كسي كه مهمترين نقش را در تغيير اين وضعيت دارد، مخاطب «قول» است كه ميتواند تحقق يا عدمتحقق قول را پيگيري كند. در مسئله انتخابات، مخاطب قولها و وعدهها، مردم هستند و پيگيري وعدهها از كانديدايي كه با رأي مردم به منصبي نشسته است، «مطالبه» نام دارد. در اين مطلب كمي درباره مطالبه، مطالبهگري و راههاي آن ميگوييم.
- مطالبهگري چيست و چرا؟!
مطالبهگري يعني مطالبهگري! اصلا هم پيچيده نيست. حضرت آقا يا سركار خانمي كه كانديداي منصبي ميشوند، بالاخره با تطميع اطرافيان به تحقق وعدههايي، رأي ميآورند(اين تطميع، لزوما مالي نيست. ميتواند در مورد بهبود معيشت باشد مثلا). بعد از انتصاب به آن منصب، گاهي كانديداي منتخب دچار نوعي فراموشي ميشود بهطوري كه به راحتي ميتواند زير وعدههايش بزند. البته اين اتفاق، تقصير خودشان كه نيست! اقتضاي سبك زندگي و سطح دغدغههايشان است.اما چون «سبك زندگي آنها» و «سطح دغدغههايشان» براي ما نان و آب و عزت و صنعت نميشود، ناچاريم دست بهكار شويم و «مطالبه» كنيم آنچه وعده داده شده را!
- مطالبهگري؛ با ذكر مثال!
مثلا به فرض محال، كانديدايي به شما وعده داده باشد كه در مدت مسئوليتش، «همه» مشكلاتتان را حل ميكند. البته خب نشدنيست! در اينكه حرفي نداريم. به قول معروف «سنگ بزرگ، علامت نزدن است» لكن بالاخره وعدهاي داده شده و مردم روي اين وعده و تبعاتش حساب كردهاند و به طرف رأي دادهاند. خب حالا فرض كنيد، كانديداي حالا به منصب رسيده، زد زير قولهايش؛ از دست شما چه كاري برميآيد؟ پاسخ اين است: شما چرا يادتان رفته وعده كانديداي منتخبتان چه بوده است؟!
نكته را گرفتيد؟! بله! مسئله اينجاست كه ما خودمان هم يادمان ميرود حقوقي داريم و حق هم گرفتنياست، نه دادني. براي احقاق حقوقمان تلاش نميكنيم و يادمان ميرود حقمان را (كه تحقق وعدههاي قشنگقشنگ دادهشده در زمان تبليغات است) «مطالبه» كنيم. پس ابتدا بايد خودمان وعدهها را بهخاطر بسپاريم تا بتوانيم توقع داشته باشيم آن كانديدا هم، فراموشاش نشود.
- مطالبهگري؛ چگونه؟
اگر با مستندات كافي، مطمئنيد كه وعدهاي داده شده، اما تحقق نيافته است، چارهاش مطالبهگري است. خودتان هم ميدانيد كه از نق زدن، آبي گرم نميشود. اينكه مدام سر جايتان بنشينيد و به اتفاقات غر بزنيد، به هيچ جا نميرسد.
اگر ميخواهيد چيزي را مطالبه كنيد، بايد از راه درستش وارد بشويد؛ مثلا با فرد موردنظر، نامهنگاري كنيد و رسما خواستهتان را مطالبه كنيد. ميدانيم! خيلي راه شيكي است و زيادي كلاسيك بهنظر ميرسد. ولي خب به هر حال، اين كاري است كه در همه جاي دنيا انجام ميدهند. فقط نحوه برخورد با نامه و رسيدگي به مفاد آن، در نقاط مختلف جهان، متفاوت است!
راه بهترش، همراه كردن افكار عمومي است، چون از قديم گفتهاند «يك دست صدا ندارد!». البته اين همراهي، نبايد از طريق فريب و گولمالي ملت، صورت بگيرد. مردم بايد روشن شوند و با برهان و منطق، براي مطالبه حقوق خود همنوا شوند؛ كه لازمه اين امر هم شفافسازي است: اطلاعرساني شفاف مسائل گوناگون (از جمله اخبار، آمار، مواضع و...). راههاي بهترترش را هم خودتان با كمك دوستانتان پيدا كنيد كه هنر نزد ايرانيان است و بس!
