و خیابان حافظ را در امتداد پل حافظ به سمت جنوب در پیش بگیرید، پس از کمی پیادهروی به ساختمان بلندی برمیخورید که روی تابلویی بالای ورودی آن نوشته شده:«بورس اوراق بهادار تهران»؛ بورسی که بهطور رسمی از سال ۱۳۴۶ شروع بهکار کرده است.
براي آنكه در جريان حال و هواي اين بازار و فراز و فرود سهام شركتها باشيد و حتي بتوانيد خريد و فروش انجام دهيد، ميتوانيد به اين تالار معاملاتي سر بزنيد. تالار بورس تهران روزهاي شنبه تا چهارشنبه فعال است و معاملات از ساعت ۹ صبح تا ۱۲:۳۰ بعد از ظهر انجام ميشود. ورود عموم به اين ساختمان آزاد است؛ حتي اگر هنوز دست به معاملهاي نزده و جزو علاقهمندان بهبازار بورس هستيد ميتوانيد يكبار از نزديك فضاي آن را تجربه كنيد و كمي با چگونگي فعاليت در آن آشنا شويد. البته ميتوان بهصورت آنلاين هم از بالا و پايين شدن سهام باخبر شد اما بعضي از خبرگان اين كار، بودن در اين فضا را ترجيح ميدهند.
در لحظه ورود به ساختمان، شك كرديم كه ورود عموم به آن آزاد است يا خير. اما با عبور از در و ديدن آن همه آدم كه روي رديفي از صندليها نشسته يا تك و توك گوشه و كنار سالن ايستادهاند، فهميديم مسئلهاي نيست. همه چشمها روي مانيتورهايي است كه مدام اعداد و ارقامشان عوض ميشود. هر چند بعضي اوقات نگاهي از سر تازه وارد بودنمان به ما مياندازند اما مشغول كار خودشان هستند. دور تا دور سالن اول، باجههاي بانكهاي مختلف هست. قيمت سهام بالا و پايين ميشود و يك مرتبه يكي از آنهايي كه نشسته يا ايستادهاند به سمت باجهاي رفته، ميخرد يا ميفروشد. بعضي ديگر علاوه بر مانيتورها نگاهشان به تلفنهاي همراهشان نيز هست و بالا و پايين رفتن قيمتها را چك ميكنند يا منتظر تماس كارگزارشان هستند. نگاه چند نفري پر از نگراني است و بعضي ديگر انگار كه سود خوبي برده باشند رضايت از چهرهشان ميبارد. تلفن همراهمان را كه در ميآوريم تا عكسي بيندازيم نگهبان تذكر ميدهد كه عكسبرداري ممنوع است. در همين حين نگاهمان به فضايي كه با شيشه محصور شده در طبقه بالا ميافتد؛ نگران نباشيد ورود به سالن بالا هم آزاد است، با خيال راحت ميتوانيد به آنجا رفته و حسابي كنجكاوي كنيد.
اين طبقه شلوغتر از پايين است. پس از گذشتن از پلهها راهرويي را ميبينيد كه در آن چند مانيتور ايستاده براي آگاهي كاربران از تغييرات سهام و جزئيات آن قرار دارد. پاي هر مانيتور 3-2 نفري صفحهها را بالا و پايين كرده و بحث ميكنند. پس از آن به سالني ميرسيم كه از رديف صندليها پر شده است. دورتادور اين فضا با شيشه پوشيده شده و نگاه اكثر كساني كه صندليها را اشغال كردهاند به صفحه الايدي غولآسايي در پشت شيشههاست؛ صفحهاي كه نام سهام شركتها و قيمت و ضرر و زيان آنها با چراغهاي الاي دي به رنگ قرمز مدام در حركتند و انگار دارند به همه كساني كه به اين صفحه ميخكوب شدهاند، هشدار ميدهند. درست زير اين سالن، جايي كه اين صفحه بزرگ به آن نصب شده، تالار بزرگي هست كه نمايندگان كارگزاريها پشت ميزهاي سبز بزرگشان در حال كار هستند. ورود به اين قسمت تنها براي كارمندان تالار آزاد است.
