وي كه جواني افغان است پس از آنكه زني را بهعنوان مسافر سوار خودرواش كرد، او را به محلي خلوت كشاند و نقشه سياهي را كه در سر داشت، اجرا كرد.اين حادثه تلخ آذرماه سال 95 در ورامين اتفاق افتاد. ماجرا از اين قرار بود كه زني جوان بهعنوان مسافر سوار خودروي شخصي شد اما در ادامه راننده مسيرش را تغيير داد و در محلي خلوت به روي مسافرش چاقو كشيد و با تهديد وي را مورد آزار و اذيت قرار داد.
ساعتي بعد از اين اتفاق زن جوان خودش را به پليس آگاهي ورامين رساند و آنچه را كه اتفاق افتاده بود، شرح داد. او گفت: صبح زود براي رفتن به سر كار از خانه خارج شدم. كنار خيابان ايستاده بودم كه پرايدي سفيدرنگ توقف كرد و من هم سوار شدم. چند دقيقه اول همهچيز عادي بود اما راننده كه مسافر ديگري نيز سوار نميكرد ناگهان مسيرش را تغيير داد و وارد خياباني خلوت شد. آن زمان فهميدم كه او نقشهاي دارد. شروع به داد و فرياد كردم تا شايد من را پياده كند اما او چاقوي بزرگي به طرفم گرفت و شروع به تهديد كرد.
من هم از ترس ساكت ماندم تا اينكه او ماشين را در جايي خلوت متوقف كرد و با تهديد من را مورد آزار و اذيت قرار داد. او كيف پول و گوشي تلفن همراهم را سرقت و همانجا رهايم كرد. وي ادامه داد: آن لحظه آنقدر وحشت كرده بودم كه نتوانستم شماره پلاك خودرو را ببينم اما از چهره راننده فهميدم كه بهاحتمال زياد او افغان است.
هرچند شاكي اطلاعات چنداني از متهم نداشت اما مأموران تحقيقات خود را آغاز كردند تا اينكه چند روز بعد به اطلاعاتي درباره متهم تحت تعقيب دست يافتند. شواهد نشان ميداد كه مرد آزارگر جواني افغان و ساكن ورامين است. به اين ترتيب وي در جريان عملياتي ضربتي دستگير شد. او اتهام ربودن و آزار و اذيت زن جوان را انكار ميكرد و ميگفت بيگناه است و شاكي را نميشناسد. او وانمود ميكرد كه از 2سال قبل به ايران آمده و كارگر ساختماني است اما چند روز بعد وقتي نظريه پزشكي قانوني تكميل شد او نيز به جرمش اعتراف كرد. اين نظريه حرفهاي شاكي را تأييد ميكرد و نشان ميداد جوان افغان همان راننده پرايد است.
در اين شرايط چند روز قبل پرونده به شعبه پنجم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده و متهم محاكمه شد. در اين جلسه كه به شكل غيرعلني برگزار شد، زن جوان بار ديگر حادثه را شرح داد و خواستار مجازات جوان افغان شد. در ادامه متهم به جرمي كه مرتكب شده بود، اعتراف كرد و گفت: قبول دارم كه مرتكب اشتباه بزرگي شدهام اما از شاكي و قضات دادگاه تقاضاي بخشش دارم. وي ادامه داد: آن زمان تازه ماشين خريده بودم تا با آن مسافركشي كنم.
چند روزي بود كارم همين بود تا اينكه روز حادثه در خيابان چشمم به زن جوان افتاد و وسوسه شدم. من از قبل نقشهاي نداشتم اما وقتي او را سوار كردم ديگر وسوسه رهايم نميكرد تا اينكه مرتكب اين گناه بزرگ شدم و خودم را گرفتار كردم. من قبل از اين مرتكب هيچ جرمي نشده بودم. در ادامه اين جلسه شاكي اعلام كرد كه متهم را ميبخشد.
به اين ترتيب محاكمه به پايان رسيد و قضات دادگاه وارد شور شدند. آنها با بررسي محتويات پرونده و با توجه به اعلام رضايت شاكي، متهم را به اتهام آدمربايي به تحمل 10سال حبس و به اتهام آزار، او را به تحمل 8سال حبس محكوم كردند. بنابراين درصورت تأييد اين رأي در ديوانعالي كشور متهم بايد 18سال را پشت ميلههاي زندان بگذراند.
نظر شما