براي همراهكردن افكار عمومي، ميتوانيد از ظرفيت بينظير فضاي مجازي استفاده كنيد. فضايي براي بيان حرفهايتان بسازيد (در شبكههاي اجتماعي، پيامرسان، بلاگها و...)و دغدغههايتان را با ديگران به اشتراك بگذاريد. بعد از اينكه همفكرهايتان را پيدا كرديد و كساني با دغدغههاي مشترك، به شما پيوستند، آنوقت ميتوانيدبا قدرت بيشتري، مسئله را از فرد موردنظر مطالبه كنيد. البته اينكه افرادي را همفكر خودتان يافتيد، دليل نميشود كه فكر كنيد بيشماريد.هر مُشتي، نمونه خروار نيست. لطفا به علم آمار احترام بگذاريد.
براي مطالبه حقتان (يعني وعدهاي كه كانديداي سابق و منصوب فعلي داده است!) ميتوانيد از روشهاي گوناگوني استفاده كنيد. بهطور مثال ميتوانيد باز هم نامهنگاري كنيد، ولي از آنجايي كه با اين روش، ممكن است قضيه براي هميشه مسكوت بماند، توصيه ميكنيم از شيوههاي بهروزتر و «برملا»تري بهره بگيريد.
برملاتر از فضاي مجازي هم داريم؟ روباتهايي طراحي شدهاند كه براي انواع مطالبات، امضاي الكترونيكي جمع ميكنند. ميتوانيد يك سايت بسازيد و افراد را براي امضا يا تأييد مطالبه يا بيانيهتان به آنجا فرابخوانيد و آنها را با خودتان همنوا كنيد. الان ديگر تقريبا همه مسئولين سايت دارند. ميتوانيد به سايت فرد موردنظر برويد و دستهجمعي خواستهتان را مطرح كنيد. اگر او قائل به پاك كردن آرشيو و خرد كردن دهان مخالف نباشد، ميتوانيد اميدوار باشيد كه جواب ميگيريد!
شبكههاي اجتماعي هم كه اصلا نقل و نبات شدهاند. فيلتر و غيرفيلترش هم فرقي ندارد. همه آمدهاند! در اكانتهاي شبكههاي اجتماعي آنها هم ميتوانيد حرف خودتان را محترمانه بزنيد؛ البته اگر كامنتسرايشان را نبسته باشند.
- فقط حواستان باشد كه گول نخوريد
فرض كنيد در شبكههاي اجتماعي و رسانههاي مجازي، عكس و خبري ببينيد از مراسم عروسي دختر فلان مسئول. مگر شما عكس عروس را ديدهايد و دختر او را ميشناسيد كه صرف ادعاي يك شبكه يا سايت، گريبان چاك ميدهيد و خونتان به جوش ميآيد؟! نبايد جوگيرانه و تحتتأثير القائات دروغ، فاز مطالبهگري بگيريد و دنبال عدالتي بگرديد كه در نقطه ديگري در حال ذبح شدن است اما عدهاي مخصوصا حواس شما را به جاي ديگري پرت كرده اند.
- مطالبهگري؛ چه چيز؟!
حالا كه اينقدر آماده هستيد مطالبه كنيد، بايد بدانيد اساسا چه چيز را ميتوان مطالبه كرد! قطعا چيزي كه مورد ادعاي كانديدا بوده و در موردش به مردم قول داده است، قابل مطالبه خواهد بود؛ نه چيزي كه به او ارتباطي ندارد، در حوزه اختيارات و وظايفش نيست، اولويتهاي مهمتري در مسئوليتش وجود دارد يا از اول گفته باشد «اين مسئله حلشدني نيست!» (كه خب اين آخري تقريبا بعيد است از كانديدايي ديده و شنيده شود، مگر در واپسين روزهاي مسئوليتش!).
مثلا ۳۵ سال پيش، سردار احمد متوسليان و همراهانشان ربوده شدند، اما شوربختانه اين مسئله از طرف هيچ مقام مسئول و غيرمسئولي بهطور واقعا جدي (نه ژست جدي!) پيگيري و مطالبه نشد. شايسته بود، در خلال اين سالها، جرياني قوي و پويا شكل ميگرفت و «پسگرفتن» ايشان را بهطور جدي و بدون كوتاه آمدن، از مسئولان مربوطه (از جمله وزراي خارجه هر دولتي كه بر سر كار ميآمد) مطالبه ميكرد.
اين نكته را هم بدانيم، «مطالبهگري» وظيفه تكتك افراد جامعه است كه هر كدام به فراخور ميزان اطلاعات و سطح دغدغه خود، بايد آن را انجام دهند و اگر كوتاهي كنند، مسئولند...
نظر شما