- تجربه بيست ساله
يكي از چيزهايي كه بين آدمهاي اينجا جلب توجه ميكند، تعداد كم خانمها نسبت به آقايان است؛ شايد تنها 3-2 نفر باشند. چند دقيقهاي بيشتر از ورودمان نگذشته كه همرنگ جماعت شده و به مانيتورها چشم دوختهايم، زن پا به سن گذاشتهاي ميايستد كنارمان و آرام ميپرسد:«ميخواهيد كدام سهم را بخريد؟ تازه وارد هستيد؟» چيزي نميگوييم جز اينكه آمدهايم براي تماشا. زن اما از تجربهاش ميگويد. 20سال است كه در اين بازار فعاليت كرده است. پيش از آن بهدار بوده اما بهخاطر سن فرزندانش آن را رها كرده است. بعد از آن با اين بازار آشنا شده و هر روز پس از آنكه بچهها را به مدرسه رسانده به اين تالار سر زده تا كمكم راه و چاه صحيح معامله را ياد گرفته است. با ذوق ميگويد:«با ۳۰سهم شروع كردم و حالا حدس بزنيد چند سهم دارم؟ ۳۸هزار سهم !» از فرازونشيب اين كار تعريف ميكند؛ از روزهايي كه ضرر كرده اما همچنان ادامه داده است. با دست به جماعتي كه روي صندليها نشستهاند، اشاره ميكند و ميگويد: «در اين بازار نبايد نگاهتان به اين گروهها باشد، مدام شايعه ميكنند كه فلان سهم قرار است گران شود يا ارزان، بايد مسير خود را با علم و آگاهي پيش گرفت تا در بورس موفق شد. ميان صحبتمان چند نفري كه بهنظر ميرسد آنها هم از با تجربههاي اين كار باشند با او سلام و عليك ميكنند. زن از درد پايش مينالد و اينكه ديگر مثل گذشته توان آن را ندارد كه هر روز به تالار سر بزند و حالا مدتي است كه كارهايش را بهصورت آنلاين انجام ميدهد. دوباره با چشمهايش صندليها را نشان ميدهد و ميگويد:«حضور در اين تالار، زمان زيادي نياز دارد. اين جماعت را ببينيد، آنها بازنشستگاني هستند كه هر روز از صبح تا ظهر را اينجا ميگذرانند».
- جايي براي پيرمردها
شايد اشتباه نكردهايم اگر بگوييم حدود ۸۰درصد از كساني كه در تالار ميبينيم مردهاي مسن بازنشسته هستند؛ آنهايي كه از كار اصليشان فارغ شده و حالا به اين كار روي آوردهاند. همان جماعتي كه گاهي چندتا چندتا روي نيمكتهاي پارك ميبينيم، اينجا در تالار بورس، هدفمندتر روي صندليها نشستهاند و در مورد سود و زيان سهام با يكديگر همصحبت شدهاند. بعضيها روزنامههاي اقتصادي در دست گرفتهاند، عدهاي با جوانترها مشغول مذكرهاند و 3-2 نفر را هم ميبينيم كه از آنهايي هستند كه با تكنولوژي آشتي كردهاند و لپتاپ يا تبلت بهدست، لحظه به لحظه از تغييرات با خبر ميشوند. متوجه ميشويم كه بين آنها كساني گروهي كار ميكنند، بهطور مشترك سهامي را ميخرند و ميفروشند و همگي باهم سود ميبرند يا زيان ميكنند. وقتي از آنها در مورد تجربه كارشان ميپرسيم، ميگويند:«اينطور كاركردن كمتر ما را ميترساند. اگر سود كنيم همگي با هم خوشحال ميشويم و اگر ضرر كنيم خيالمان راحت است كه تنها نبودهايم». برخي از جوانترها از افراد مسنتر كمك ميخواهند. اما بعضي ديگر معتقدند نبايد در بورس از افرادي كه گروهي كار ميكنند، راهنمايي خواست. آنها ميگويند ممكن است حرفها و شايعات آنها در تصميمگيري ما تأثير بدي بگذارد.
