نخست آن که گزارش آژانس، فنی و حقوقی است. نکته دوم نحوه برخورد ما با تقاضای مطرح شده در قطعنامههای 1737 و 1747 شورای امنیت سازمان ملل است که در آنها قویا بر تعلیق کامل غنیسازی اورانیوم تأکید شده است.
گزارش البرادعی حاکی است که ایران آن تقاضا را اجابت نکرده و کماکان غنیسازی را ادامه میدهد ولی بر اساس تحقیقات فنی آژانس دلایلی که حاکی از دسترسی ایران به سلاح هستهای باشد موجود نیست و ایران پادمانهای آژانس را رعایت کرده است؛ لذا بهنظر میرسد گزارش البرادعی نقش تعدیل کنندهای در وضعیت پرونده ایران داشته باشد.
اثر دیگر این گزارش، تعدیل مواضع کشورهای عضو 1+5 است. ممکن است بعضیها مایل به ادامه مشارکت علیه ایران نباشند مانند چین که اعلام کرد در جلسه 1+5 شرکت نمیکند؛ اگر چه چین بعدا نظر خود را تغییر داد اما تعدیل در مواضع کشورهای 1+5 قابل پیشبینی است؛ تغییراتی که باعث میشود اگر توافقی بر صدور قطعنامه جدید باشد این قطعنامه، تعدیل شود؛ البته از ۲ قطعنامه قبلی فراتر رفته، اما از خواسته آمریکا و انگلیس پایینتر است.
درخصوص این نکته که آیا با وجود گزارش مثبت البرادعی آیا خطر علیه ایران جدی است یا مشکلی بهوجود نخواهد آمد هم باید گفت حرکت در پرونده هستهای ایران پلکانی است؛ به این معنا که غربیها سعی میکنند با اقدامات گوناگون، مسئله را به سمت وضعیتی که در آن آزادی عمل بیشتری داشته و حتی سیاست سختافزاری را دنبال کنند پیش میبرند.
در حال حاضر حرکت، نرم افزاری و از طریق مذاکره و اعمال ماده 41 منشور ملل متحد است، اما آنها سعی میکنند در محدوده ماده 41، تحریمها را یا به وسیله شورای امنیت و اگر نشد به وسیله اهرمهای خارج از آن سنگینتر کنند.
اکنون بسیاری از بانکهای اروپایی و ژاپن و حتی کشورهای منطقه خلیج فارس پذیرفتهاند که به موازات شورای امنیت، تحریمها را ادامه دهند ولی در نهایت نمیتوانند گزارش اخیر آژانس را نادیده بگیرند، حتی اگر گفته شود تضادهای البرادعی با آمریکا و اطمینان او از اینکه در دوره بعدی دبیرکل نخواهد بود باعث ایفای نقش مثبت برای ایران شده است.
در نهایت تردیدی نیست که کارشناسان فنی و حقوقی آژانس در تنظیم گزارش دخالت داشته و 37 کشور عضو باید آن را تصویب کنند و نظر شخصی البرادعی نیست و لذا غیرقابل نقض است و حتما نقش تعدیل کنندهای در مناقشه هستهای خواهد داشت.