ساعت 11صبح چهارشنبه گذشته، مرد طلافروش كه همراه دوستش از شهرستان نقده در آذربايجان غربي به تهران آمده بود، به محض رسيدن به پايتخت راهي بازار طلا شد. او دوست طلاسازش را نيز همراه خود آورده بود تا طلاي اصل را از قلابي تشخيص بدهد و هنگام خريد كلاه سرش نرود.
آنها به يك مغازه طلافروشي در بازار تهران رفتند و حدود يك كيلو و 200گرم طلا خريدند. مرد طلافروش طبق روال هميشه طلاها را روي كمربند خود جاسازي كرد تا از ديد سارقان در امان بماند. آنها پس از آن به رستوراني در همان حوالي رفتند و پس از خوردن ناهار سوار تاكسي شدند تا به ميدان آزادي بروند و از آنجا به شهر خود بازگردند.
مردان جوان سوار تاكسي شدند. داخل ماشين 2زن و مرد ديگر هم بودند كه بهنظر ميرسيد مسافر هستند. ماشين شروع به حركت كرد اما وقتي به يكي از ميدانهاي مركز شهر رسيد راننده تاكسي مدعي شد كه يكي از لاستيكها پنچرشده و پايش را روي ترمز گذاشت.
لحظاتي بعد او از ماشين پياده شد و همراه او مسافري كه روي صندلي عقب كنار طلافروش و طلاساز نشسته بود به بهانه كمك به راننده از ماشين خارج شد. در همان لحظه بود كه ناگهان 2مرد موتورسوار كه نقاب بهصورت داشتند با قمه و چاقو به سمت تاكسي حملهور شدند تا نقشه سرقت خونين خود را اجرا كنند. آنها ابتدا راننده تاكسي را كتك زدند و پس از آن سراغ مرد طلافروش رفتند و پس از مجروح كردن او طلاهايش را دزديدند.
- پيامهاي مرموز
با فرار دزدان، مرد طلافروش و راننده تاكسي به بيمارستان منتقل شدند و تحت درمان قرار گرفتند. از سوي ديگر ماجرا به پليس گزارش و تحقيقات در اين پرونده شروع شد. مرد طلافروش كه از خطر مرگ گريخته بود پس از مداوا راهي دادسراي جنايي تهران شد تا از سارقان شكايت كند.
او در توضيح ماجراي سرقت گفت: وقتي راننده تاكسي در حال پنچرگيري بود، ناگهان 2جوان موتورسوار كه صورت خود را پوشانده بودند به سمت تاكسي حمله كردند. آنها حتي ضربهاي به كتف راننده زدند و او را زخمي كردند. پس از آن به زور مرا از ماشين پياده كردند و يكراست به سراغ طلاها رفتند و ميخواستند آنها را سرقت كنند.
انگار ميدانستند كه طلاها را كجا جاسازي كردهام. وقتي مقاومت كردم، ناگهان راننده تاكسي كه براي پنچرگيري آچارچرخ در دست داشت ضربهاي محكم به سرم زد كه بيهوش شدم.وي ادامه داد: وقتي چشم باز كردم در بيمارستان بودم. من حتي به دوست طلاسازم هم مشكوك هستم و فكر ميكنم كه او با دزدان همدست بوده و تمام اطلاعات را او در اختيارشان قرار داده، او از زماني كه طلاها را خريديم مرتب سرش در گوشي بود و در تلگرام پيام ميفرستاد و يا اسام اس.
- دستگيري راننده تاكسي و طلاساز
اظهارات مرد طلافروش كافي بود تا قاضي دادسراي ويژه سرقت دستور بازداشت مرد طلاساز و راننده تاكسي را صادر كند. ماموران با اطلاعاتي كه شاكي در اختيارشان قرار داده بود مرد طلاساز را بازداشت كردند. آنها در نخستين اقدام به بررسي گوشي موبايل اين مرد پرداختند و پيبردند كه وي تمام پيامهاي تلگرام و اساماسهايش را در روز حادثه پاك كرده است و اين موضوع كمي مشكوك بهنظر ميرسيد.
از سوي ديگر راننده تاكسي گفت: من با سارقان شريك نيستم. آنها حتي با قمه مرا هم از ناحيه كتف زخمي كردند كه به بيمارستان منتقل شدم. پس از سرقت هم مسافر خانمي كه در صندلي جلو بود و مردي كه در صندلي عقب كنار طلافروش نشسته بود از ترسشان فرار كردند و من اصلا آنها را نميشناسم و هرگز مرد طلافروش را نزدم.
به گزارش همشهري، هماكنون قاضي پرونده دستور بررسي تصاوير دوربينهاي مداربسته محل حادثه و همچنين تحقيق درباره راننده تاكسي و جستوجو براي دستگيري 2مرد موتورسوار را صادر كرده و تحقيقات براي كشف راز اين سرقت خونين ادامه دارد.
نظر شما