- بورس را ترك نميكنم
در سالن بالا، جلوي يكي از مانيتورهاي ايستاده، به مردي برميخوريم كه مشغول بالا و پايينكردن صفحات مربوط به سهام شركتهاست. زير لب با خود چيزهايي ميگويد و از بازار مينالد. وقتي از او علت نارضايتياش را جويا ميشويم، چند سهم خودروسازي كه خريده را نشان ما ميدهد، همگي افت كردهاند. 25سالي در اين بازار فعاليت كرده اما بهنظر ميرسد از آنهاست كه خيلي به دانش در اين حرفه معتقد نيستند. حتي بين حرفهايش با كلافگي ميگويد: «خيلي پيش ميآيد كه روي شانس نباشم. اين كار همهاش باندبازي است.» اگر شما هم ميخواهيد وارد بازار بورس شويد بايد بدانيد نميتوان براساس چيزي به اسم شانس معامله انجام داد. همصحبتي با افراد موفق در اين تالار نشان ميدهد آنهايي كه با دانش و آگاهي به خريد و فروش اقدام كردهاند برنده ميدان بودهاند وگرنه شكست در انتظار آنهاست؛ مثل همين مرد كه ميگويد 2آپارتمان را براي خريد و فروش سهام از دست داده است. از او ميپرسيم كه چه چيزي هنوز او را در اين بازار نگه داشته؟ پس از كمي فكر كردن جواب ميدهد: «نميدانم، گاهي فكر ميكنم به ماندن در اين بازار اعتياد پيدا كردهام و نميتوانم تركش كنم.»
- ديوارها چه ميگويند؟
اولين قدم را كه در تالار گذاشتيم با يك بنر روبهرو شديم؛ بنري كه معاملات برخط را تبليغ ميكند. ظاهرا اين سيستم كمك ميكند بدون حضور در تالار و بدون نياز به ارتباط با كارگزار، معاملات را بهصورت آنلاين انجام دهيد.كافي است به شركتهاي كارگزاري بورس مراجعه كرده و از آنها نام كاربري و رمز عبور براي استفاده از اين سيستم را بخواهيد. در راهروي بين 2طبقه و درست بالاي مانيتورهاي ايستاده نيز چند برگه كاغذ چسباندهاند كه روي آنها بهطور خلاصه راه و چاه خريد و فروش صحيح نوشته شده كه البته آنقدر ريز هستند كه توجه كسي را بهخود جلب نكردهاند. بايد مثل ما به فضاي اطرافتان كنجكاو باشيد كه چشمتان به آنها بخورد. كمي جلوتر 2 بنر ديگر با رنگ و لعاب زياد و فونتهاي مخصوص تبليغات، كلاسهاي آموزش بورس را معرفي كرده و بهطور موردي برخي از مفاد آنها را مثل يادگيري انواع تحليلهاي سهام ذكر كردهاند. از اين اعلانات و تبليغات كه بگذريم بايد بگوييم صفحههاي نمايش تغييرات سهام، مهمترين چيزهايي هستند كه به ديوارهاي اين تالار متصل شدهاند. اين مانيتورها و اعداد هستند كه در اين تالار حكمراني ميكنند. نگاه حاضرين در سالنها به اين صفحهها طوري است كه انگار زندگيشان به آنها وابسته باشد. يك سهم افت ميكند، يكي از آنها ميخندد و يكي ديگر كلافه سالن را ترك ميكند.
نظر شما