاق افتاد. مقارن این سفر، ناوهای فرانسوی به همراه آمریکا و انگلیس و برخی کشورهای دیگر در خلیجفارس مانور نظامی برگزار میکردند. تجار فرانسوی با اظهار نگرانی پرسیدند آیا این مانور نظامی بر روابط ما تأثیر نمیگذارد. ژان مارک آیرو در پاسخ گفت؛ «خیر بنده هیچ نگرانی ندارم. مقامات ایرانی در هیچ یک از جلسات مقدماتی و برنامهریزی برای سفر در تهران و پاریس، به این مانور معترض نشدند. دولت ایران به این سفرها احتیاج دارد و مطمئنم که هیچ اعتراضی در جلسات فردا هم نخواهیم شنید»!
6- اما فقط خارجیها نیستند که به دیده تحقیر مینگرند. گویا کسانی در درون دولت نیز بیمیل نیستند که تصویر تحقیر و حقارت را به خارج و داخل پمپاژ کنند تا عفریتهای مانند وندی شرمن را سر وجد بیاورند. لطفا کلمات تحلیل وقیح و موهن سایت وابسته به معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد را با دقت تمام مرور کنید که چند روز پس از ماجرای مشکوک و شرمآور توزیع سبد کالا 19) بهمن (91 نوشت؛ «جایزه بهترین کارگردانی برای حسن روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی... توزیع سبدکالا به مردم با شیوهای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقا همین اتفاق - ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا - را پیشبینی میکرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت ]!![ به عبارت دیگر روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنوارههای سیاسی خارجی نیازمند بود ]به تعبیر رادیو فرانسه، دولت روحانی قیافه فروشنده بدهکار و مشتاق معامله بر سر حقوق ملی را به خود گرفته بود[. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته است «شما در اخبار دیدید که ایران اخیرا به طور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر جامعهاش توزیع کرده تا نشان دهد کاهش هدفمند و محدود تحریمها، تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است». به هر حال این دقیقا همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا در میان مردم داشته است، این که تحریمها بر روی مردم ایران تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته؛ این که اوضاع اقتصادی مردم ایران نه تنها رو به راه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند... درست است که روش توزیع سبد کالا چندان مناسب نبود، اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن شدند، میارزید»!!
7- فقط از یک آدم بیعقل برمیآید. به قول آقای روحانی «فقط یک آدم بیعقل میتواند بگوید مشکلات را در 100 روز حل میکنم». شما تصور میکنید ایراد این عبارت چه بود که متولیان سایت رسمی دولت، مجبور به ممیزی و حذف آن از متن سخنان اخیر رئیسجمهور شدند؟ آیا انکار وعده 100 روزه تحول اقتصادی، ناپسندیدهتر بود یا اصل آن وعده پرهیجان در وعدههای تبلیغاتی 4 سال پیش؟! چرا حقوقهای نجومی در روز روشن انکار میشد؟ چرا وعدههایی مانند لغو همه تحریمها، رونق اقتصادی بینیاز کننده مردم از دریافت یارانه، حل همه مشکلات (بیکاری و رکود و سرمایهگذاری و آلودگی هوا و آب خوردن مردم) پس از لغو تحریمها و...، یکی پس از دیگری نقض و انکار شد؟ و چگونه میتوان به وعدههای جدید اعتماد کرد؟ سیره و سیاست امیر مؤمنان(ع) در کجای عرض و طول دیوانسالاری دولت «برجام و دیگر هیچ» گم شده که برخلاف فرمان او (نامه به حارث همدانی) عمل میکنند؟ «بپرهیز از هر عملی که در پنهان انجام شود و در علن از آن شرمنده شوند. و حذر کن از کاری که هرگاه درباره آن از صاحبش پرسند، انکار کند یا مجبور به عذرخواهی شود». (نامه 69 نهجالبلاغه).
8- میشد اتاقی به برخی دولتمردان توئیتر باز و تلگرام باز نظیر آقای مشاور یا آقای معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور و یا برخی وزرا سپرد که جملگی در آن مشغول کامنتبازی و توئیتگذاری باشند؛ اما امور مردم با رویکرد تفننی و مجازی و تبلیغاتی نمیگردد. کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند مدیریت انقلابی، بانشاط و پرتلاش و مؤمن به ظرفیتهای انقلاب و توانمندیهای مردم خویش است. به تعبیر رهبر انقلاب «هر جا مدیریت انقلابی فعال و پرتحرک داشتیم، کار پیش رفته است، هر جا مدیریت ضعیف، کمجان، ناامید، غیرانقلابی و بیتحرک داشتیم، کارها یا متوقف مانده یا انحراف پیدا کرده است». نیروهای مؤمن و انقلابی میتوانند با عبور از اختلاف سلیقهها و اولویت بخشیدن به موضوع بازگرداندن لکوموتیو دولت به ریل انقلاب، پویش پیشرفت و عدالت و عزت و کرامت را تبدیل به موج اجتماعی کنند. چهار هفته فرصت کمی نیست برای راهاندازی مطالبه اجتماعی «دولت عزت و اقتدار و اقدام و عمل ملی».
نظر شما